پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : رهبر شيعيان عربستان در كنار جمعي ديگر كه برخي از آنان را اعضاي گروهك تروريستي القاعده تشكيل ميدادند، اعدام ميشود. تصور خيليها اين بود كه دولت سعودي با توجه به انبوه درخواستهاي بينالمللي و نيز اعتراضات گسترده جوامع اسلامي دست به چنين اقدام غيرقابل توجيهي نزند اما رژيم رياض به اين حركت نياز داشت. براي گروه تازه به قدرت رسيده حاكم بر حرمين شريف، فرو نشاندن خشمي كه از ناكارآمدبودن اقدامات خود در منطقه داشتهاند و شكستي كه در ديپلماسي منطقهاي به آن دچار آمده بودند از هر چيز ديگري مهمتر بود حتي از دست زدن به جنايتي كه هيچ توجيهي نداشت. اعدام يك مخالف و رهبر شيعه كه كوچكترين سندي از خشونت و جنگطلبي او در دست نبود، هيچ جرمي جز اظهار عقيده و مخالفت با سياست رهبران آلسعود نداشت، ميتوانست به اندازه كافي تحريككننده باشد. عربستان در ديپلماسي منطقهاي خود كاملاً بازي را به ايران باخته بود و تنها راه را در آن ميديد كه بر آتش اختلافات فرقهاي بنزين بريزد و جنگ شيعه و سني راه بيندازد. تلاشي كه در عراق و يمن و سوريه با وجود همه حمايتها و تروريستپروريهايش هر روز بيشتر به شكست نزديكتر شد و هرچه كه تلاش كرد تا ايران را نيز وارد چنين جنگ فرقهگرايانهاي كند موفق نشد چرا كه اصولاً ايران قائل به چنين جنگي نيست و دشمني شيعه و سني را حرام ميداند و بر وحدت فرق اسلامي در برابر دشمن مشترك تأكيد دارد.
در چنين شرايطي حكام آلسعود كه به خاطر نفت و رشوههاي مالي سنگيني كه به غرب دادهاند و ميدهند از حمايت آنها نيز برخوردارند چاره را در آن ديدند كه با اعدام يك رهبر شيعي بيگناه احساسات شيعيان را تحريك و ايران را وادار به عكسالعملي كنند كه به نوعي به مدد سياست فرقهگرايي و اختلافافكني مذهبي بيايد تا شايد مرهمي باشد بر زخمهايي كه از شكست داعش در سوريه و عراق خوردهاند و نيز ناكامييي كه در سركوب مردم يمن دچارش شده بودند.
عربستانيها در طول سالهاي گذشته و به ويژه بعد از روي كارآمدن گروه جديد حاكم، سياست خصمانهاي را عليه ايران به كار گرفتند و همواره هم منتظر واكنش تند تهران بودند اما ايران خويشتنداري فراواني به خرج داد و همين باعث شده بود كه آنها به نتيجه دلخواه نرسند. اتهاماتي كه به ايران در مورد دخالت در عراق و سوريه و يمن زده ميشد و عبارات تندي كه وزير خارجه جوان اين كشور عليه ايران بزرگ مطرح ميكرد هركدام كافي بود تا تندترين واكنشها را در اين طرف ماجرا به دنبال داشته باشد اما جمهوري اسلامي چون نميخواست دشمن اصلي فراموش شود و براي جلوگيري از تفرقه بين كشورهاي اسلامي و اشتياقي كه به روابط حُسن همجواري داشت، با گذشت و صبوري به واكنشهايي حداقلي اكتفا ميكرد و روي به نصيحت ميآورد اما گويا اين گذشت و صبوري به انفعال و ضعف تعبير ميشد. و شايد هم لازم بود كه وزارت خارجه اندكي محكمتر و تندتر پاسخ گستاخيها را ميداد. به ويژه بعد از آنكه ماجراي منا پيش آمد، احساسات مردم به شدت جريحهدار شد و انتظار اين بود كه محكمتر برخورد ميشد. چنانچه اگر برخورد محكم رهبري نبود مسأله انتقال جنازههاي پاك هموطنان مظلوم كشته شده ما هم شايد حل نميشد. با اين همه وقتي ماجراي اعدام شيخ نمر پيش آمد احساسات جريحهدار شده مردم هم به جوش آمد و ديگر صبر مردم تمام شد. ضمن اينكه اين حادثه، ماجرايي نبود كه بيسر و صدا فيصله پيدا كند. لذا ميتوانست تا مدتها موجب محكوميت رژيم عربستان شود كه البته همچنان اين لكة ننگ باقيست و به اين زوديها هم پاك نميشود. اما در اين ميان يك نكتة ديگر هم ماجرا پيدا كرد كه چندان مطلوب نبود و حال اشارهاي نيز بايد به آن صورت گيرد.
متأسفانه اقدام مشكوكي كه در حمله به سفارت عربستان در تهران و كنسولگري اين كشور در مشهد صورت گرفت بهانه خوبي به دست دشمنان و از جمله رژيم سعودي داد تا اذهان را از جنايت صورت گرفته منحرف كنند و مسأله عدم امنيت سفارتخانههاي خارجي در ايران را به پيش بكشند و راه خلاصي بجويند. از هيچ منظري نميتوان به توجيه اين اقدام (آتشزدن سفارت كشوري ديگر) پرداخت و آنرا نشانه غيرت ديني و انقلابي دانست. هزينهاي كه كشور و نظام به خاطر حركتهاي افراطي و تندروانهاي اينچنيني ميپردازد آنقدر هست كه به گفته رئيس جمهور محترم بايد كاري كنيم كه اين حركت آخرين اقدام از اين نوع باشد و بيهوده كشورمان را كه داراي بيشترين امنيت در منطقه است با تبليغات دروغين و گسترده، كشوري ناامن جلوه ندهند. اين اقدام بيترديد اقدامي در جهت خواست رژيم آلسعود بود و بيش از همه موجب خوشحالي دشمنان. بايد هزينه اقدام افراطي از اين دست را آنچنان بالا ببريم كه ديگر هرگز تكرار نشود و براي نظام و كشور هزينههاي بيهوده و فراوان نيافريند.
مسأله اصلي، قطع رابطه عربستان و كشور كوچك تحتالحمايهاش يعني بحرين و يا حتي كاهش سطح روابط سياسي امارات نيست. بود و نبود اين كشورها و سفارتخانههايشان براي كشور قدرتمندي چون ايران چندان مهم نيست.آنچه مهم است اصلاح تصويري است كه از ايران توسط دشمنان ساخته شده بود و دولت يازدهم تلاش بليغ و طاقتفرسايي به خرج داد تا اين تصوير نادرست به واقعيت نزديكتر شود و حال در آستانه اجرايي شدن برجام و رفع تحريمها و نيز در آستانه دو انتخابات بزرگ و مهم كه سخنان روز گذشته رهبر انقلاب تأكيد همه جانبهاي بر اهميت آن بود نبايد اجازه دهيم كه سياست تنشزدايي و حفظ آرامش داخلي و بينالمللي دچار آسيب احتمالي شود.
حفظ عزت و دفاع از عزت ايران و ايراني و نظام اسلامي واجب و ضروري است همچنانكه اعتراض گسترده و قانوني و برخورد قاطع با اقدامات نابخردانه رژيم آلسعود نيز ضرورت دارد اما نوع برخوردها و واكنشها هم اگر برمبناي عقلانيت و درك مصالح نظام و موقعيت كشور نباشد آب به آسياب دشمن خواهد ريخت.
*اطلاعات