پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : روزنامه شهروند: به طور قطع نميتوان انتظار داشت كه همه مردم يك جامعه در هر شرايط پاي صندوقهاي رأي حاضر شوند و به نامزدهاي گوناگون رأي دهند، علت نيز روشن است. بخش قابل ملاحظهاي از مردم بنابه دلايل گوناگون و نه فقط يك دليل مشخص، از رأي دادن استنكاف ميكنند. حتي در جوامعي كه قاطبه مردم از وضع خود و كشورشان كمال رضايت را دارند و به انتخابات و سلامت و كارآيي آن نیز ايمان دارند، مشاركت بيش از ٧٠درصد نميشود، گو اينكه در اين كشورها دسترسي همه براي انتخاب كردن نماینده مطلوب خودشان سهل و ساده است. ازجمله در كشورهاي اسكانديناوي و شمال اروپا مثل فنلاند و هلند و... رقم مشاركت در همين حد است. ولي هنگامی که درصد مشاركت از حد معینی کمتر شود، براي ساختارهاي سياسي در هر جامعهاي بحرانزا خواهد بود.
به همين دليل است كه مقام معظم رهبري همواره و در تمامي انتخابات بدون قید و شرط مردم را به مشاركت بیشتر دعوت کردهاند. زيرا واضح است كه نقطه قوت ما در منطقه بحرانزده خاورميانه، اتكا به نظام انتخاباتي و كارآمدي حاصل از آن است و چه نمونهاي بهتر از انتخابات خرداد ١٣٩٢ كه با يك شركت ساده از سوي مردم، تحولی شگرف در قدرت داخلی و منطقهای ايران بهوجود آورد، بهطوري كه دندان طمع مخالفان و دشمنان نسبت به اين مرز و بوم از ريشه كنده شد. اين خطمشي ثابت و كلي همه كشورها و دولتهاست كه با تمام توان، مردم خود را به مشاركت دعوت كنند. اين سياستي است كه صداوسيما نيز همواره در ايران به آن ملتزم بوده است و حتي اگر در مقاطعي برخي از نيروهاي سياسي به صورت تصريحي يا حتي تلويحي در مقام عدم شركت برآمدهاند، صداوسيما دعوت به مشاركت را سرلوحه كار خود قرار داده است.
ولي باعث تأسف است كه امروز و پس از رسیدن به برجام چنان فضايي در فضای رسمی كمتر ديده ميشود، درحالیکه بسیار بیش از گذشته نیازمند این مشارکت هستیم. حتي استنباط عمومي اين است كه گرايش كلي به عدم دعوت يا حتي بدتر از آن دعوت ضمنی به عدم مشاركت است. اگر در گذشته و در موسم انتخابات خطوط قرمز خود را براي گفتوگو با افراد و مردم عادی ناديده ميگرفتند تا تاييديهاي از آنان براي شركت در انتخابات بگيرند، اينبار اين خطوط با هدف مخالف آن شكسته و ناديده گرفته ميشود و گويي اتفاق بيسابقهاي در سياست رسمي و رسانهاي ايران رخ داده است. سياستي كه بهطور قطع و يقين با خواست مقام معظم رهبري كه دعوت حداکثری به مشاركت است، انطباقي ندارد. ايراد اين نحوه سیاست رسانهای در كجاست؟
در درجه اول هيچ كس نميپذيرد آنچه در اين رسانه منتشر ميشود، از موضع بيطرفي رسانهاي است. علت نيز روشن است. زيرا رسانهاي كه هيچگاه بيطرف نبوده، چگونه ممكن است امروز بازتابدهنده واقعيت جامعه باشد و بخواهد نقش بيطرفانه براي خود تعریف کند؟ از سوي ديگر واقعيت اجتماعي نيز برخلاف گزارشهايي است كه افراد منتخب در آن اعلام به عدم مشاركت ميكنند. امروز همه ميدانند كه گرايش قوي نزد مردم وجود دارد كه ميخواهند گام برداشته خود در خرداد ١٣٩٢ را تكميل كنند و مجلسي مستقل ولي هماهنگ با دولت انتخاب كنند كه نمایندگانش بهجاي آنكه در فكر منافع شخصي باشند، در پي كمك به دولت براي عبور از وضع ناهنجار اقتصادي باشند.
به علاوه چه دليلي دارد كه مردم بگويند كه نميخواهند در اين انتخابات شركت كنند؟ يا به سلامت و اعتبار انتخابات اعتراض دارند؟ يا به ناكارآمدي نهاد برآمده از آن؟ در اين صورت آيا رسانه رسمي كشور حاضر است اين دو گزاره را بپذيرد؟ اگر اين موارد را بهعنوان دليل عدم شركت بدانيم، آيا مسئوليت آن متوجه دولت است؟ پاسخ بهطور قطع منفي است؟ از سوی دیگر مردم چه موضعي نسبت به مجلس فعلي دارند؟ اگر موافق آن هستند، پس بايد شركت كنند تا دوباره همان مجلس تشكيل شود و اگر هم مخالف هستند، پس باز هم بايد شركت كنند تا مجلس ديگري تشكيل دهند تا دوباره دچار این مجلس نشوند. در نتیجه عقل و منطق حکم میکند که موافق يا مخالف بايد در اين انتخابات شركت كنند تا هر کدام هدف خود را پیش ببرند. پس چرا سياست رسمي اين رسانه تشويق به مخالفت با شركت یا حداقل عدم تشویق موثر به شرکت در انتخابات است؟ اميد و نااميدي! مسأله اين است. آنان ميكوشند كه مردم را نااميد كنند. مگر نه اينكه شعار محوري دولت، اميد و تدبير است. اگر اميد از جامعه گرفته شود، هيچ دستاوردي نصيب آنان نخواهد شد. خدا نكند مصداق آن ضربالمثل شوند كه: «اگر ديگي براي ما نميجوشد، بگذار هرچه ميخواهد در آن بجوشد».