پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : عيد قربان امسال مصادف است با بيست و هشتمين سالگرد شهادت سرلشكر خلبان عباس بابايي. گذشت زمان نه فقط هيچگونه گرد فراموشي بر پيکر اين مجسمه تقوا ننشانده است، بلکه تداوم تابش نور حقيقت، ابعاد جديدي را از شخصيت کم نظير وي روشن ساخته است. به رغم چنين واقعيتي، هنوز شناخت ايشان نياز به مطالعه و بررسي دارد. محققان اذعان دارند که بعضي از شخصيتها از زمان خود جلوتر هستند و افکار و انديشه آنها براي مردم معاصر خود قابل درک و فهم نيستند. بايد نسلي يا نسلهايي بگذرد تا رفتهرفته با تکامل فکري و تعالي روحي انسانها، زمينة شناخت شخصيت آنها فراهم گردد. شهيد بزرگوار ما ازجمله چنين شخصيتهايي است.
پايگاهي که مسئوليت فرماندهي آن را در تير ماه سال 1360 به عهده ايشان ميگذارند، داراي پيشرفته ترين هواپيماها (اف ـ 14) و از نظر فني پيچيده ترين دستگاهها بود. شروع جنگ نه فقط هواپيماها را با مشکل کمبود قطعات فني مواجه کرده بود بلکه مديريت با روشهاي سابق (روشهاي شاهنشاهي) را با مشکلات عديدهاي روبه رو ساخته بود. عباس بابايي جوان که درجه سروانياش بااعطاي دو درجه موقت به سرهنگ دومي ارتقا يافته بود با تکيه به اعتقادات خود و با ايمان به بينش جديدي که انقلاب اسلامي برايش به ارمغان آورده بود، مديريت جديدي را اعمال ميکند که نه تنها از نظر عمليات، پايگاه توانمندتر ميشود بلکه مشکلات پايگاه نيز به مرور زمان مرتفع ميگردد. براي روشن شدن مطلب دو مورد از دهها مورد شيوة مديريتي ايشان يادآوري ميشود: وقتي از مرحوم سرهنگ هوشيار (معاون عمليات وقت نيروي هوايي) در مورد کيفيت آمادگي پايگاههاي شکاري سؤال ميشود، ايشان در پاسخ ميگويد: «من اطلاع ندارم که در پايگاه هشتم شکاري چه مديريتي حاکم است اما هر موقع از عباس، هواپيما درخواست ميکنم، هواپيماها سر موقع در محل مورد نظر حاضر هستند! در صورتي که ديگر پايگاهها به اين صورت نيستند. ساير پايگاهها حداقل با ده دقيقه يا يک ربع تأخير هواپيما ميفرستند!»
کمبود بودجه تأسيسات پايگاه سبب شده بود لايروبي مخزن آب پايگاه به تأخير افتاده و کارکنان پايگاه از آلودگي آب آشاميدني شکايت داشته باشند. به دستور فرمانده جديد پايگاه سرهنگ بابايي تعدادي از سربازها مأمور لايروبي مخزن آب ميشوند. سربازها که در فضاي نيمه تاريک مشغول تميز کردن مخزن آب بودند، متوجه ميشوند فرمانده پايگاه نيز نيمه لخت، همانند ديگر سربازها مشغول لايروبي مخزن آب هستند! چنين رفتاري چنان تأثيري روي کارکنان پايگاه ميگذارد که عدهاي از کارکنان به کمک سربازان ميشتابند!
پيشگامي ايشان در انجام پروازهاي عملياتي و اجراي پروژههاي ابداعي از يک سو و رفتارهاي متواضعانهاش در برخورد با قشرهاي مختلف کارکنان و تلاشهاي مداوم وي در حل مشکلات پايگاه و مقدم شمردن رفع مشکلات کارکنان بر حل مشکلات خود و... از سوي ديگر، از سرهنگ بابايي جوان، يک اسوه و الگو ساخته بود. اسوه و الگويي که به سادگي قابل پيروي نبود! هيچ فرمانده و مديري حاضر نبود با خالي کردن منزل خلباني فرماندهي پايگاه و اسکان در منزل درجه داري، خود را در سطح زندگي پايين ترين قشر قرار دهد! او با اين حرکات و رفتارها نشان ميداد، تعاليم اسلامي قابل اجرا، مشکل گشا و نجاتبخش هستند.
فرمايش حضرت امام صادق (عليه السلام) که ميفرمودند: «کونوا دعاه الناس بغير السنتکم مردم را نه با حرف بلکه با عمل دعوت به دينداري بکنيد»، در اصل يک نسخه براي درمان دردهاي گسترده و پيچيده جامعه هست! مگر ميشود در کاخ نشست و مردم را دعوت به کوخ نشيني کرد؟! مگر ميشود سر سفرههاي رنگين با طعامهاي متنوع نشست و مردم را دعوت به امساک و قناعت نمود؟! مگر ميشود غرق در تنعم بود و مردم را به ساده زيستي دعوت کرد؟! موعظههاي اين چنيني، هيچگونه اثري در مخاطبان نمي گذارند!
نه روش رهبري و مديريت حضرت امام(ره) و نه روش رهبري و مديريت مقام معظم رهبري (دام ظلّه) و نه روش مديريت شهدايي چون عباس بابايي چنان بوده که ديگران را به اموري دعوت کنند و خود عامل به آنها نباشند. در مأموريتهاي برون مرزي خطرناک، شهيد بابايي خطشکن بود. وقتي ترمز هواپيماهاي اف-14 مشکل پيدا ميکنند و با تدبير ايشان متخصصان هواپيما با کمک دانشگاهيان موفق به ساخت ترمزها ميشوند، خود شهيد بابايي اولين پرواز اف-14 مجهز به ترمزهاي ساخت داخل را انجام ميدهد! در زندگي خصوصي نيز با سادهزيستي، ديگران را به تحمل مشکلات زندگي و صبر در برابر کمبودها دعوت ميکرد. چنان دعوتي قلباً و روحاً مورد پذيرش قرار ميگرفـت و مصــداقي ميشــد براي فرمايش حضرت امام صادق(عليه السلام): کونوا دعاة الناس بغير السنتکم.1
رهبري پيامبرگونه حضرت امام(ره) و پيروي مخلصانه شاگردان آن بزرگوار و جانفشاني رهرواني چون شهيد بابايي، کشور جمهوري اسلامي را به درجهاي از ثبات و امنيت و قدرت رسانده که دشمنان قسم خوردهاش نميتوانند نقشآفريني آن را در منطقه و جهان منکر شوند. بدون شک جوشش و جريان خون شهيد باباييهاست که در لبنان،سوريه،عراق،بحرين،يمن و...نهالهايي را به بار مينشاند که همچون کوهي استوار در برابر زياده خواهيهاي استکبار جهاني قد علم ميکنند.
سلطه صهيونيسم جهاني بر رسانههاي تصويري، گفتاري و نوشتاري جهان مانع از آن شده تا منتي که جمهوري اسلامي بر اغلب کشورها و مردم جهان دارد، آشکار گردد. به برکت پيروزي انقلاب شکوهمند اسلامي و تشکيل دولت جمهوري اسلامي بود که با زير سؤال رفتن ايدههاي کمونيستي، اتحاد جماهير شوروي از هم فروپاشيد و کشورهاي زيادي که به بلوک شرق وابسته بودند، استقلال يافتند. آيا نبايد اين کشورها نسبت به کشور جمهوري اسلامي احساس دين بکنند؟ آيا نبايد کشور آلمان دو تکه (شرقي و غربي) که با فرو ريختن ديوار بزرگ برلين يکپارچه شد، نسبت به جمهوري اسلامي احساس دين کند؟ آيا نبايد پيروان اديان آسماني که با پيروزي انقلاب اسلامي، اعتبار و حيثيت پيدا کردند مديون جمهوري اسلامي باشند؟ ديني که از صفحه اجتماع کنار زده شده بود و با پيروزي انقلاب اسلامي، معنا و مفهوم يافته است نبايد مديون جمهوري اسلامي باشد؟در چهره مجاهدان حزبالله لبنان و مبارزان کميتههاي يمن ميتوان پرتوي از انواري را مشاهده کرد که در چهره درخشان شهيداني چون عباس بابايي نورافشاني ميکرد.اين موضوع اگرچه از ديدة دوستان غافل پنهان است اما در جلوي چشمان از حدقه درآمدة دشمنان اسلام به وضوح خودنمايي ميکند. بمبارانهاي وحشيانة مردم بي دفاع، محاصره شده و مظلوم يمن بدون دليل نيست!
اي عزيز
عباس عزيز! وقتي در اعتراض به اطرافيان که اصرار داشتند لباس نو به تن کني،گفتي: «تا اين دختران دهاتي پابرهنه، کفش نداشته باشند ما مسئولين حق پوشيدن لباس نو را نداريم!» آن آواي ملکوتي ات در کهکشانها پيچيد و به گوش نوجوانان و جواناني رسيد که پابرهنه با استکبار جهاني ميجنگند!
عباس عزيز! وقتي وجدانت با سکونت در منازل سازماني ويلايي آرام نداشت و با سکونت در منازل حقير از بار غم بي خانمانها ميکاستي، اکنون تصوير دوستداشتني و دلنشينت بر دلهاي آوارگان فلسطيني جا خوش کرده تا از همان کلبههاي محقر و ويران گشته از ستم دشمن،دست از مقاومت و مبارزه برندارند!
عباس عزيز!روحية بسيجي تودرآن لباس سادة بسيجي ات،درشخصيتهاي برادران بسيجي سوريه و عراقي آنچنان حلول کرده که در برابر فشارهاي روزافزون اتحاد نا مقدس قدرتهاي استکباري و ابوجهلها و ابوسفيانهاي مکه نشين، چون کوهي استوار ايستاده اند!
عباس عزيز! وقتي روزه ميگرفتي و ساعتها از آسمان جمهوري اسلامي پاسداري ميکردي، روشي را ابداع و القا کردي که نسل امروز توانستند در سختترين شرايط محاصره اقتصادي کشور در برابر مستکبران ايستادگي کرده و زانو خم نکنند و آنها را که به اين شيوههاي ظالمانه جهت تسليم ملت شهيد پرور ايران دلخوش کرده بودند، به يأس و عجز و عقب نشيني وادارند!
عباس عزيز! به رغم تهاجم همه جانبه شيطان بزرگ و همپيمانانش هنوز بر سر شعارهاي انقلاب اسلامي ايستادهايم، رهبر عزيز انقلاب بر حفظ عزت و حرمت و سربلندي ملت مسلمان و مقاوم ايران اصرار ميورزند و در طول اين مدت نگذاشتهاند ارزشهاي انقلاب و رهنمودهاي حضرت امام(ره) کمرنگ شوند.
از شما شهيد بزرگوار که در زمره «فَالمُدَبِّراتِ امرا»2 هستيد، تقاضا داريم به اذن پروردگار راه پيروزي بر کفار و منافقين و گسترش انقلاب اسلامي را برايمان تسهيل فرماييد که سخت نيازمند دعاي خير و مساعدت شما هستيم.
روحت شاد و راهت پر رهرو باد.
پينوشت:
1ـ اصول کافي شيخ کليني، ج دوم، ص 78
2ـ قرآن، سوره النازعات، آية 5