arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۲۵۹۵۷
تاریخ انتشار: ۳۲ : ۱۱ - ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۰

شوخی گورباچف با آیت‌الله جوادی آملی:می شود ما هم امام‌خمینی را به مکتب خود دعوت کنیم؟

روایت حضرت آیت‌الله جوادی‌آملی ازعزیمت به شوروی و اهداء نامه تاریخی امام‌خمینی(ره) به گورباچف یکی دیگر از ضمایم کتاب خاطرات ۶۷ آیت‌الله هاشمی است.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
روایت حضرت آیت‌الله جوادی‌آملی ازعزیمت به شوروی و اهداء نامه تاریخی امام‌خمینی(ره) به گورباچف یکی دیگر از ضمایم کتاب خاطرات ۶۷ آیت‌الله هاشمی است.

به گزارش انتخاب به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی، متن کامل  روایت حضرت آیت‌الله جوادی آملی از این سفر تاریخی بدین شرح است :

قبل از ملاقات رسمی هیأت اعزامی با رهبر شوروی و بعد از آن ، هیچ گونه تماس سیاسی با فرد یا گروهی از طرف سرپرست هیأت حاصل نشد، زیرا این سفر فقط برای  ابلاغ پیام و تبیین محتوای عمیق آن بود، لیکن سخنان مبسوطی پیرامون توحید و نفی الحاد، گاهی به زبان برهان و زمانی با لسان فطرت، با استقبال و بدرقه کننده در ذهاب و ایاب ارائه شد و فاصله چهل کیلومتری فرودگاه تا شهر مسکو، هم در رفتن و هم در برگشتن، جز به یاد حق و نشر آثار آن و دعوت به خدا و احیای فطرت ملحدان مارکسیست سپری نشد .

وقت ملاقات با رهبر شوروی ساعت یازده، روز چهاردهم دی ماه بود و مدت آن دو  ساعت و پنج دقیقه به طول انجامید . هنگام ورودمان به کاخ کرملین، صدر هیأت رئیسه و دو نفر از مسؤولان بلند پایه سیاسی، که قبلاً حضور یافته بودند، تا چند قدم در همان اتاق به استقبال آمدند و با گرمی آماده شنیدن پیام امام خمینی(ره) شدند.

هیأت اعزامی مصمم بود، ضمن حفظ احترام متقابل و رعایت کمال ادب، که از وظایف بین المللی اسلام به شمار می آید و اختصاصی به گروه خاص ندارد، لسان پیام امام (قدس سر ه) را با زبان تعلیم و ا رشاد ادا کند ، نه با لسان دیپلماسی و هرگز قول فضل الهی را با هزل مجاز درعرف دیپلمات نیالاید و صلابت دعوت به توحید را در پای تعارف رایج سیاست بازان، به دُهن و وَهن ذبح نکند، بلکه به عنوان رسول امین، مضمون پیام والا را با آهنگ تدریس القا نماید، نه به صورت قرائت الفاظ و گزارش صورت و بدین منظور قبلا از خروج از اقامتگاه، نمازی خوانده شد و از ذات اقدس خداوند با نیاز تقاضا شد .« رَبَّ اشْرَح لی صَدری ویسِّرلی اَمری واحلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانی یفْقَهوا قَولی ».

با احساس آرامش روح و عدم اعتنا به کاخ کرملین و با ابلاغ پیام در چهره تعلیم و تبیین مضامین بلند آن در کسوت تدریس، سروش هاتف غیبی این چنین شنیده شد: «قالَ قَد اُوتیت سؤلَک یا موسی ». و هم اکنون با سقوط قدرت‌های سیاسی احزاب کمونیستی در مدت کوتاه و انحلال بسیار از مراکز اقتدار آن صلای سفیران الهی به گوش همگان می‌رسد: « فَاَخَذْناه و جنُوده فَنَبدناهم فی الْیم و هو ملیم ».

کیفیت ابلاغ پیام به این سبک بود. که تمام کلمات آن همراه با توضیح ضروری برخی از موارد، به خوبی قرائت می شد، سپس مترجمان ویژه کرملین آن را برای جناب گورباچف و دو نفر دیگر که حضور داشتند، ترجمه می کرد و اگر مطلبی برای خود ترجمه کننده قابل درک نبود، سئوال می کرد و با تبیین و تفسیر لازم بعد از درک کامل، آن را با ترجمه روسی به رهبر شوروی منتقل می کرد، در خلال قرائت پیام و ترجمه آن، که شصت و پنج دقیقه طول کشید، نکات مهم پیام را شخص گورباچف یادداشت می کرد، چه اینکه آن دو نفر دیگر نیز یادداشت می نمودند.

نحوه استماع رهبر شوروی در تمام مدت قرائت پیام در کمال ادب دیپلماسی بود، لیکن اصل متن و انشای آن در اوج هدایت به توحید بود، نه در حضیض دیپلمات و سبک  ابلاغ آن نیز در حد تدریس بود، نه گز ارش صرف .

لذا گاهی نشانه « فَبهِت الَّذی کَفَر» همراه با انفعال در رخسارش مشهود بود که می رفت فطرت «مرتکز» را زنده نماید چون صدور این نامه تاریخ ساز بعد از پذیرش قطعنامه ی ۵۹۸ بود و کشور اسلامی ایران وارد مرحله بازسازی و ترمیم خرابی های جنگ تحمیلی هشت ساله شد و از طرف دیگر مضمون نامه کاملاً سری بود و جز او (امام خمینی) احدی از مسؤولان گرانقدر جمهوری اسلامی ایران، کسی به آن آگاه نبود، لذا رهبران روسیه عموماً و صدر هیأت رییسه آن خصوصاً، هر گونه احتمالی را پیرامون مفاد پیام می دادند، مگر احتمال دعوت به توحید و اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله را . از این جهت، بعد از استماع خطوط اصلی پیام، تمام پیش داوری ها و پیش فرض های رهبران کرملین سراب گونه سر از آب وخواب بر آورد و جواب مناسب با اندام موزون این پیام آسمانی عاجلاً ندادند، بلکه آجلاً هم راجل ماندند .

چنان که حضرت امام (قدس سره ) به فرستاده مخصوص میخائیل گورباچف فرمود: «من می خواستم دری از جهان غیب به چهره او باز کنم؛ نه آنکه درباره مسایل جهان ماده با او سخن گفته باشم.»

رهبر شوروی بعد از استماع دقیق و درک منظور امام (قدس سر ه) با تأنی کامل، که کشف از تدبر در پاسخگویی می کرد، شروع به جواب کرد و مدتی که برای سخنان جناب گورباچف و دریافت پاسخ نهایی از طرف هیأت اعزامی صرف شد، جمعاً در حدود یک ساعت بود.

عصاره مطالبی که ایشان گفتند و مترجم صحنه ملاقات آن را به فارسی برگرداند، عبارت از این بود : از فرستادن نامه امام خمینی تشکر می کنم .در فرصت مناسب جواب آن را خواهم داد. مضمون آن را به علمای شوروی اعلام می داریم . ما قانون آزادی ایمان را در دست تصویب داریم . من قبلاً گفتم با داشتن ایدئولوژی های مختلف می توان با حسن همجواری در کنار هم زندگی کرد.

امام خمینی ما را به دین اسلام دعوت نموده است . آیا ما هم ایشان را به مکتب خودمان دعوت کنیم؟ ( در اینجا لبخند زد و دوباره گفت: این یک شوخی است.) این دعوت یک نحوه دخالت در شؤون کشور دیگر محسوب می شود، زیرا هر کشوری در انتخاب مکتب آزاد و مستقل می باشد .

هیأت اعزامی از ایران با دریافت این مطالب، بررسی کرد که مهمترین بند جواب همان بند اخیر آن است که نشانه برخورد سیاسی با نامه امام قدس سره در آن به چشم می خورد، نه برخورد فرهنگی و تعلیمی محض و با پندار سیاسی بودن، داخل در دخالت در کشور اجنبی خواهد بود، که با این ترتیب اصل نامه و فرستادن پیام زیر سئوال می رفت .

دیگر نوبت به مضمون آن نمی رسید، لذا مسؤول هیأت اعزامی در پاسخ نهایی چنین گفت : از اینکه در کمال حوصله قرائت نامه را استماع کردید، تشکر می کنیم و اینکه آمادگی خود را جهت فرستادن جواب اعلام داشتید، تقدیر می شود و از این که مضمون پیام را به اطلاع علمای کشورتان می رسانید، شایان تشکر است. و از اینکه قانون آزادی دین را در دست تصویب دارید، به امید تسریع آن، تقدیر می شود، چنان که زندگی مسالمت آمیز با داشتن مکتب های گوناگون در صورت رعایت اصول انسانی میسور می‌باشد، اما« دخالت در شئون داخلی کشوردیگر» را باید توضیح داد.

شما از عمق خاک وسیع روسیه تا اوج فضای آسمان آن آزادنه فعالیت دارید و هیچ کس حق دخالت در امور داخلی کشور اجنبی را ندارد . لیکن محتوای این پیام، همانند پیامهای رهبران الهی دیگر، نه کاری به زیر زمین و نه برخوردی با روی زمین و نه ارتباطی با آسمان روسیه دارد، بلکه فقط با جان شما مرتبط می‌باشد.

جناب آقای گورباچف ، آیا شما همانند درخت هستید که مرگ شما عبارت از پژمرده شدن و فرسوده گشتن تن باشد و بعد از مرگ هیچ خبری از زندگی و آثار نخواهد بود، یا جان شما همانند مرغی است که در قفس طبیعت تن محبوس است و مرگ شما به منزله گشوده شدن در این قفس و پرواز طائر روح به جهان جاوید می باشد؟ البته دومی است، نه اولی و مضمون نامه امام دعوت به توحید و پرهیز از الحاد است که راجع به جان شماست، نه درباره کشور شما. البته وقتی روح آدمی موحد شد، راه صحیح کشور داری را می شناسد و آن را به خوبی اداره می نماید.
نظرات بینندگان