پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : امروز باید بپذیریم که علت کندی رشد رفاه مادی آحاد مردم این است که جامعه ایران زیر فشار تحریمهای اقتصادی داخلی است؛ به طوری که آزادی اقتصادی مناسبی وجود ندارد.
به گزارش«انتخاب»، بالاخره پس از ماهها تلاش دیپلماتیک، توافق هستهای به ثمر رسید و با اجرایی شدن برجام نیز شاهد خداحافظی تحریمها از اقتصاد ایران خواهیم بود. اقتصاد ایران طی چند سال اخیر به شدت با پدیده رکود تورمی دست و پنجه نرم کرده و دولتمردان و کارشناسان تلاش کردهاند با تجویز نسخههای متعدد، رونق و رشد را بار دیگر به بدنه اقتصاد کشورمان بازگردانند.
بسیاری از مردم پس از توافق وین بر این تصور بودند که خیلی زود شاهد اتفاقات خوشایندی در بازار خواهند بود. در واقع آنها دچار نوعی «هیجانزدگی» شده بودند، اما حالا پیشبینی نهادهای بینالمللی هم تکانه لغو تحریمها را بر اقتصاد ایران به حدی عمیق و چشمگیر میبیند که نمیتوان قدرت آن را نادیده گرفت و تفسیر برخی کارشناسان مبتنی بر اینکه با لغو تحریمها معجزه نمیشود را باور کرد.
گذر از رشد اقتصادی منفی 0.5 تا مثبت 0.5 درصدی و رسیدن این شاخص به 4 تا 5.5 درصد با رفع تحریمها اگر معجزه هم نباشد، به طور قطع دستاورد ویژهای است که اقتصاد کشورمان چندین سالی است آن را اینچنین تجربه نکرده بود.
برخی تحلیلگران بر این عقیدهاند که مشکل اصلی اقتصاد ایران، تحریمهای داخلی است. اقتصاد ایران طی چند دهه گذشته با سیلی از بیبرنامهگیها مواجه بوده است. همیشه شاهد اختلافات عمیق میان سیاستگذاران و مجریان بودهایم. بسیاری از برنامههای اقتصادی به واسطه تاخیر در اجرا و بیشتر شدن هزینههای تمام شده، دیگر مقرون به صرفه نبودهاند.
درآمد سرانه ایران در سال 2014 مطابق با گزارش بانک جهانی معادل 5 هزار و 315 هزار دلار آمریکا بوده است که فاصله زیادی با درآمد سرانه متوسط جهانی (10 هزار و 857 دلار) دارد. این در حالی است که در سال 2009 درآمد سرانه ایران 4 هزار و 530 دلار و جهان 8 هزار و 581 دلار بوده و فاصله طی 5 سال افزایش یافته است.
فاصله درآمد سرانه ایران با کشورهای توسعهیافته (غالبا بیشتر از 50 هزار دلار در سال 2014) بسیار زیاد است، ولی در مقایسه با درآمد سرانه کشورهای در حال توسعه آسیایی مانند اندونزی، چین، مالزی و هند چندان فاصله چشمگیری ندارد.
شاخص درآمد سرانه از جمله شاخصهایی است که در اقتصاد به منظور سنجش سطح رفاهی جوامع مختلف به آن اشاره میشود و میزان قدرت خرید نسبی شهروندان کشورهای مختلف نسبت به هم مورد استفاده قرار میگیرد.
امروز باید بپذیریم که علت کندی رشد رفاه مادی آحاد مردم این است که جامعه ایران زیر فشار تحریمهای اقتصادی داخلی است؛ مردم ایران آزادی اقتصادی مناسبی ندارد. بهکار بردن تحریمهای داخلی به این دلیل است که این محدودیتها در ماهیتشان، در خاستگاه دولتیشان و در آثار اقتصادی و غیراقتصادیشان تفاوت چندانی با تحریمهای خارجی ندارند.
تحریمهای اقتصادی زایلکننده رفاه هستند؛ چه خارجی باشند و چه داخلی. بین آزادی اقتصادی و پیشرفت اقتصادی و اجتماعی و سیاسی جوامع یک رابطه مثبت قوی وجود دارد. در کشورهایی که مردم از آزادی اقتصادی بیشتری برخوردار هستند، به وضوح تمام درآمد سرانه بالاتر است، رشد اقتصادی هم بیشتر است.
یک نکته جالب دیگر هم این است که میزان درآمد پایینترین دهک درآمدی در هر کشور نیز رابطه بسیار محکمی با آزادی اقتصادی در آن کشور دارد. سیاستگذاران ایران باید قبول کنند که تنها با نوشتن برنامههای چند ساله توسعهای و سند چشمانداز نمیتوان به رشد اقتصادی پایدار دست یافت.
به عبارت دیگر، پیشرفت اقتصادی هدف نیست، نتیجه است. تنها وقتی خود را به این سطح از آگاهی برسانیم و ذهنیت خود را مطابق با آن بچینیم، میتوانیم امیدوار به برچیده شدن تحریمهای فلجکننده داخلی باشیم. دولتمردان ما باید بپذیرند که در یک اقتصاد دولتی، نیاز به حضور همه جانبه دولت در بازار و اقتصاد نیست.
آزادی اقتصاد بهراحتی میتواند تقاضای نهفته در بازار را دوباره تحریک و به میدان بیاورد. اقتصاد ایران تنها نیازمند آزادی واقعی است و نه هیچ چیز دیگر...