arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۲۶۶۴۹۷
تاریخ انتشار: ۱۲ : ۰۹ - ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۵

آیا مجلس دهم محل زورآزمايي جدي در بين نمايندگان جوان مجلس خواهد شد؟

ممكن است نمايندگان جوان مجلس دهم درگير مسائل كوچك كشور و منطقه‌اي شوند و از قدرت بالانس زيادي در جهت تاثيرگذاري عميق بر فضاي كلي جامعه برخوردار نباشند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
«از گوشه و كنار شنيده مي‌شود برخي به صورت مستقيم و غيرمستقيم براي آقاي روحاني پيغام مي‌فرستند كه وي را از ادامه رياست‌جمهوري خود در مرحله دوم منصرف كنند. اين پيغام‌ها عمدتا توسط افراد پرنفوذي كه در ساختار قدرت نقش دارند براي آقاي روحاني فرستاده شده است».

اين جملات سخنان دكتر علي تاجرنيا نماينده مجلس ششم است. تاجرنيا در مجلس ششم جوان‌ترين نماينده مجلس و عضو كمیسيون امنيت ملي و سياست خارجي بود و در زمان انتخاب به نمايندگي تنها ۳۰ سال سن داشت.

 وی  می گوید: « فقدان چهره‌های شناخته‌شده هر دو جريان سياسي در مجلس دهم سبب زورآزمايي جدي در بين نمايندگان جوان مجلس خواهد شد. مجلس دهم نسبت به مجالس گذشته نسبت به تحقق مطالبات مدني و سياسي جامعه پيشرو‌تر خواهد بود اما به شكلي نخواهد بود كه بتوان آن را با مجلس ششم مقايسه كرد. نكته ديگر اينكه جوان بودن نمايندگان مجلس نوعي تهديد نيز به شمار مي‌رود. ممكن است نمايندگان جوان مجلس دهم درگير مسائل كوچك كشور و منطقه‌اي شوند و از قدرت بالانس زيادي در جهت تاثيرگذاري عميق بر فضاي كلي جامعه برخوردار نباشند». در ادامه متن گفت و گوی  با دكتر علي تاجرنيا را از نظر مي‌گذرانيد:

مهم‌ترين دلايل پيروزي قاطع اصلاح‌طلبان در دور دوم انتخابات چه بود؟ چرا مردم با توجه به اينكه تعداد کاندیداهاي اصلاح‌طلب در سراسر كشور از اصولگرايان كمتر بود اقبال بيشتري نسبت به اصلاح‌طلبان نشان دادند؟

شرايط اصلاح‌طلبان براي ورود به انتخابات مجلس دهم نسبت به ۹دوره قبلي انتخابات نامناسب‌تر بود. اصلاح‌طلبان در آستانه انتخابات از يك سو با ردصلاحيت‌ها روبه رو شدند و از سوي ديگر با نابرابري در فرصت‌ها و امكانات تبليغات انتخاباتي مواجه بودند. با اين وجود اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس دهم دستاوردهاي مهم‌تري نسبت به دوره‌هاي قبل به دست آوردند. مهم‌ترين دليل اين مساله نيز غلبه عقلانيت و تدبير بر احزاب و طيف‌هاي مختلف اصلاح‌طلب و همچنين غلبه عقلانيت و اعتدال بر فضاي جامعه و افكار عمومي بود. در انتخابات اخير تحليل يكسان و همساني بين نخبگان سياسي و مردم به وجود آمده بود. مردم و نخبگان سياسي از گذشته درس گرفته بودند و با زمان‌شناسي به اين نتيجه رسيده بودند كه اگر مانند برخي مقاطع گذشته در انتخابات مشاركت نداشته باشند ممكن است كشور با آسيب‌هاي جدي مواجه شود. در انتخابات مجلس دهم ميزان مشاركت مردم مانند گذشته بود اما تركيب راي‌دهندگان تغيير كرده بود. مردم از مشاركت خود در انتخابات رياست‌جمهوري سال۸۴ و۸۸ نتيجه عكس گرفته بودند و متوجه شده بودند شعارهايي كه دولت های نهم و دهم در جهت بهبود اوضاع معيشت و عزت ملت ايران مي‌داد در نهايت به وضعيت ناگواري منجر شد كه باعث آسيب‌ها و خسارت‌هاي جدي به كشور شد. در نتيجه در هفتم اسفند طبقه متوسط كه در انتخابات گذشته حضور كمرنگي داشت احساس كرد بايد در صحنه انتخابات حضور فعال‌تري داشته باشد. در شرايط كنوني افكار عمومي از نظر رواني اصلاح‌طلبان را پيروز انتخابات مجلس دهم قلمداد مي‌كند. نتايج انتخابات تهران به عنوان قلب تپنده سياسي كشور و همچنين مراكز استان‌ها نشان‌دهنده اقبال بيشتر مردم نسبت به جريان اصلاحات است. به نظر من اگر كانديداهاي جريان اصلاحات در شهرهاي كوچك‌تر نيز با كمبود امكانات روبه رو نبودند ما شاهد پيروزي قاطع اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس دهم بوديم. با اين وجود اصلاح‌طلبان نبايد به مطالبات و توقعات جامعه دامن بزنند. در شرايط كنوني اصلاح‌طلبان و حاميان دولت موفق شده‌اند اكثريت نسبي مجلس را به دست بگيرند كه اين مساله مي‌تواند فضاي كلي مجلس را تغيير بدهد. اصلاح‌طلبان نبايد گمان كنند با پتانسيل موجود در مجلس مي‌توانند هر اقدامي كه تمايل داشتند انجام دهند. در شرايط كنوني هرگونه دامن زدن بيجا به مطالبات مردم ممكن است با ناتواني و كمبود فرصت مواجه شود كه در نهايت سبب سرخوردگي مردم مي‌شود. نكته ديگر اينكه شرايط انتخابات مجلس دهم به شكلي بود كه اصلاح‌طلبان مجبور شدند از چهره‌هاي معتدل اصولگرايي نيز حمايت كنند و آنها را در ليست خود قرار بدهند. در نتيجه در فضاي كلي مجلس نيروهاي معتدل اصولگرايي در كنار اصلاح‌طلبان در فراكسيون اميد قرار خواهند گرفت. بدون شك اينگونه چينش سياسي مستلزم سازو كار سياسي جديدي است كه جريان اصلاحات بايد به آن توجه كند و برنامه‌هاي خود را براساس چنين شرايطي ترسيم كند. تركيب مجلس دهم به صورت مطلق به سود يك جريان نيست و هردو جريان اصلاح‌طلب و اصولگرا از وزن سياسي يكساني برخوردارند. به همين دليل چهره‌هاي مستقل نقش بسيار مهمي در مجلس دهم ايفا خواهند كرد.

اصولگرايان با وجود اينكه در دور اول انتخابات مجلس ليست انتخاباتي خود را با سر و صداي زيادي ارئه كردند اما در دور دوم بدون ارائه ليست وارد انتخابات شدند و تلاش كردند چراغ خاموش حركت كنند. آيا عدم ارائه ليست توسط اصولگرايان در دور دوم انتخابات به منزله پذيرفتن شكست انتخاباتي بود؟

اصولگرايان پيش از آنكه در نتايج انتخابات بازنده شوند درتصميم‌گيري‌هاي درون تشكيلاتي بازنده شده بودند. اصلاح‌طلبان با وجود اينكه با ردصلاحيت‌هاي گسترده مواجه شدند اما در ارائه ليست انتخاباتي خود بسيار هماهنگ و معتدل رفتار كردند و در نهايت نيز نتيجه عقلانيت و تدبير خود را در روز انتخابات مشاهده كردند. اصلاح‌طلبان به هيچ عنوان به دنبال ارائه دو يا چند ليست انتخاباتي نبودند. اين در حالي است كه جريان اصلاحات در درون خود با طيف‌هاي فكري گسترده‌تري مواجه است. از سوي ديگر اصولگرايان در ارائه ليست انتخاباتي خود موفق عمل نكردند و نتوانستند با يك ليست منسجم و جامع وارد صحنه انتخابات شود. به نظر من دليل اصلي اين مساله نيز تسليم شدن جريان اصولگرا در مقابل تندروها بود. غلبه تندروها بر فضاي فكري جريان اصولگرايي اتفاق ناگواري است كه اين جريان سياسي را به‌شدت تهديد مي‌كند و ممكن است عواقب غيرقابل جبراني براي اصولگرايان داشته باشد. فضاي تصميم‌گيري اصولگرايان در آستانه انتخابات به شكلي بود كه چهره‌هاي معتدل و متعهد تحت تاثير تندروهاي سياسي قرار گرفته بودند و به همين دليل اصولگرايان نتوانستند با عقلانيت و تدبير در انتخابات حاضر شوند. نكته ديگر اينكه اصلاح‌طلبان با نگاهي فراجناحي و مبتني بر منافع ملي ليست انتخاباتي خود را ارائه كردند، در حالي كه نگاه اصولگرايان صرفا به منافع حزبي و گروهي خود بود. مردم نيز اين وضعيت را درك كردند و از جرياني حمايت كردند كه منافع ملي را بيشتر در نظر گرفته است. وضعيت اصولگرايان به شكلي بود كه هر كدام از طيف‌هاي اصولگرايي تلاش مي‌كرد به جاي ديگران تصميم بگيرد و هيچ گونه خرد جمعي در اردوگاه اصولگرايي به چشم نمي‌خورد. به نظر من اصولگرايان قبل از انتخابات و از درون خود شكست خورده بودند. وضعيت برخي اصولگرايان در فضاي انتخابات به شكلي شده بود كه هويت خود را انكار مي‌كردند و خود را «ميانه‌رو» و «تحول خواه» و فارغ از اصولگرايي و اصلاح‌طلبي معرفي مي‌كردند. اين مساله نشان مي‌دهد اصولگرايان پس از اينكه دو دوره رياست‌جمهوري و سه دوره مجلس را در اختيار داشتند نتوانستند كارنامه قابل قبولي از خود برجاي بگذارند و مردم نيز به اين نكته پي بردند. كتمان هويت اصولگرايي از دور اول انتخابات آغاز شد. با اين وجود بسياري از اصولگرايان در دور دوم انتخابات به اين نتيجه رسيدند كه اگر از مارك اصولگرايي استفاده كنند نه تنها به نتيجه مثبتي دست پيدا نمي‌كنند و بلكه با ريزش آرا نيز مواجه خواهند شد. بسياري از کاندیداهاي اصولگرا در دور دوم انتخابات به اين نتيجه رسيده بودند كه اگر خود را وارد مناسبات منطقه‌اي و بومي كنند ممكن است به نتيجه بهتري دست پيدا كنند تا اينكه از مارك اصولگرايي استفاده كنند.

مهم‌ترين چالش مجلس دهم ناشناخته بودند مواضع سياسي چهره‌هاي مستقل و شفاف نبودن رويكرد اين افراد در مجلس باشد. به نظر مي‌رسد چهره‌هاي مستقل بيش از آنكه در قالب گروه‌بندي سياسي قرار بگيرند به دنبال اين هستند كه كدام جريان سياسي بيشتر منافع آنها را تامين مي‌كند. در نتيجه ممكن است در تصميم‌گيري‌هاي مجلس آينده نوسان و چند دستگي به وجود بيايد. ارزيابي شما از اين مساله چپيست؟

ورود چهره‌هاي مستقل در مجلس به معناي نااميد شدن مردم از جريان‌هاي سياسي نيست. در انتخابات هفتم اسفند اغلب مردم تمايل داشتند از كانديداهاي جريان اصلاحات حمايت كنند. با اين وجود هنگامي كه چهره‌هاي اصلاح‌طلب ردصلاحيت شدند مردم مجبور شدند از چهره‌هاي مستقل حمايت كنند. به همين دليل تعداد نمايندگان مستقل در مجلس دهم بيشتر از مجالس قبلي شده است. بنده حضور چهره‌هاي مستقل در ساخت قدرت را در راستاي تحول خواهي ارزيابي نمي‌كنم. به صورت طبيعي چهره‌هايي كه داراي مواضع روشن سياسي نيستند از نظر رفتارشناسي سياسي قابل پيش بيني نيستند. اين در حالي است كه غيرقابل پيش بيني بودن در فضاي سياسي مساله‌اي مطلوب نيست و سبب سردرگمي و بي‌برنامگي مي‌شود. با اين وجود در شرايط كنوني چهره‌هاي مستقل به صورت بالقوه تحول خواه هستند و مواضع آنها با جريان تحول خواه نزديك‌تر است. از سوي ديگر اصولگرايان از تمام توانايي‌ها و امكانات خود استفاده خواهند كرد كه چهره‌هاي مستقل را به سمت خود بكشانند و آنها را در اردوگاه خود تعريف كنند. نكته ديگر اينكه تاثيرگذاري چهره‌هاي مستقل در مجلس دهم به عملكرد جريان اصلاحات و همچنين جريان اصولگرا بستگي دارد. به نظر من در مقاطعي كه مسائل اقتصادي و معيشتي در مجلس مطرح شود همراهي چهره‌هاي مستقل با جريان اصلاحات و حاميان دولت آقاي روحاني بيشتر خواهد شد. با اين وجود هنگامي كه مسائل چالش برانگيز سياسي، فرهنگي و مدني در مجلس مطرح شود چهره‌هاي مستقل حاضر نخواهند بود هزينه زيادي براي اين مسائل بپردازند و از همراهي با اصلاح‌طلبان خودداري خواهند كرد. نكته ديگر اينكه چهره‌هاي مستقل هنگامي كه احساس كنند فضاي مجلس در اختيار اصلاح‌طلبان است تلاش مي‌كنند با اصلاح‌طلبان همراهي كنند، اما زماني كه فضاي مجلس در اختيار اصولگرايان قرار دارند در اختيار اصولگرايان قرار مي‌گيرند و از هرگونه مخالفت با سياست‌هاي اصولگرايان خودداري مي‌كنند. در نتيجه با توجه به پتانسيل موجود نمي‌توان از مجلس دهم توقع داشت به صورت جدي به مسائل مهم مدني وسياسي ورود كند و بيشتر وقت و انرژي خود را صرف مسائل معيشتي و رفاهي مردم خواهد كرد.

ناشناخته بودن و جوان بودن نمايندگان مجلس دهم سبب مبهم بودن آينده مجلس دهم شده است. وضعيت به شكلي است كه نمي‌توان از هم‌اكنون رويكرد مجلس آينده را ترسيم كرد كه به چه سمتي حركت خواهد كرد. آيا اين توانايي و پتانسيل در مجلس دهم وجود دارد كه به سمت تحقق مطالبات مدني جدي مردم و تصويب لوايح تاثيرگذار سياسي و اجتماعي حركت كند؟

در شرايط كنوني فضاي كلي جريان اصلاحات به سمت عقلانيت و اعتدال حركت مي‌كند و تمايلي براي انجام اقدامات راديكال وجود ندارد. شرايط عمومي جامعه نيز خواستار عقلانيت و تدبير است و به همين دليل جريان اعتدالگرا تلاش مي‌كند با درايت و دورانديشي عقلانيت را بر فضاي سياسي كشور حاكم كند تا كشوربه يك آرامش سياسي دست پيدا كند. در شرايط كنوني حتي اگر اصلاح‌طلبان اكثريت قاطع مجلس را نيز به دست آورده بودند به مصلحت نبود به سراغ تصويب لوايح پرحاشيه و دردسر‌سازبروند. با اين وجود همواره در مجالس گذشته تك چهره‌هايي وجود داشته‌اند كه رويكرد آزادي خواهانه در پيش گرفته‌اند و حاضر شده‌اند هزينه‌هاي زيادي براي مطالبات خود يا جريان متبوع خود بپردازند. به نظر من رويكرد مجلس دهم در سال اول فعاليت خود محافظه‌كارانه خواهد بود و نمي‌توان توقع اقدامات بلندپروازانه از نمايندگان مجلس داشت. البته ممكن است در سال‌هاي آينده اين محافظه‌كاري كمتر شود اما به اندازه‌اي نخواهد بود كه توانايي تحقق برخي مطالبات جدي مدني وسياسي جامعه را پيدا كند. نكته ديگر اينكه فقدان چهره‌های شناخته‌شده هر دو جريان سياسي در مجلس دهم سبب زورآزمايي جدي در بين نمايندگان جوان مجلس خواهد شد. در شرايط فعلي جريان اصولگرايي از لحاظ داشتن چهره‌هاي شاخص وضعيت بهتري نسبت به اصلاح‌طلبان دارند. مجلس دهم نسبت به مجالس گذشته نسبت به تحقق مطالبات مدني و سياسي جامعه پيشرو‌تر خواهد بود اما به شكلي نخواهد بود كه بتوان آن را با مجلس ششم مقايسه كرد. نكته ديگر اينكه جوان بودن نمايندگان مجلس نوعي تهديد نيز به شمار مي‌رود. ممكن است نمايندگان جوان مجلس دهم درگير مسائل كوچك كشور و منطقه‌اي شوند و از قدرت بالانس زيادي در جهت تاثيرگذاري عميق بر فضاي كلي جامعه برخوردارنباشند.

به نظر مي‌رسد مهم‌ترين فراكسيون مجلس دهم فراكسيون اميد خواهد بود. اين در حالي است كه فراكسيون رهروان ولايت در مجلس نهم به لیدری علي لاريجاني و افرادي مانند كاظم جلالي هزينه‌هاي زيادي براي مشي اعتدالي خود پرداخت كرد تا به بقاي خود ادامه بدهند. آيا در مجلس دهم فراكسيون رهروان ولايت يا فراكسيوني با كاركرد مشابه در موازات فراكسيون اميد تشكيل خواهد شد؟در چنين شرايطي مناسبات قدرت بين اين دو فراكسيون چه تاثيري بر فضاي كلي مجلس خواهد گذاشت؟

بدون شك اصولگرايان براي هويت يابي خود در مجلس دهم فراكسيون مستقل تشكيل خواهند داد. به همين دليل در مجلس آينده سه فراكسيون اميد، اصولگرايان و مستقلين تشكيل خواهد شد. با اين وجود فراكسيون مستقلين بيشتر سبب بالانس بين دو جريان سياسي خواهد شد و به تنهايي نمي‌تواند در تصميم‌گيري‌هاي مجلس تاثيرگذار باشد. برخي از اصولگرايان مانند علي لاريجاني و كاظم جلالي به دليل رفتارهاي متفاوتي كه از خود نشان دادند به راحتي نمي‌توانند به فراكسيون اصولگرايان ملحق شوند يا اگر اين اتفاق صورت بگيرد جنبه عميق ندارد و بيشتر صوري است. به نظر مي‌رسد فراكسيون اصولگرايان با محوريت افرادي مانند علاءالدين بروجردي در مجلس دهم تشكيل خواهد شد كه اعضاي جبهه پايداري را نيز در درون خود جاي خواهد داد. در نتيجه اين فراكسيون به دليل حضور تندروهاي سياسي در نهايت به سمت رفتارهاي افراطي گرايش پيدا خواهد كرد. از سوي ديگر فراكسيون اميد با محوريت آقاي عارف و اصلاح‌طلبان تشكيل خواهد شد كه مهم‌ترين تاثيرگذاري را در تصميم‌گيري‌هاي مجلس برعهده خواهد داشت. در چنين شرايطي افرادي مانند علي لاريجاني و كاظم جلالي تلاش مي‌كنند چهره‌اي «فرا فراكسيوني» از خود نشان بدهند و نقشي بينابيني بين فراكسيون‌هاي مجلس ايفا كنند. اين افراد از خاستگاه خود به سمت تحول خواهي عدول كرده و به همين دليل در يك مرحله گذار قرار دارند كه ممكن است از سوي خاستگاه اصلي آنها پذيرفته نشوند. به همين دليل اصلاح‌طلبان نبايد زياد روي رقابت آقاي لاريجاني و آقاي عارف تاكيد كنند تا فاصله اصلاح‌طلبان با جريان اعتدالگرا عميق نشود. توصيه من اين است كه تكليف رياست مجلس قبل از تشكيل مجلس دهم بين طيف‌هاي مختلف جريان اعتدالگرا مشخص شود تا صحنه مجلس درگير چالش‌هاي دروني جريان اعتدالگرا قرار نگيرد. رقابت فشرده و نزديك آقاي عارف و آقاي لاريجاني بر سر رياست مجلس در نهايت باعث ريزش آراي فراكسيون اميد و چند دستگي در بين جريان اعتدالگرا خواهد شد.

در مجلس دهم تعداد نمايندگان زن نسبت به تمام ادوار مجلس بيشتر است و زنان با به دست آوردن۱۷كرسي ركورد حضور را در مجلس به دست آورده‌اند. اين ركوردزني چه پيامدهايي براي زنان جامعه و همچنين مجلس دهم به همراه خواهد داشت؟

در اين اتفاق نقش زنان اصلاح‌طلب بسيار بااهميت بوده و اين مساله از چند ماه قبل از انتخابات نيز به خوبي مشهود بود. فعالان زن اصلاح‌طلب در طول برگزاري انتخابات تلاش زيادي از خود نشان دادند كه تعداد كانديداهاي زن افزايش پيدا كند و در نهايت نيز اين اتفاق رخ داد. رويكرد فعالانه و خلاقانه زنان اصلاح‌طلب در نهايت بر فضاي فكري جريان اصولگرا نيز تاثير گذاشت و اصولگرايان نيز از زنان بيشتري در ليست‌هاي خود در سراسر كشور استفاده كردند. از سوي ديگر رويكرد بانوان جامعه به مساله تصميم‌گيري سياسي تغيير كرده و ما شاهد بوديم كه زنان در انتخابات مجلس مشاركت بسيار زيادي در زمينه ترغيب خانواده‌هاي خود در مساله راي‌گيري داشتند. در مجلس دهم اغلب نمايندگان زن به جريان اصلاحات تعلق دارند و به همين دليل قانوني برخلاف مصالح زنان و خانواده در مجلس تصويب نخواهد شد كه همين مساله يك قدم به جلو خواهد بود. نكته ديگر اينكه حضور پررنگ زنان در مجلس دهم با محوريت اصلاح‌طلبي نقطه آغازي بر فعاليت بيشتر زنان در عرصه تصميم‌گيري كشور خواهد بود. بدون شك تاثير حضور پررنگ زنان در مجلس دهم در انتخابات شوراي شهر و همچنين كابينه دوم آقاي روحاني بيشتر مشهود خواهد بود.

استراتژي اصولگرايان براي رقابت با آقاي روحاني در انتخابات رياست‌جمهوري
سال۹۶چيست؟گزينه‌هاي احتمالي اصولگرايان براي رقابت با آقاي روحاني چه افرادي هستند؟ آيا اصولگرايان با علم به اين مساله كه روساي جمهور در ايران به صورت سنتي در دور دوم نيز توسط مردم انتخاب مي‌شوند به صورت منفعلانه وارد رقابت‌هاي انتخاباتي مي‌شوند يا اينكه از تمام امكانات و ابزارهاي خود استفاده مي‌كنند كه براي آقاي روحاني در فضاي انتخاباتي مشكل‌سازشوند؟

مهم‌ترين استراتژي اصولگرايان اين است كه آقاي روحاني را از ادامه رياست‌جمهوري خود خسته و منصرف كنند. به همين دليل تلاش مي‌كنند از همه پتانسيل و امكانات خود براي فشار آوردن به دولت آقاي روحاني استفاده كنند. از گوشه و كنار شنيده مي‌شود برخي به صورت مستقيم و غيرمستقيم براي آقاي روحاني پيام مي‌فرستند كه وي را از ادامه رياست‌جمهوري خود در مرحله دوم منصرف كنند. اين پيام‌ها عمدتا توسط افراد پرنفوذي كه در ساختار قدرت نقش دارند براي آقاي روحاني فرستاده شده است. استراتژي دوم اصولگرايان براي شكست آقاي روحاني در انتخابات رياست‌جمهوري آلترناتيو‌سازي و ظهور پديده‌هاي جديد از درون جريان اصلاحات براي رقابت با آقاي روحاني است. اصولگرايان به دنبال اين مساله خواهند بود كه بين اصلاح‌طلبان و آقاي روحاني شكاف ايجاد كنند و جريان اصلاحات را بزرگ‌تر و محبوب‌تر از آقاي روحاني نشان بدهند. سپس با اين بهانه تلاش كنند يك شخصيت اصلاح‌طلب را به نمايندگي از جريان اصلاحات در مقابل آقاي روحاني كه خاستگاه اصولگرايي دارد قرار بدهند. در سال‌هاي گذشته اصولگرايان اين حربه را براي ايجاد شكاف در دفتر تحكيم وحدت به كار بردند و با قرار دادن طيف «شيراز» در مقابل طيف «علامه» تلاش كردند بين دفتر تحكيم وحدت انشقاق و چند دستگي ايجاد كنند. اصولگرايان در صورتي كه موفق نشوند از اين دو استراتژي استفاده كنند تلاش خواهند كرد از طيف تخريب‌گر خود در انتخابات رياست‌جمهوري عليه آقاي روحاني استفاده كنند. مهم‌ترين ابزار اين تخريب نيز مي‌تواند شخصي مانند محمود احمدي‌نژاد يا فردي شبيه به رويكرد وي باشد. اصولگرايان در شرايطي كه موفق نشوند هيچ كدام از استراتژي‌هاي خود را عملي كنند به سراغ تخريب آقاي روحاني خواهند رفت و تلاش خواهند كرد فضاي انتخابات رياست‌جمهوري را عليه آقاي روحاني مسموم كنند. در نتيجه فضاي سياسي كشور در ماه‌هاي آينده و درآستانه انتخابات رياست‌جمهوري براي آقاي روحاني بسيار تنگ‌تر و بسته‌تر خواهد شد. در اين مقطع زماني مهم‌ترين دغدغه آقاي روحاني مساله معيشت مردم خواهد بود. به همين دليل اصولگرايان تلاش خواهند كرد با ناكارآمد جلوه دادن سيستم خدمات رساني دولت تدبير و اميد در مسائل اقتصادي و معيشتي برگ برنده آقاي روحاني را از وي بگيرند واقشار مختلف جامعه و بويژه اقشار ضعيف‌تر جامعه را به سمت کاندیداهاي خود متمايل كنند. اصولگرايان با استفاده از اين حربه‌ها تلاش خواهند كرد هويت از دست رفته خود را دوباره به دست بياورند و از سوي ديگر محبوبيت آقاي روحاني را در سطح افكار عمومي مخدوش كنند.

منبع: روزنامه آرمان
نظرات بینندگان