پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : «همه ما اعم از بازيگران منطقهاي تا غيرمنطقهاي بايد تلاش كنيم تا چارچوب سياسي در سوريه ايجاد شود و مردم اين كشور در سايه آن چارچوب، آينده خود را رقم بزنند.» اين جملات را محمدجواد ظريف، وزير امور خارجه كشورمان در ديدار با فرانك والتر اشتاين ماير، همتاي آلماني خود در تهران (٢٦ مهر ٩٤) بر زبان آورد. اين روزها سياستمداران اروپايي، امريكايي، روس و دولتمردان كشورهاي عربي منطقه در يافتن راهكاري براي پايان دادن به بحران در سوريه گوي سبقت را از يكديگر ميربايند. همه از تلاش براي يافتن چارچوبي سياسي سخن ميگويند اما بر سر چند و چون پايههاي اين چارچوب از اجماع در ميان بازيگران متفاوت در سوريه خبري نيست. قريب به سه روز از برگزاري نخستين نشست ميان وزراي امور خارجه امريكا، عربستان، تركيه و روسيه در پايتخت اتريش با محوريت پرونده سوريه ميگذرد و منابع خبري از برگزاري نشست بعدي در فاصله زماني يك هفته آتي خبر ميدهند. ايران در نشست نخست وين حاضر نبود اما ميتوان عنوان غايب حاضر را به تهران در رايزنيهاي فوق داد.
سرگئي لاوروف، وزير امور خارجه روسيه بلافاصله پس از اتمام رايزنيها با همتاهاي خود در وين با محمدجواد ظريف تماس تلفني داشته و از آنچه پشت درهاي بسته در وين گذشت به وي خبر داد. حضور روسيه در سوريه پس از چهار سال اشراف سياسي بر اوضاع با حمله نظامي مسكو به آنچه كه مواضع داعش در سوريه خوانده ميشود وارد فاز جديدي شد. همزمان با اين حمله بود كه حضور مستشاري ايران در سوريه هم به تاييد حسين اميرعبداللهيان، معاون وزير امور خارجه ايران شدت بيشتري يافت. حالا قريب به يك ماه است كه روسها با عبور از مرز هوايي سوريه مواضع داعش را ميكوبند و ايران هم بر حجم مشورتهاي نظامي به دولت بشار اسد افزوده است تا شايد اندكي از گرد و غبار فعاليتهاي تروريستي در منطقه كاسته شود. هرچند حضور نظامي روسيه در سوريه با اما و اگرهاي فراوان روبه رو شده و برخي از اخبار رسيده حاكي از اين است كه روسها صرفا مواضع داعش را بمباران نميكنند و در اين حمله هوايي گريزي هم به مواضع مخالفان غيرداعشي بشار اسد ميزنند اما در صحنه سياسي اين عملكرد روسيه كه با حمايت ايران همراه بوده است به تغييراتي در ميدان سياسي تحولات سوريه بدل شده است. از بديلترين اين تغييرات هم تلاشهاي غيرمستقيم امريكا براي شنيدن سخنان ايران در سوريه است. راهحل سياسي كه اين روزها به كليدواژهاي مشترك در تمام گفتوگوها و رايزنيها در خصوص پرونده سوريه بدل شده به نوشدارويي پس از مرگ سهراب ميماند. از جنبههاي تراژيك بحران سوريه در چند ماه اخير بيش از پيش پردهبرداري شده است و البته كه ديگر هيچ بازيگري در اين كشور نميتواند خود را به كوربيني مصلحتي بزند. نخستين زنجيره اين تحولها هجوم آوارگان سوري به مرزهاي كشورهاي اروپايي بود كه جزييات اين مهاجرت پرده از گريزناپذيري آن برميداشت. آوارگان سوري به قيمت غرق شدن يا از گرسنگي جان دادن در مسير وطن خود را ترك كرده و راهي اروپا شدند و زنگهاي خطر در اروپا پس از چهار سال لجبازي سياسي در خصوص پرونده سوريه به صدا درآمد. دومين تحول هم به نقل از فيل گوردون، مشاور سابق باراك اوباما در امور خاورميانه زماني رخ داد كه وضعيت سياسي و امنيتي سوريه نشان داد كه سياست تجهيز مخالفان ره به جايي نبرده است. امريكاييها و متحدان آنها چهار سال تمام تلاش كردند كه شايد از ميان مخالفان سياسي بشار اسد اپوزيسيوني كه دست بالا را در ميدان تحولات سياسي سوريه در دست داشته باشد، به روي كار آورند اما گذر زمان بر بيحاصلي اين تلاش صحه گذاشت. سومين زنجيره اين تحول هم به تصميم سياسي روسيه براي حضور نظامي در سوريه اختصاص يافت؛ تصميمي كه مسكو و تهران ميگويند براي مبارزه با جريان تروريستي داعش است و غربيها آن را تلاشي براي ابقاي بشار اسد در قدرت ميدانند. امروز ديگر هر دو سوي اين پرونده چه ايران و روسيه و چه طرفهاي غربي حاضرند به چارچوب سياسي بلندمدت در سوريه بدون در نظر گرفتن شرط ماندن يا رفتن بشار اسد بينديشند. ميز مذاكرهاي كه روز جمعه در وين باب گفتوگو ميان امريكا و روسيه با حضور وزراي امور خارجه تركيه و عربستان را باز كرد به زودي ميزبانهاي بيشتري به خود ميبيند. اضافه شدن بر لايههاي سياسي و امنيتي پرونده سوريه كه عملا اين روايت را از داستاني غمانگيز و تكراري در خاورميانه به تراژدي بينالمللي بدل كرده است بازيگران متفاوت را به اين فكر واداشته كه براي سوريه دو نسخه مورد نياز است: نسخهاي كوتاهمدت براي آرام كردن مقطعي اوضاع و فراهم آوردن بستري براي رايزنيهاي بيشتر و عميقتر در خصوص آينده سوريه و نسخهاي بلندمدت كه در آن بايد منافع تمام بازيگران لحاظ شده باشد. در نسخه كوتاهمدت سوريه اين غربيها هستند كه با عقبنشيني فاحش از پذيرش بشار اسد در دولت انتقالي مديريتشده خبر ميدهند. در نسخه بلندمدت هم ايران و روسيه از پذيرش نتيجهاي كه از صندوقهاي راي در انتخاباتي با نظارتهاي بينالمللي بيرون ميآيد سخن ميگويند. پرونده سوريه زماني به گره كور بدل شد كه امريكا و متحدان عرب آن در سايه اين ناآراميهاي داخلي كه شايد با اصلاحات سياسي قابل حل و فصل بود به دنبال برهم زدن ساختار جريان مقاومت در منطقه برآمدند. زيادهخواهي كه به اميد به فرجام رسيدن با تجهيز مخالفان ناشناخته دولت مركزي در سوريه همراه شد، امروز با شكلگيري داعش به تير به خودي بدل شده است. امروز نگاه حاكم بر تلاشهاي غرب براي پايان دادن به بحران در سوريه بر اين تحليل استوار است كه ايران و روسيه اگر جانشين بشار اسد در بلندمدت از جمع موافقان سياسي آنها در داخل سوريه باشد با نبود رييسجمهور فعلي كنار خواهند آمد. هرچند كه به ادعاي رسانههايي چون وال استريت ژورنال، واشنگتن به اين باور رسيده است كه تلاشها براي برقراري ثبات در خاورميانه بدون تهران و مسكو غيرممكن خواهد بود اما هنوز دعوت رسمي از تهران براي حضور در نشست وين صورت نگرفته است. ايران نيز در ميانه افزايش درخواستها از جانب روسيه و اتحاديه اروپا براي حضور در رايزنيهاي سوريه هنوز نظر مثبت خود را اعلام نكرده است. حسين اميرعبداللهيان در يك ماه گذشته در بروكسل، تهران و لندن در ديدار با مقامهاي اروپايي از طرح ايران براي سوريه سخن گفته است و به نظر ميرسد كه اروپاييها در اين ميان نقش واسطه براي درميان گذاشتن اين طرح با امريكا را هم برعهده داشتهاند. روسها نيز لحظه به لحظه نتيجه تغييرات ميداني در بده و بستانهاي مذاكراتي با امريكا و ديگر بازيگران را به اطلاع تهران ميرسانند و روند تصميمگيريها در ميان بازيگران دخيل هم سرعت بيشتري يافته است. اصل بلامنازعهاي كه امروز بلوك غرب و در راس آن واشنگتن به آن اذعان دارد اين است كه بدون حضور و مشاركت ايران هيچ راهحلي براي سوريه قابل تصور نيست.
واشنگتن و متحدان عرب آن در منطقه چهار سال اين دور باطل را با تلاشهاي نظامي و ترفندهاي سياسي تكرار كردند و امروز به خانه اول در اين پازل بازگشتهاند. همزمان براي ايران نيز پرونده سوريه نه سهل است و نه با توجه به تحولات منطقهاي قابل اغماض. ايران در چهار سال گذشته از ورود به ائتلافهايي كه هدف آنها نه بهبود اوضاع سياسي در سوريه كه تامين اهداف استراتژيك خود در منطقه با استفاده از كارت سوريه بوده سرباز زده است و امروز نيز همچنان بر همان سياست همكاريهاي فراگير اما مثمرثمر و هدفمند اصرار دارد. بر اين اساس ايران تنها در روندي حضور پيدا خواهد كرد كه در شكلگيري و تعيين سمت و سوي آن مشاركت داشته باشد. اين مشاركت هم تنها به حضور دور يك ميز خلاصه نخواهد شد كه تهران در اين پرونده برخلاف ادعاي برخي مخالفان منطقهاي ايران نه شاهد كه شريك است؛ شريكي كه حتي به قول محمد جواد ظريف در شكلگيري آتشبسهاي موقت در داخل سوريه هم نقش داشته و ناديده گرفتن نقش آن در سوريه هم براي منطقه و هم معادلات فرامنطقهاي پرهزينه خواهد بود. اصل بلامنازعه ديگري كه بايد در تحركات سياسي اين روزهاي بازيگران متفاوت هم در نظر گرفته شود اين است كه هرگونه روند سياسي در سوريه بايد به تعيين سرنوشت اين كشور به دست مردم سوريه و نه نسخه پيچي نيابتي منتهي شود. جمهوري اسلامي ايران هيچگاه در عمر پرونده بحران سياسي در سوريه براي حضور در ائتلافهايي كه نامهاي پرطمطراق را يدك ميكشند اما چنته آنها در ميدان عمل تهي است اصرار نداشته و در دو ماه اخير هم شاهد هستيم كه درخواستهاي بيشمار براي حضور ايران در اين پروسه با صبر استراتژيك دستگاه ديپلماسي و مانورهاي عملي ايران در اين پرونده همراه بوده است. ايران برخلاف عربستان سعودي اصراري بر قرارگرفتن در يك سوي ميز مذاكره در خصوص سوريه با دستان خالي ندارد. ايران و روسيه در حال حاضر به شكل همزمان نسخه مشخص و كاربردي را در دست داشته و در حال رايزني بر سر آن هستند و شواهد امر حاكي از آن است كه پيشبرد اين نسخه نه تنها در مقطع فعلي نيازي به حضور فيزيكي ايران در اين مذاكرات ندارد كه شايد اين غيبت به مصلحت نيز باشد.
اعتماد