پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : مرتضي مبلغ، عضو شوراي مركزي حزب اتحاد ملت ايران ميگويد كه اگر دولت
اصلاحات هر ٩ روز با يك بحران مواجه بود حالا دولت روحاني نيز به شرايطي
مشابه گرفتار شده است.
به گزارش انتخاب، مدار عمليات رواني تندروها و پروژههاي ضد روحاني به
حدي است كه بهطور متوالي دولت بايد بحران جديدي را در رسانهها پاسخگو
باشد و مسووليت همه اين پاسخگويي به دوش شخص روحاني است. اين فعال سياسي
اصلاحطلب اگر چه ميگويد كه بايد دولت جبران مافات كند و به حل مشكلات
بپردازد اما در عين حال معتقد است واقعيت امر را نبايد ناديده گرفت و هشدار
ميدهد كه بازي رسانهاي ضد دولت را هم نبايد از نظر دور داشت. چرا كه اين
بازي رسانهاي اميد دولت و ملت را هدف گرفته است و در يك سال باقي مانده
از عمر دولت به دنبال انفعال آن است.
مرتضي مبلغ پيشنهاداتي هم براي سال
سخت دولت يازدهم دارد. اولا تشكيل يك تيم رسانهاي كارشناس و متخصص براي
موضعگيري در برابر بازيهاي رسانهاي ضد روحاني و دوما فعال شدن وزرا و
معاونين آنها در خصوص پاسخگويي به هجمههايي كه نسبت به دولت مطرح ميشود.
اين عضو شوراي مركزي حزب اتحاد ملت ايران همچنين پاشنه آشيل دولت روحاني را
انفعال آن نسبت به تحركات، بازيسازيها و مانعتراشيهاي افراطيون
ميداند.
مهمترين مشكلات و مصايب دولت در يك سال باقي مانده از عمرش در چه مسائلي خلاصه ميشود؟
آقاي
روحاني يك حركت دوگانه را در ماههاي آينده بايد دنبال كند كه بسيار ضروري
است. از يك طرف بايد مقابله هوشمندانهاي با جريانهاي افراطي به عمل
آورد. اين جريانها در سالهاي قبل پروژه زمينگير كردن دولت را مستمرا
دنبال كردند و روز به روز هم ابعاد آن را گستردهتر كردند. از طرف ديگر هم
بايد حركت همهجانبه و توانمندي را در راستاي كاهش مشكلاتي كه امروز مردم
با آن دست به گريبان هستند آغاز كند. اين مشكلات عمدتا در دو زمينه است.
يكي در زمينه اقتصادي كه به خصوص موضوع رونق اقتصادي و مساله برونرفت از
ركود است و ديگري هم پرداختن به مسائل سياسي و اجتماعي و بهطور كلي امور
داخلي است كه همچنان بخشهايي از آن مغفول واقع شده است. اين دو روند جدي
را دولت بايد در ماههاي آينده در پيش بگيرد.
مهمترين پروژههاي ضد روحاني كه در اين سه سال انجام شده يا در حال انجام شدن است، چه پروژههايي است؟
اين
پروژهها اقتضايي است و در هر زماني متناسب با شرايط و روند موجود از سوي
جريان مخالف دولت طرحريزي ميشود. زماني مساله برجام توسط تندروها مطرح
ميشد و سعي ميكردند برجام را كه يك دستاورد ملي بود در افكار عمومي مخدوش
نشان دهند و اقدامهاي عملياتي مخربي را عليه منافع ملي و دولت انجام
دادند. همچنين اخيرا بحث فيشهاي حقوقي نجومي را در ادامه پروژههاي ضد
روحاني مطرح كردهاند. البته اين گفته به اين معنا نيست كه حقوقهاي
نامتعارف امر درستي است. در اين زمينه دولت هم غفلت كرده است و لازم بود از
همان ابتدا در راستاي مبارزه با مفاسد گسترده اقتصادي كه در دولت گذشته
وجود داشت و به اين دولت هم رسيده بود، به اين موضوع وارد شود. ليكن نبايد
از نظر دور داشت كه اين موضوع به دستاويزي براي جريانهاي مخالف دولت تبديل
شده است. آنها سعي ميكنند مسائل را بزرگنمايي كنند و با آن در جامعه
جنجال ايجاد كنند. جريان تندرو اهميت نميدهد كه وقتي اين مساله به اين شكل
مطرح ميشود چه خسارتهايي را ميتواند در جامعه و مديريت كشور به بار
بياورد. طبيعتا در ماههاي آينده هم جريان مخالف دولت مسائل جديدي را مطرح
ميكند و بهانههاي ديگري پيدا خواهد كرد. مخالفتها و موانعي كه بر سر راه
دولت روحاني پيش ميآيد امري آشناست چرا كه در دولت اصلاحات نيز بحث هر ٩
روز يك بحران مطرح بود و آنها با اين بازيها خسارتهاي عمدهاي را به
جامعه و نظام وارد ميكردند. البته اين حملات از هجومي كه به دولت اصلاحات
ميشد شديدتر است.
به نظر شما ماجراي فيشهاي حقوقي چه هزينههايي را براي دولت ايجاد كرده است؟
بارها
گفته شده دو چيز را بايد از هم تفكيك كرد. يكي واقعيت امر است كه به هر
حال چنين وضعيتي در جامعه و دستگاههاي مختلف اداري كشور اعم از دولتي و
غيردولتي وجود دارد. اين اتفاق فقط مربوط به دولتيها نيست اما اين بخش را
تندروها و رسانههايشان بزرگ كردهاند. اگر چه چنين فيشهاي حقوقي محدود
است، ليكن از دولت انتظار ميرفت كه از ابتدا به اين موضوع توجه و رسيدگي
كند. لذا همين الان هم دولت بايد جبران مافات كند و به سرعت به موضوع
فيشهاي حقوقي رسيدگي كند و بعد از بررسيها گزارش شفاف و صادقانه به مردم
دهد. در كنار آن نيز اگر كساني به شكلي غيرقانوني اقدامهايي كردند بايد هم
پولهاي اضافه بازگردانده شود و هم با آنها برخورد شود. اگر كساني هم طبق
مقررات چنين حقوقهايي را دريافت كردهاند با توجه به اينكه خلاف عرف اداري
بوده بايد پولهاي اضافه را باز گردانند. همچنين دولت بايد سعي كند مساله
را براي مردم شفافسازي كند. جريانهاي افراطي و مخالف دولت بهشدت درصدد
بوده و هستند كه از موضوع فيشهاي حقوقي سوءاستفاده كنند و پديده زشت و
ناميموني را رقم بزنند كه هم اختلاسهاي ميلياردي دوران گذشته خود را تحت
الشعاع قرار دهند و مردم را از اين اختلاسها غافل كنند. حقوقهاي نجومي
ذرهاي در مقابل اختلاسهاي جريان تندرو است. آنها همچنين ميكوشند مساله
فيشهاي نجومي را به نحوي به افكار عمومي القا كنند كه گويي مسبب آن دولت
روحاني بوده است در حالي كه دولت تندروها مسبب اصلي آن است. در اين باره
همه آگاهان و به خصوص دولتيها بايد اقدامات جدي انجام دهند.
هدف
اين مجموعه در طرح مسائلي همچون فيشهاي حقوقي نجومي و بزرگنمايي آن چيست؟
خصوصا با توجه به اين امر كه اين فيشهاي حقوقي در مورد دولتيها مطرح شده و
افراد غيردولتي را شامل نميشود و اين جريان نسبت به فسادهاي ميلياردي
سكوت اختيار كرده بود.
هدف جريان افراطي اين است كه دولت را زمينگير
كند؛ بر سر راه دولت مشكلاتي به وجود آورد؛ فرصتهاي خدمت به جامعه و حل و
كاهش مشكلاتشان را از مسوولان بگيرد؛ شرايط را بهگونهاي فراهم كنند كه
به زعم خودشان دولت را يكدورهاي كنند و فضا را براي بازتوليد جريانهاي
پوپوليست و رسيدن به منافعشان فراهم كنند.
عملكرد رسانهاي دولت را در سه سال گذشته چگونه ارزيابي ميكنيد؟
بارها
گفته شده دولت در كنار همه خدماتي كه داشته و تلاشهايي كه كرده است دو
نقطه ضعف جدي را از نظر مديريتي داشته است. يكي بحث مديريت رسانهاي بوده
كه دولت در اين زمينه ضعيف و ناكارآمد عمل كرده است. بهطور جدي بايد در
اين زمينه دولت كارهايي در جهت جبران آن انجام دهد تا تيم رسانهاي تقويت
شود. دوم تيم سياسي دولت است كه در طول سالهاي گذشته كارآمدي لازم را
نداشته است و نتوانسته آنطور كه مدنظر آقاي رييسجمهور بوده عمل كند.
مسائل مربوط به حقوق اساسي مردم، نهادهاي مدني و احزاب نيازمند ارتباطات
گستردهتري است و بايد شرايط بهتري براي فعاليت احزاب فراهم شود. ارتباط
دوسويه بين دستگاههاي سياسي دولت با جريانهاي سياسي و مدني كشور بايد به
وجود آيد تا به تقويت سرمايه اجتماعي منجر شود. در اين زمينه كم كاري شده
است. به خصوص در بخش مديريت منطقهاي، استانداران و فرمانداران كاستي
مشاهده ميشود و از كساني كه ميتوانستند اهداف دولت را بهتر اجرا كنند
كمتر استفاده شده است. البته به نظر ميرسد كه در اين زمينه تلاشهايي در
حال انجام است كه ميتواند جبران مافات باشد.
ارزيابي شما از سناريوهاي انتخاباتي جريان ضد روحاني چيست؟
شرايط
آرايش سياسي كشور كمي پيچيده و متنوع شده است. تندروها به دليل اينكه
نگاهي كاملا خطي و باندي و مبتني بر منافع گروهي خودشان است و به هيچوجه
در ادبيات آنها منافع ملي و مصالح عمومي و نظام جايي ندارد، همهچيز را
حاضر هستند در اين راه قرباني كنند. نمونههاي زيادي را ميتوان ديد كه در
همين سالهاي گذشته از سوي آنان اتفاق افتاده و صرفا معطوف به همين راهبردي
است كه اشاره شد. طبيعتا آنها همين روش را در آينده نيز ادامه خواهند داد و
به دنبال اين هستند كه با تضعيف دولت و انحراف در افكارعمومي براي دوره
آينده رياستجمهوري كسي روي كار بيايد كه اهداف و منافع خودشان را تامين
كند. علاوه بر اين دسته آرايشهاي سياسي ديگري هم در بين اصولگرايان وجود
دارد. اصولگرايان معتدل امروز به دو دسته تقسيم ميشوند. برخي از آنها
طرفدار دولت روحاني هستند و در انتخابات رياستجمهوري ٩٦ رقيبي براي روحاني
نخواهند داشت. گروه ديگر اصولگرايان معتدل همچنان مردد هستند كه چه كنند.
به احتمال زياد اينها تلاش ميكنند تا با طرح يك رقيب در مقابل آقاي روحاني
در صحنه حاضر شوند. طبيعي است كه بخشي از اصولگرايان رقيبي را براي آقاي
روحاني بتراشند. همچنين افرادي هستند كه ممكن است بهطور شخصي در عرصه
رياستجمهوري وارد شوند و به پشتوانه هيچ يك از جناحهاي كشور نيز نباشند.
اصلاحطلبان نيز همانطور كه در گذشته حامي دولت بودند به اين حمايت ادامه
خواهند داد. البته با رعايت اينكه به دولت در مورد نقاط ضعفش هشدار دهند و
هم تشويق و ترغيب كنند كه در مسائل كلان و اساسي جديتر و با قوت بيشتري
وارد شود كه بتواند سرمايه اجتماعي را تقويت كند؛ مشكلات گستردهاي كه كشور
با آن مواجه است را بتواند هر چه بيشتر حل و فصل كند؛ به خصوص وعدههايي
كه آقاي روحاني به مردم داده است را محقق كند. بنابراين اصلاحطلبان سعي
ميكنند ضمن حمايت، هشدارها و تذكرات لازم را نيز به دولت بدهند تا با تلاش
و پيگيري همه دلسوزان شرايط بهتري در روند اجرايي كشور حاكم شود.
اشاره كرديد جريان راست كانديدايي در انتخابات خواهد داشت. از بين
چهرههايي همچون احمدينژاد، قاليباف، جليلي، لاريجاني، ضرغامي، صفار هرندي
و جواد لاريجاني كدام يك قابليت رقابت و پيروزي در مقابل روحاني را دارند؟
در
شرايط فعلي تا اين لحظه در جريان اصولگرايي فردي كه بتواند رقيب جدي براي
آقاي روحاني باشد وجود ندارد. همچنين از بين چهرههايي هم كه برشمرديد رقيب
جدي و اساسي براي آقاي روحاني نميبينم و اين افراد نميتوانند خطري براي
آقاي روحاني محسوب شوند. به هر حال هركسي كه تاييد صلاحيت شود ميتواند
كانديدا شود و رقابت كند اما رقيب جدي و خطرساز بحث ديگري است. البته
ماههاي آينده را بايد رصد كرد. به هر حال شرايط آينده سيال و شناور است و
هر روزي ميتواند تغييرات و تحولات جديد در عرصه سياست به وجود آيد كه آنها
نيز در جاي خود قابل بررسي است. اصولگرايان در بين خودشان هنوز به هيچ
نقطه نظر مشتركي نرسيدهاند كه چه كار ميخواهند بكنند. به جز جريان افراطي
كه راهبردش مشخص است و البته هيچ گزينه جدي و راي آوري هم در برابر آقاي
روحاني ندارد بقيه آنها هنوز در تعيين استراتژي دچار سرگيجه هستند.
اصلاحطلبان هم مواضع روشني در اين راستا دارند. بايد در طول ماههاي آينده
آرايش سياسي و تحولات كشور را بررسي كرد و ببينيم چه اتفاقهايي ممكن است
رخ دهد اما بطور كلي پيش بيني ميشود كه اگر حادثه غيرمترقبهاي كه خارج از
معادلات تحليلي و پيشبينيها اتفاق نيفتد آقاي روحاني به عنوان مهمترين
كانديداي انتخابات سال ٩٦ مطرح است و رقيب جدي هم در برابر خود نخواهد
داشت.
پيامهاي سياسي انتشار اخباري از اردوگاه اصولگرايي مبني بر
ضرورت يك دورهاي شدن دولت روحاني يا ضرورت و احتمال ردصلاحيت آقاي روحاني
چيست و به دنبال راهاندازي چه بازياي در عرصه سياسي كشور است؟
ابعاد
مختلف چنين عملياتهاي رواني در سالهاي گذشته نيز مشخص بود و اين عمليات
رواني بعد از هفتم اسفندماه نيز شدت گرفته و در ماههاي اخير به اوج خود
رسيده است. دليل آن هم انتخابات رياستجمهوري دوازدهم است و از اين رو
ماههاي آينده نيز شدت خواهد گرفت. هدف اين عمليات رواني اين است كه
افكارعمومي را مشوش و براي دولت مشكلسازي و انفعال ايجاد كند. راهبرد اصلي
آنها زمينگير كردن دولت است و اين است كه دولت نتواند كار كند و فرصت
انجام كارهاي مثبت از دولت گرفته شود. يكي ايجاد انفعال است. صحبتهايي
مبني بر احتمال ردصلاحيت روحاني يا اينكه او اصلا كانديدا نشود معطوف ايجاد
انفعال در بين مديران كشور ودولت است تا به يأس و دلسردي مبتلا شوند و
نتوانند كار خود را به درستي انجام دهند. همه اينها در راستاي عمليات رواني
تندروها انجام ميشود.
دولت در سال جاري براي آنكه امور و زمام
تدبير از دستش خارج نشود و اميد مردم به ياس تبديل نشود بايد مراقب چه
تلههاي سياسي و رواني باشد؟
دولت بايد خيلي قاطع و با تسلط و قدرت
هر چه بيشتر نقاط ضعف خود را جبران كنند و در مقابل عمليات رواني تندروها
بتواند واكنشهاي هوشمندانه نشان دهد و مردم را آگاه كند. دولت بايد تلاش
كند ارتباط دوسويه و سازنده با مردم داشته باشد. شرايط به گونهاي است كه
مردم و افكار عمومي در همان روندي كه در سال ٩٢ در پيش گرفتند و نشان دادند
كه در سال ٩٤ نيز همان عقيده و باور را دارند در سال ٩٦ هم ادامه خواهند
داد. البته دولت بايد تلاش كند و اجازه ندهد كه تندروها به اهداف خودشان
برسند.
به نظر شما آقاي روحاني براي ساماندهي افكار عمومي چه اقداماتي را بايد به سرعت انجام دهد؟
دولت
بايد يك تيم رسانهاي مقتدر را ساماندهي كند تا بتواند با مردم ارتباط
داشته باشد. مهمترين كار دولت اطلاعرساني هوشمندانه، عقلايي و سازنده به
مردم است و سعي كند ارتباطي دو سويه با جامعه برقرار كند. ارتباط يك طرفه
سودي براي كسي ندارد. حرف جامعه و احزاب و شخصيتها بايد شنيده شود و از
اين طريق دولت با پايگاه اجتماعي خود رابطه نزديكتري داشته باشد. پس از
شنيدن حرفها دولت بايد به آنها رسيدگي كند. دولت براي رسيدن به اهدافش
نياز به ساماندهي نسبتا فورياي دارد كه بهتر است هر چه زودتر اين كار را
انجام دهد.
با چه اقدام عملي دولت ميتواند از نظر رسانهاي خود را تقويت كند؟
اولا
با تشكيل يك تيم رسانهاي قوي در اين راه ميتواند گام بردارد. به هر حال
سخنگويي دولت و نظام يا شوراي اطلاعرساني دولت بايد قوي باشد و از نيروهاي
توانمند و كارشناس استفاده شود كه بتوانند توليد فكر رسانهاي كنند كه
نحوه ارتباط با مردم را سامان دهند و ارتباط دو سويه را با جامعه برقرار
كنند. اين مساله بسيار ضروري است و فوريت هم دارد. از طرف ديگر همه بخشهاي
دولت در اين زمينه بايد فعال شوند و هر كدام در حوزه خودشان كارهايي را
انجام دهند. بسياري از دستگاههاي دولتي و وزارتخانهها بايد فعال شوند. به
هر حال رييسجمهور در زمينههاي مختلف اهداف و مواضعي دارد كه وزارتخانه و
وزرا بايد متناسب با مسووليت خود در فرآيند اطلاعرساني به مردم به سهم
خودشان وارد شوند. نبايد همه اينها به شخص رييسجمهور يا تيم خاصي محول
شود. البته تيم رسانهاي دولت ميتواند به فعالسازي بخشهاي مختلف دولت و
وزارتخانهها كمك كند.
پاشنه آشيل دولت روحاني كجاست؟
پاشنه
آشيل اصلي دولت انفعال آن است. اگر دولت نسبت به تحركات و بازيسازيها و
مانعتراشيهاي افراطيون منفعل شود بسيار ضربه ميخورد. دولت بايد در اين
زمينه فعال و هوشمندانه عمل كند. پاشنه آشيل ديگر دولت مسائل اقتصادي است.
دولت زحمتهاي زيادي در زمينه ساماندهي اقتصادي و عبور از بحرانهاي اين
حوزه كشيده اما كافي نيست. به خصوص كه ركود بر زندگي مردم تاثير گذاشته است
و بايد فكر عاجلي براي آن شود. با اين وجود كه اين بحرانها و مشكلات از
دولت پيشين به دولت روحاني رسيده است و دولت راه سختي را براي عبور از اين
بحرانها داشته و در پي خواهد داشت اما به هر حال اگر مردم احساس نكنند كه
رونقي در جامعه اتفاق افتاده و گشايشهاي موثري پيش نيامده، نااميد
ميشوند. از اين جهت سرمايه اجتماعي دولت ممكن است تضعيف شود. پاشنه آشيل
سوم دولت مربوط به سياست داخلي است. عمده شعارهاي دولت و وعدههاي
رييسجمهور حول سه محور بوده كه شامل سياست داخلي، اقتصاد و سياست خارجي
است. در بحث سياست داخلي به دليل وجود افراط و تندروي در كشور و هجمههايي
كه نسبت به دولت صورت ميگرفت، كمكاريهايي از سوي دولت وجود داشت. اين
مساله بعضا باعث نارضايتيهايي شده است. البته دولت كارهايي در اين راستا
انجام داده كه بايد تداوم پيدا كند. هم در تقويت مديران منطقهاي بايد
كارهاي جدي شود و هم در ايجاد ارتباطات با مردم و پاسخگويي به مطالبات
مردم. نهادهاي مدني و احزاب مشكلات زيادي دارند كه دولت و كارگزاران آن در
استانها و پايتخت بايد نشان دهند كه رابطه عميق و ارگانيكي را با
جريانهاي مختلف برقرار ميكنند و دلسوزانه ميخواهند حرف آنها را بشنوند.
اين نكته بسيار ضروري است كه اگر دولت اقدامهاي ضروري در مورد آن انجام
ندهد ميتواند به پاشنه آشيل دولت تبديل شود. اميد است كه دولت با همت
مضاعف خود بتواند بر مشكلات فايق آيد و عمليات تندروها را خنثي كند و
اعتماد عمومي را به دست آورد.
*روزنامه اعتماد