پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : در دوران پسازعمای اصولگرایان یعنی آیتالله مهدوی کنی و عسگراولادی، رهبری جریان راست ایران تقریبا بر عهده حداد عادل و آیتالله مصباح یزدی قرار گرفت. این دو، رهبری بخشی از جریان اصولگرا بر عهده داشتند. حداد عادل خود را کارگردان اصولگرایان مجلس و نیروهای سنتی خارج از پارلمان میداند و آیتالله مصباح هم رهبری معنوی جریان پایداری و افراد نزدیک به این نحله را به عهده دارد.
به گزارش انتخاب؛حداد در مورد رهبری و کارگردانی خود در مجلس گفته بود:« «اخیرا گفته شده که بنده در مجلس نهم کم صحبت کرده ام و خواستهاند بگویند حداد عادل کم کار بوده است. کار مجلس این نیست که یک نفر مدام پشت تریبون صحبت کند. خرده گیری به امثال بنده مانند این است که فردی نمایش و فیلمی ببیند و در آخر بگوید چرا کارگردان در این فیلم نقشی نداشت و دیده نشد. ولی در مجلس نوع کارها و مراجعات من به این صورت است. تصور نشود اگر میکروفون بنده مدام خاموش و روشن نمی شود، خودم هم خاموش هستم.»
قاسم روانبخش عضو ارشد جبهه پایداری هم در مورد نقش آیتالله مصباح یزدی در تاسیس جبهه پایداری میگوید:« اینکه آیتالله مصباح یزدی از تاسیس جبهه پایداری حمایت کرده باشند، درست نیست چرا که استاد شخصاً این جبهه را تاسیس کردهاند. آیتالله مصباح یزدی جبهه پایداری را متفاوت از یک حزب یا تشکل میداند و معتقد است که همه افرادی که اصول و مبانی جبهه پایداری را قبول دارند به خودی خود عضو جبهه پایداری هستند.»
هر دو این افراد در انتخابات اسفند 94 شرکت کردند. حداد عادل نامزد انتخابات مجلس دهم و آیتالله مصباح یزدی نامزد پنجمین دوره انتخابات مجلس خبرگان بودند. حداد و مصباح بر اساس سبد رایی که به طور سنتی دارند تصور میکردند میتوانند بر کرسیهای مجلسهای شورای اسلامی و خبرگان رهبری تکیه بزنند.
در این میان، آیتالله مصباح یزدی حتی رأی مردم را فاقد اعتبار می دانست و می گفت: «در حکومت اسلامی رای مردم هیچ اعتبار شرعی و قانونی ندارد نه در اصل انتخاب نوع نظام سیاسی کشورشان و نه در اعتبار قانون اساسی و نه در انتخاب ریاست جمهوری و انتخاب خبرگان و رهبری ملاک اعتبار قانونی تنها یک چیز است و آن "رضایت ولایت فقیه" است . اگر در جمهوری اسلامی تا کنون سخن از انتخابات بوده است، صرفا به این دلیل است که ولی فقیه مصلحت دیده است فعلا انتخابات باشد و نظر مردم هم گرفته شود.مشروعیت حکومت نه تنها تابع رای و رضایت ملت نیست ،بلکه رای ملت هیچ تاثیر و دخالتی در اعتبار آن ندارد.»
در جریان مقابل، رهبران جریان اصلاحات وارد صحنه شده بودند. عارف در مجلس، رقیب حداد عادل بود و هاشمی با مصباح یزدی رقابت کرد. به معنای بهتر می توان گفت این انتخابات مشخص کردن میزان محبوبیت این 4 نفر در فضای سیاسی کشور بود. مردم از میان این دو گفتمان، رای به جریانی داد که در سالهای اخیر احترام به رای و نظر مردم را در دستور کار خود قرار داده بود.
مردم به کسانی که برای رای مردم اعتبار قابل نیستند، اعتماد نکردند و به طرف مقابل رای دادند. در واقع، عدم رأی به این دو چهره، نشانه ای بود از عدم اعتماد به گفتمانی که برای رأی مردم اصالت قائل نیست. رأی اسفند 94 پیام مهمی برای اصولگرایان بود. اصولگرایان باید بدانند که رای مردم بالاتر از هر چیز دیگری در این حکومت است. امام خمینی و رهبر معظم انقلاب بارها در سخنان خود برای مردم تاکید کرده اند.
اصولگرایان تصور میکردند رای مردم متعلق به آنهاست و اصلا فکر نمیکردند مردم به جریان مقابل رای دهند. شاید آنها به پشتوانه حضور 12 ساله در مجلس بر این باور بودند که میتوانند بازهم در مجلس حضور داشته باشند.
رای مردم نشان داد که هیچ جریانی نمیتواند به حضور همیشه در صحنه سیاسی کشور امیدوار باشد. هفتم اسفند پیامهای متعددی داشت که جریانهای سیاسی باید آن را تحلیل کنند.