هفته نامه «طلوع صبح» نوشت: اصولگرایان؛ جناحی که هیچ وقت در طول تاریخ فعالیت سیاسی خود یک دست و یکپارچه نبودند. همین عدم یک دستی در مبارزات سیاسی شکست دوره یازدهم ریاست جمهوری را برای جناح در قدرت فراهم کرد و پس از آن نتیجه انتخابات مجلس دهم ضربه ای بود که اردوگاه اصولگرایی را از خواب بیدار کرد. حال اصولگرایان برای معرفی نامزد مطلوبشان در خرداد 96، این روزها سخت مشغول رصدکردن فضای سیاسی کشور هستند. برخلاف اصلاحطلبان که مصلحت حسن روحانی را بر هر رویکرد آرمانی دیگری ترجیح میدهند، راستمنشان عرصه سیاست اما در وضعیت غیرقابل پیشبینی قرار دارند. اما اصول گرایان چهره ای مشخص برای رقابت با روحانی ندارند. در میان نام هایی که هر از چندگاهی در این اردوگاه شنیده می شود هیچ کدام در قامت رقابت با روحانی نیستند. احمد توکلی، باهنر، مصباحی مقدم و... نام هایی است که اصول گرایان خوب می دانند با رئیس جمهور بر سر کار توانایی رقابت را نخواهند داشت.
|
عقلای اصولگرا می دانند که برای جلوگیری از تکرار تاریخ و ناکامی انتخابات 92، راهی جز وحدت و ارائه گزینه مشترک در انتخابات دور دوازدهم ریاستجمهوری ندارند. این غایت مطلوب است؛ اما چه کسی است که نداند، سیاست، عرصه فضیلتخواهی نبوده و طیفهای سیاسی هر کدام فراخور شرایط درونحزبی و برونحزبی خود، به انتخاب گزینه صالح و اصلح مبادرت میورزند. با طرح مقدمه مزبور، این سوال مطرح میشود که اساسا اصولگرایان برای استقبال از انتخابات سال آینده، به چند گعده و دسته تقسیم میشوند؟ این دستهها هر کدام چه برنامهای در سر دارند؟
|
حشمت الله فلاحت پیشه می گوید : مرحوم مهدوی کنی زمانی که در روزهای آخر انتخابات ۹۲ سعی کرده بود که کاندیداها را به یکدیگر نزدیک کند، بعضی از کاندیداهای اصولگرا حتی تماس تلفنی او را پاسخ ندادند. فلاحت پیشه یادآور می شود: اصولگرایان به وضوح تلاشهای خود برای جلوگیری از شکست محتمل در انتخابات ۹۶ را در حوزههای مختلف آغاز کردهاند، با این وجود همچنان بسیار سردرگم و فاقد خط مشی واحد به نظر میرسند.عدم اتخاذ تاکتیکهای مشخص و البته عدم دستیابی به یک استراتژی واحد برای انتخابات در کنار قحط الرجالی این جریان، همگی حاکی از آن است که اصولگرایان با مشکل بزرگ تری روبرو هستند؛ مشکل رهبری.
|
در جریان انتخابات اسفند 94 از مجموعهای رونمایی شد که دو سال و اندی قبلتر از آن، کلنگ بناشدناش به شکل غیررسمی به زمین زده شده بود. مجموعهای که 3 سرمایهگذار داشت؛ اصولگرایان به اصطلاح میانهرو، اصلاحطلبان و حامیان دولت یا همان اعتدالیون. این سرمایهگذاری، چنان تجربه پرخطری برای بانیاناش بود که عضویت در آن را همراه با اما و اگر مینمود. ریسکی که از عدم اقبال عمومی و حذف از بهارستان نشأت میگرفت. چه آنکه کاظم جلالی در پاسخ به عوض حیدرپور نماینده مجلس نهم که پرسیده بود آیا به لیست امید تهران بیایم یا خیر گفت: ما در تهران همه در حالت ریسک هستیم و نمیدانیم دارد چه اتفاقی میافتد. هر چه بود، دست راست لاریجانی دل به دریا زد و وارد معامله با امیدیها شد؛ معاملهای که چنانچه اراده فیلسوف اصولگرا و پاداش همراهی وی با اعتدالِ حسن روحانی نبود، محقق و مسجل نمیشد. هر چند، تعداد منسوبین علی لاریجانی در لیست امید، تنها در دو نفر خلاصه میشد(کاظم جلالی و بهروز نعمتی) اما یقینا بخش اعظمی از حامیان دولت و قِسمی از اصلاحطلبان، قلبشان با عارف بود و عقلشان با لاریجانی؛ همین شد که در جلسه انتخابات هیئترئیسه موقت مجلس، به سبک رونالدینیوی برزیلی! به عارف نگریستند و به لاریجانی پاس گل دادند
|
از سوی دیگر، لاریجانی با هوشتر از آن است که یک شبه، به اصولگرابودنش شک کند! او همواره اصولگرا بوده و هنوز هم خود را یک اصولگرای با سابقه میداند. یادمان نمیرود و نخواهد رفت که در انتخابات ریاستجمهوری 84، شورای هماهنگی نیروهای انقلاب به زعامت علیاکبر ناطقنوری، از لاریجانی به عنوان کاندیدای نهایی خود رونمایی کرد و محمدرضا باهنر شد، رئیس ستاد انتخاباتی وی. حال لاریجانی قصد ندارد، به کلا از اصول گرایان فاصله بگیرد اما در انتخابات آینده ظاهرا دل در گرو حسن روحانی دارد.
|
شورای ائتلافی اصولگرایان با میدانداری تشکلهای مخالف دولت اعتدالگرای حسن روحانی، ضمن جداکردن حساب انتخاباتی خود از علی لاریجانی، پای در کارزار انتخابات 7 اسفند نهاد؛ اما خوشبینترین فعال اصلاحطلبی هم فکرش را نمیکرد که نتیجه انتخابات تهران آن چیزی شود که شد! برخلاف اصولگرایان به اصطلاح میانهرو که با بِرَند لیست امید وارد مجلس شدند و اکنون زیر بیرق رئیس مجلس، سیاستورزی میکنند، تکلیف اصولگرایان دستاندرکار شورای ائتلافی برای انتخابات 96، هنوز مشخص نیست.
|
فلاحت پیشه در مورد سردرگمی آشکار در میان اصولگرایان، گفت: واقعیت آن است که این سردرگمی در حال حاضر در همه جریانهای سیاسی وجود دارد چون جریانات سیاسی در کشور قائم به ذات نیستند که برای خود برنامه مدیریتی و انتخاباتی و غیره داشته باشند، بلکه قائم به رویدادهای متحول هستند و بنابراین دارای شرایط متحولی نیز هستند. بنابراین، بعضا مبتنی بر شانس و یا مبتنی بر مقایسه نوع رفتار و عملکرد طرف مقابل شکل میگیرد. جریان اصولگرایی نیز جدا از جریانات سیاسی دیگر در کشور نیست. جریان اصولگرا نیز به طور طبیعی همچون جریانات دیگر، پس از شکست، عملگرا میشود و در حل حاضر نیز اصولگرایان پس از شکستی که تحمل کردند، عملگرا شدهاند و نتایج عملی کار برای آنها مهم شده است. وی در مورد رویکرد اصولگرایان به انتخابات گفت: بنابراین، اصولگرایان منتظر چند موضوع میمانند، به عنوان مثال صبر میکنند تا رفتار دولت و آثار و نتایج آن در دو حوزه پسابرجام و اقتصاد را رصد کنند و از سوی دیگر منتظر سمت و سوی حرکت دولت روحانی میمانند. اعتقاد بنده بر این است که به هر حال رفتارهای طرف مقابل نیز مهم است، به عنوان مثال این امکان وجود دارد که اگر از دل جناح اصلاح طلبان کاندیدایی برای انتخابات ظهور کند که بدنه اصلاح طلبان بواسطه آن دیگر همراه روحانی نباشند، این امکان وجود دارد که روحانی که معمولا در طیف میانی تحولات سیاسی قرار دارد، این بار به سمت بخشی از جریان اصولگرایان حرکت کند.
|
لزوم ادامه مسیر شورای ائتلافی اصولگرایان، مسألهای بود که نخستین مرتبه، آیتالله محمدعلی موحدیکرمانی دبیرکل جامعه روحانیت مبارز به آن اشاره داشت. وی اظهار کرد: هرگاه لازم باشد، شورای ائتلافی برای انتخابات ریاستجمهوری 96 وارد عرصه خواهد شد. با این توصیف، دستیافتن به گزینه واحد در انتخابات 96، هدف اصلی و راهبردی اصولگرایان برای رقابت با حسن روحانی است. اما گاه گاهی از اطراف و اکناف جبهه اصولگرایی، صحبتهایی شنیده میشود که نائلآمدن راستهای سیاسی به مقصود نامبرده را به محاق اما و اگر میکشاند. مثلا اسدالله بادامچیان از اعضای ارشد حزب موتلفه اسلامی گفت: این حزب برای انتخابات ریاستجمهوری، گزینه مستقل ارائه خواهد کرد. اظهار نظری که توسط محمدنبی حبیبی دبیرکل این حزب تکذیب شد.محمدرضا باهنر دبیرکل جبهه پیروان هم در اظهاراتی گفت: اصولگرایان فردی را برای رقابت با روحانی ندارند و هنوز در این باره تصمیمگیری نکردهاند. غلامرضا مصباحیمقدم سخنگوی جامعه روحانیت مبارز گفت که چنانچه گزینه بهتری نداشته باشیم، حتما وارد گفتوگو با حسن روحانی خواهیم شد.
|
در این میان، جبهه پایداری و جمعیتهای ایثارگران و رهپویان که محوریت شورای ائتلافی اصولگرایان را عهدهدار بودند، امروز کمتر از انتخابات 96 سخن میگویند. شاید آنها منتظر محمود احمدینژاد هستند تا ببینند از آستین تردستی وی، چه بیرون میآید. واقعیت این است که طیف به نسبت جوان و تحولخواه اصولگرایی، واقعبینتر از پیشکسوتان خود به صحنه سیاست مینگرد. آنها میدانند که در جبهه اصولگرایی، غیر از احمدینژاد، شخص دیگری پتانسیل کافی جهت ایجاد موج اجتماعی ندارد. استقبال مردمی از سفرهای استانی اخیر احمدینژاد، گواه این مدعاست. شاید بتوانیم، انتخابات 96 برای احمدینژاد را همانند انتخابات 92 برای آیتالله هاشمی ارزیابی کنیم. آیتالله هاشمی با طرح آمدناش به انتخابات خرداد 92، لنز دوربینها را به سمت خود کِشاند و موج رسانهای و مردمی ایجاد کرد؛ اما با رد صلاحیت از سوی شورای نگهبان، طی یک نقشه از پیش طراحیشده، از یار دیریناش یعنی حسن روحانی حمایت و دیگران را هم به پشت گرمی از او تحریض و ترغیب کرد.
|
حال اگر احمدینژاد را در جایگاه آیتالله هاشمیِ سال 92 بگماریم، خواهیم دید که وی، باتوجه به حواشی دولتهای نهم و دهم و پیشبینی ردصلاحیت احتمالیاش، قریب به یقین از یکی از مقربین و معتمدین خویش برای حضور در انتخابات حمایت خواهد کرد. اظهارات اخیر عبدالرضا داوری مشاور رسانهای احمدینژاد که گفت: همه برای تداوم ریاستجمهوری روحانی، در حال قانع شدن هستند، گواهی است بر ناامیدی اطرافیان احمدینژاد برای آوردن مجدد وی به گود رقابت.