پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : «من باعث پیروزی روحانی بودم...عبارت «زندگی باید بچرخد، سانتریفیوژها هم باید بچرخد»، عبارت من است. بسیاری از جریاناتی که در انتخابات شکل گرفت، به دست من بود. من مشاور رسانه ای بودم و دغدغه رسانه ای داشتم»
به گزارش خبرنگار ما ؛ سخنان فوق، اظهارات فردی به نام ح . ده باشی است که موفق شد بدون هیچ گونه سابقه جدی رسانه ای و فیلمسازی، فیلم تبلیغاتی حسن روحانی در انتخابات 92 را بسازد، این روزها به دلایل متعددی چون اخراجش از دولت، و از طرفی تقویتش توسط مخالفان، اعتماد به نفسی روزافزون پیدا کرده و مدعی شده که فیلم او و مشاوره های کم نظیرش، عامل پیروزی روحانی بوده است! یا آنکه از ستاد انتخاباتی سخن می گوید که او همه کاره اش در حوزه رسانه بوده! و بر همین اساس، خود را عامل پیروزی روحانی می داند! درواقع مشاوره های این فرد، و نمادهای حیاتی!! چون کلید و فیلم های تبلیغاتی و مشاوره های این مرد رسانه ای با سابقه ای 4 الی 5 ساله، بیش از درخواست آیت الله هاشمی و برخی بزرگان عامل پیروزی رئیس جمهور بوده است!
او که به دروغ خود را گزینه نخست ساخت فیلم انتخاباتی آیت الله هاشمی نیز معرفی می کند، در ادامه مصاحبه اش، اعتماد به نفسِ توهم گونِ او آنقدر تشدید شده که می گوید: احتمالا فرزندان هاشمی برای استفاده از محبوبیت من هم زمان با بنده در انتخابات ثبت نام کرده اند.
این فرد به تازگی مفتخر به کسب عنوان جعلی «مشاور رسانه ای روحانی» نیز شده (البته نه با حکم روحانی که براساس ادعای شیرین خود و خبر منتشر در رسانه های مخالف دولت!)
دهباشی در مصاحبه ای که به تازگی منتشر شده، در خصوص دلایل جداشدنش از
تیم روحانی می گوید که با دو موضوع که در حوزه تخصصش است با این تیم دچار
مشکل شده است اول: عدم انتقاد پذیری رئیس جمهور و به تبع آن دولت و دوم
برجام که از آن به عنوان قراردادی ذلیلانه و ننگین نام می برد.
این درحالیست که این فرد که با سوابق محدود خود پروژه های سنگین رسانه ای فرهنگی را در همین ایام کوتاه گرفته، به دلیل درخواست های نا به جای خود و همچنین اخراج از هیات مدیره منطقه آزاد کیش، از سمت خود برکنار شده است و طبعاً این روزها، باید «توجیهی به سودِ خود» بتراشد! ضمن آنکه دلیل سکوت خفقان حضرات در ایام توافق هسته ای سال گذشته چه بوده و چه شده که یکباره متوجه رذیلانه بودن توافق شده اند؟!
نکته مهمتر آن است که در صورت صحت اظهارات وی علیه رئیس جمهور مثل انتقاد ناپذیری و نگاه از بالا به پایین و ... این سئوال طرح می شود که آیا سکوت او تا به امروز، خیانت نیست؟ و آیا فریاد او علیه دولت، پس از اخراج، نوعی ریاکاری و منفعت طلبی محسوب نمی شود؟!
البته یکی از مهمترین انتقادات به دولت آن است که به جای استفاده از فیلمسازان زبردست ، از افرادی استفاده کرد که در تخیل خود نیز، چنین ایامی را تصور نمی کردند!
این فرد گرچه سعی می کند خود را دلسوز کشور معرفی کند، اما در بخشی از مصاحبه اش ، نیت خود را لو می دهد. می گوید «دولت باید ژنرال هایش را به عنوان مشاوران وزیران جوان منصوب می کرد» او درواقع، در پی همین بوده تا به قول خود «ژنرال» ها را کنار بزند و خود بر جای بزرگان تکیه زند! اتفاقی که به نظر می رسد در دولت احمدی نژاد مسبوق به سابقه بوده و در این دولت، چندان جایگاهی ندارد! البته به جز مواردی مثل انتصاب این فرد به پست های نان و آب دار!