پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : خبر آنلاین نوشت: سفیر اسبق کشورمان در مراکش معتقد است به نفع سیاست خارجی و مصالح نظام است که مدتی از دنیای عرب فاصله بگیریم.
حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمدمسجدجامعی در یادداشتی برای خبرآنلاین پیش از بیان دلایل این توصیه به تشریح رژیم سعودی، نحوه روی کار آمدن و نضج گرفتن وهابیت و بیان تفاوت های وهابیت عبدالوهابی و وهابیت عبدالعزیزی می پردازد و ثابت می کند که جانشینان احتمالی رژیم آل سعود در صورت فروپاشی قطعا تکفیری هایی خواهند بود که به مراتب خطرناک تر از رژیم کنونی هستند.
سفیر پیشین کشورمان در واتیکان معتقد است که ما باید پیش از پیچیدن هرنسخه ای و قبل از هر ارزیابی نسبت به رژیم آل سعود، واقعیت¬های جامعه سعودی، و کم و بیش جامعه عربی در قلمرو اهل سنت آن، در آنجا و تا آنجا که به ما مربوط می شود را به خوبی بشناسیم و بدانیم که نیروهای مخالف و معارض آن کیستند و آنان با ما چه نسبتی دارند؟ و چه افراد با چه طرز فکر های خطرناک تری مترصد جانشینی حکام کنونی هستند.
مسجد جامعی با بیان تاریخچه ای از نارضایتی برخی از وهابیون اصالت¬گرا می نویسد: نکته این است که به دلائل فراوانی از آن هنگام تا حال حاضر، جدی¬ترین و تهدیدکننده¬ترین مخالفت¬ها، مخالفت¬ها با ریشه وهابی است. اصولاً در جامعه¬ای با ساختار اجتماعی و تاریخی سعودی و با توجه به قدرت نهاد دین و سنت¬های دینی و توان¬شان در قانع¬سازی اعتقادی و عاطفی توده مردم، اندیشه چپ و راست نمی توانند در آن نفوذی قابل قبول و پایا داشته باشند. تفکر وهابی در عمق جان نجدی¬ها و نیز در بخش¬های وسیعی از قلمرو غیرنجدی نفوذ کرده و حتی نوعی هویت و غرور دینی و ملی را موجب شده است. جهت درک درست و بی¬طرفانه مسئله می باید به سیر تحولی وهابیت پرداخته شود.
مسجدجامعی پس از بیان وقایع تاریخی و نقش انگلیسی ها در سقوط شریف حسین، حاکم مکه و به قدرت رساندن عبدالعزیز به اولین انشقای پدید آمده در ایدئولوژی وهابیت اشاره می کند: پس از این جریان عبدالعزیز و با توصیه مشاورانش و از جمله «جون فیلبی» تصمیم می گیرد که کشور عربستان را بنیان نهند. کشوری که با عراق و اردن که هر دو مستعمره انگلیس¬ها بودند، همسایه می شود. در اینجا است که اولین انشقاق در سربازان عبدالعزیز، و بلکه در ایدئولوژی وهابی اتفاق می افتد. اداره کشوری وسیع چون عربستان محتاج تجهیزات و وسایل ارتباطی جدید بود. مضافاً که او می بایست به قلمرو دیگران تجاوز نکند. این مسائل و مسائلی دیگر وفاداران به وهابیت اصیل را علیه عبدالعزیز بسیج کرد و اینکه از دین حق فاصله گرفته است. او از عالمان طرفدارش کمک خواست. بحث¬های زیادی انجام شد. در نهایت گروهی به فرماندهی دو فرمانده بزرگ «فیصل الدویش» و «بن¬بجاد» به جنگ برخاستند و البته شکست خوردند و کشته شدند.
مسجد جامعی معتقد است: پیروزی عبدالعزیز تنها نظامی نبود، او معمار وهابیت جدیدی بود که می¬توان آن را «وهابیت عبدالعزیزی» نامید. تا آن زمان آنچه وجود و حاکمیت داشت «وهابیت عبدالوهابی» بود. یعنی وهابیت خالص اولیه. وهابیت عبدالعزیزی، آمیخته ای است از وهابیتی که به «بدعت» می اندیشید و نه «تکفیر» و نیز اندیشه سیاسی حنابله و اهل حدیث در باب حاکم و ضرورت اطاعت از حاکم، اگرچه ظالم و فاسق و فاجر باشد؛ و همچنین محکومیت هر آن چیزی که جماعت مؤمنان را بشکند و موجب شق عصای آنان شد.
سفیر اسبق کشورمان در مراکش با بیان اینکه در دهه¬های هشتاد و نود این تفکر تحولات فراوانی یافت و در نهایت به پدیداری ایدئولوژی القاعده انجامید می نویسد: این تحولات از یازده سپتامبر به بعد و پس از سقوط صدام حسین سرعت و تنوع بیشتری یافت و با آغاز انقلاب¬های عربی وارد مرحله جدیدی شد و از درونش داعش و سایر گروه¬های افراطی موجود در منطقه و شرق و غرب آفریقا متولد شد.
دکتر مسجد جامعی در نتیجه گیری بحث خود می نویسد: واقعیت این است که نفوذ و گسترش اندیشه تکفیری در جامعه سعودی از هرکشور دیگری، عمیق¬تر و وسیع¬تر است. اگر احیاناً عربستان دستخوش تحول شود هم اینان بیشترین شانس را برای نیل به قدرت خواهند داشت، به مراتب بیش از آنچه در لیبی اتفاق افتاد. در آن صورت مسئله فقط در چارچوب سعودی محصور نخواهد ماند. و با توجه به موقعیت و امکانات این کشور، تمامی جهان مسلمان تحت تاثیر قرار خواهد گرفت.
او برای تایید ادعای خود به اظهارات واعظ سمی مسجد نبوی در درس عمومی¬اش خطاب به مستمعان اشاره می کند که می گوید باید قبر شریف پیامبر (ص) نیز خراب شود و تنها به دلیل رعایت احساسات مسلمانان، حکومت ما مانع از این اقدام شده و می شود و سپس نتیجه می گیرد که این جامعه یا لااقل متدینان آن، در چه فضایی زندگی می¬کنند. شرایط در دو سه دهه اخیر در جهان مسلمان به گونه ای بوده و درآمده که این گونه افکار، حداقل برای بخشی از مردم و خاصه جوانان جاذبه دارد و دگراندیشان را نه تنها توان مقابله با آن نیست که عموماً مجبورند خود و عقاید خود را کتمان کنند و حتی با آنها به گونه ای همراهی کنند.
سفیر اسبق کشورمان در واتیکان سپس می گوید: بپذیریم یا نپذیریم واقعیت این است که ما در دو جهان زندگی می¬کنیم. مسئله صرفاً سیاسی نیست، سیاست موجود تا حدی انعکاس دهنده این دو جهان است. دو جهانی که همیشه متفاوت بوده¬اند. این تفاوت هم اکنون به بیشترین حد رسیده و حتی به اختلاف و خصومت انجامیده است، اگرچه ما کمتر مایل بوده¬ایم که این تفاوت را بپذیریم.
او سپس توصیه می کند صرف نظر از تمامی آنچه گفته شد شاید بهتر باشد که از دنیای عرب کمی فاصله بگیریم. در شرایط موجود عموم آنها هم استقبال خواهند کرد. مصالح و منافع مشترک ما به مراتب کمتر از آن است که انگاشته می¬شود. البته این به بررسی مفصلی نیاز دارد که احتمالاً همین رویکرد را تایید می کند.
مسجد جامعی از سودان به عنوان یک نمونه روشن از روحیات فرومایی کشورهای عربی یاد می کند و می نویسد: سودان را در نظر بگیرید! کمتر کشوری به اندازه ایران در طی بیست و پنج سال اخیر به آن کمک کرده است. کمک¬هایی که دیگران آماده عرضه آن نبودند. از کمک¬های مالی گرفته تا کمک¬های سیاسی، تسلیحاتی، آموزشی، پزشکی، خدماتی و عمرانی. این کمک¬ها بعضاً در شرایطی کاملا بحرانی صورت گرفت که هیچ کشوری توان و بلکه جرأت انجام آن را نداشت.. استراتژیک ترین جاده در دهه نود توسط ایران کشیده شد و وساطت بین او و اوگاندا که ما رابطه دوستانه و فعالی با او داشتیم باز هم توسط ایران انجام گرفت. که در آن ایام برای سودان یک موهبت بود و در موقعیتی که فاقد هر نوع سلاحی برای دفاع از خود بود، به او کمک کردیم.
از نظر مسجد جامعی به واقع موجب نهایت خوشحالی است که آنان قطع رابطه کرده اند، رابطه ای که همیشه برای ما هزینه داشت. اما مسئله، مسئله ناسپاسی و فرومایگی است و اینکه اعلام کند سفیر ایران را اخراج کردیم و چنین کنند.
این در حالی بوده که همواره ما از نظر مالی و معنوی و بدون چشمداشت به کمک آنها شتافته ایم .
ما همیشه باید به فکر منافع ملی خودمان باشیم...