arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۲۸۸۶۲۰
تاریخ انتشار: ۰۸ : ۰۹ - ۰۷ شهريور ۱۳۹۵

صادق خرازی : بايد با روحاني مذاكره‌ و‌ چانه‌ زني‌كنيم

روحاني، امروز بيش از ٩٢ به اصلاح‌طلبان نياز دارد
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

گفت‌وگو با صادق خرازي جذابيت‌هاي خاصي دارد به ويژه آنكه معمولا صريح‌تر از تصور صحبت مي‌كند و طعنه مي‌زند. او اين‌بار به ساز و كار شوراي عالي سياستگذاري اصلاح‌طلبان معترض است و مي‌گويد اين اعتراض را طي نامه‌اي به رييس دولت اصلاحات به عنوان رهبر اين جريان تقديم كرده است. او همچنين از اينكه برخي اصلاح‌طلبان پيش‌تر راديكال، امروز پرچم اعتدال بلندكرده‌اند استقبال مي‌كند و آن را نشانه بلوغ فكري سياسيون مي‌داند اما معتقد است ايده آنها مبني بر حمايت بي‌قيد و شرط از روحاني مخالف روح دموكراسي‌خواهي است و انتخاب كانديداي اصلاح‌طلبان براي انتخابات رياست‌جمهوري آينده بايد برآمده از يك روند دموكراتيك باشد روندي كه مذاكره با شخص حسن روحاني در آن نقشي حساس دارد. خرازي به مذاكره با روحاني خوش‌بين است چرا كه مي‌گويد او امروز بيش از ٩٢ به اصلاح‌طلبان نياز دارد. او برخي عقب‌نشيني‌هاي دولت را محصول فشار سنگين مخالفان مي‌داند و مي‌گويد اين فشار را به شما بياورند عقب‌نشيني كه مي‌كنيد هيچ دو معلق هم روي آن مي‌زنيد! در حالي كه او آماده مي‌شد تا براي ادامه درمان راهي سفر شود چند ساعتي در منزلش ميهمان بوديم.

  فكر مي‌كنيد جريان اصلاحات چگونه بايد وارد انتخابات ٩٦ بشود. سناريوهاي متعددي وجود دارد اعم از معرفي كانديداي اختصاصي تا حمايت بي‌چون و چرا از آقاي دكتر روحاني در اين دو سر طيف حاميان و مخالفاني وجود دارد. شما فكر مي‌كنيد كه با انتخابات ٢٩ ارديبهشت ٩٦ چگونه بايد مواجه شد؟

‌من خوشحال هستم كه اين جمله را از برخي كنشگران سياسي مي‌شنوم. كساني كه به دنبال حس همكاري بوده‌اند، امروز سخن از چارچوب‌هاي امنيت ملي و منافع ملي و وحدت ملي مي‌زنند. اين نشان‌دهنده اين است كه در جامعه ما بلوغ سياسي در ميان كنشگران سياسي نه تنها ايجاد شده بلكه در حال نشان‌ دادن خودش نيز هست و در عالم سياست نيز استخوان‌بندي خودش را پيدا كرده و در حال تاثير‌گذاري است. ريشه شكست ما در سال ١٣٨٤ اين بود كه تا پگاه انتخابات نمي‌دانستيم كه بايد به چه كسي راي بدهيم نسبت به سرشت و سرنوشت و هويت سياسي خودمان مايوس بوديم و عناصر و عواملي كه بايد مورد وحدت ما باشند عناصر و عوامل انشقاق خوانده شدند. نتيجه آن فرآيند‌هاي ملال‌آور، حرمان و تلخي بود كه بر كشور حاكم شد و قشون بيخردان به گونه‌اي بر كشور حاكم شدند و ده‌ها سال طول خواهد كشيد كه عوارض و مشكلات آن دوران و روزگار را ما حل كنيم. نكته مهم ديگري كه من دارم اين است دولت آقاي روحاني هم مانند دولت‌هاي ديگر نه تنها در ايران بلكه در دنيا بايد قابل داوري و ارزيابي باشد و نبايد ترديد كنيم يا اينكه آن را دولتي تلقي كنيم كه عاري از نقد و مشكلات باشد اين خطاي بزرگ استراتژيك خواهد بود. يعني هر عدد راي به معناي عقل جمعي مردم را بايد جدي گرفت. عقل جمعي مردم را نمي‌توان به بازي گرفت بلكه ما مي‌توانيم عقل جمعي مردم را به يك سمتي هدايت كنيم و بگوييم چاره و گزينه‌اي به جز آقاي روحاني وجود ندارد. يا اينكه چاره‌اي نداريم مسيري را كه انتخاب كرده‌ايم با وحدت در چارچوب نظام به جلو ببريم. اينكه ما نخواهيم دولت را نقد و خرده‌گيري كنيم، سكوت و هيس هيس گفتن و دهان‌ها را بستن كار درستي نيست، بايد با منطق آگاه كردن مردم راه صحيح را در پيش بگيريم، و اين را ملاك سياسي كار خودمان قرار بدهيم، به نظر من بي‌توجهي به خواست مردم و پرسش‌هاي مردم مي‌تواند به يك تهديد بزرگ استراتژيك تبديل شود و مي‌تواند يك واگرايي سنگين در اين دوره از انتخابات همراه داشته باشد.

نگراني از تكرار يك اتفاق تلخ
من نگران واگرايي كه در انتخابات شوراي دوم اتفاق افتاد، هستم. اين واگرايي شوراي دوم چند دليل داشت. دليل اول آن، عملكرد اشتباه شوراي اول بود. دوم هم بهانه‌گيري‌هايي كه رقيـب مي‌كرد. سوم هم، ما پيامي يا پاسخي به صورت عملكردي كه به طور جدي مردم را قانع كند، نداشتيم كه بتوانيم به مردم ارايه دهيم. مردم هم يك شوراي شهر فشلي را انتخاب كردند كه به قول يكي از بزرگان فتح خيبر شد. بعد از آن انتخاب مجلس و بعد هم انتخاب رياست‌جمهوري و بعد هم قافله پردرد و حرماني كه در كشور ديديم كه چه كارهايي كه نكرد. من جزو كساني هستم كه با وجود اينكه مي‌گوييم ما بايد وحدت جمعي داشته باشيم و با وحدت، فرد و افرادمان را در شوراي شهر و در انتخابات رياست‌جمهوري انتخاب كنيم اما به صورت اساسي معتقد هستم كه بايد نظام و سيستمي مبتني بر ارزشيابي داشته باشيم. اگر اين سيستم ارزيابي و ارزشيابي در عملكرد دولت وجود نداشته باشد، جنبه‌هاي مختلف سياست داخلي، سياست خارجي، امنيت ملي، اقتصاد، واردات، صادرات، توليد، اشتغال، فرهنگ و هزار نكته باريك‌تر از مو تبديل به يك واگرايي سنگين خواهد شد و مردم با عقل و تدبيري كه سراغ داريم بعيد نيست در مشورتي كه با نيروهاي مرجع خود دارند، اين‌بار تصميم ديگري را بگيرند و بعد از اين تصميم گزينه سومي بالا بيايد. لذا مهم‌ترين حرف من اين است كساني كه شعار شخص واحدي را در انتخابات مي‌دهند، راه نقد را مي‌بندند ونقض غرض مي‌كنند. كساني كه مدعي هستند «يك فرد و لابد»، كساني هستند كه يك روزي از كسان ديگري حمايت مي‌كردند، فردي بود كه بنده اسم او را نمي‌خواهم ببرم، روزگاري اين شخص هر كس بدون وضو اسم آقاي عارف را بر زبان مي‌برد نمي‌بخشيد الان بدون هتاكي اسم آقاي عارف را نمي‌آورد. ما در اين دو غايت گرايي چه كار مي‌خواهيم بكنيم. اينقدر به خودمان اجازه مي‌دهيم كه حافظه تاريخي مردم ايران را به سخره بگيريم؟ مردم ايران حافظه تاريخي خوبي دارند. از ابتدا هم بنده به اين معتقد بوده و هستم كه انتخابات ارديبهشت ٩٦ يكي از مهم‌ترين انتخابات سياسي، شايد از سال ٨٨ به بعد باشد كه هست و از انتخابات قبلي مهم‌تر است. چاره‌اي نداريم به اينكه براي بسياري از پرسش‌هايي كه در ذهن خيلي از مخاطبان وجود دارد بايد آقاي روحاني را پاسخگو و مهيا و آماده كنيم.

دلايل ارجحيت روحاني  بر  ديگران
من طرفدار تشخيص يك شخص واحد هستم. معتقد هستم كه مكانيزم‌هايي را درست كنيم كه به شخص واحد زودتر برسيم. از مقبوليت و مشروعيت اجتماعي او ارزيابي داشته باشيم. فقط گنده‌گويي نكنيم و بگوييم كه فقط فلان شخص خوب است و بس. دلايل اينكه خوب است را براي مردم بازگو كنيم. وجوه مختلف خوب بودن موضوع را براي مردم تشريح كنيم. وجوه مقبول فرد را براي مردم بيان كنيم. مثلا بگوييم آقاي ايكس به اين دلايل مشروع است كه در صحنه داخلي توانسته است وحدت ملي را ايجاد كند. در صحنه داخلي توانسته است نظم مديريت ملي ايجاد كند. در صحنه خارجي توانسته است مقبوليت و مشروعيت ايران را افزايش بدهد و از تهديدات خارجي بكاهد؛ كاهش بحران‌هاي بين‌المللي را با سياست‌هاي منطقي دنبال كرده است ماشين تحريم را متوقف كرده و ده‌ها حسن ديگر يا در حوزه فرهنگ با در نظر گرفتن همه دل‌مشغولي‌هاي نيروهاي انقلاب و متدينين جامعه توانسته اين كارها را هم انجام دهد. اگر ما تمام اينها را اندازه‌گيري و ارزيابي كنيم، فوري به يك شخص واحدي خواهيم رسيد. اما اينكه دهان‌ها را ببنديم و لب‌ها را زنخ كنيم، و نگذاريم كسي حرفي بزند، اين با روح دموكراسي و روح آزادي بيان سازگار نيست. يكي از نگراني‌هاي من اين است كه عده‌اي دارند به گونه‌اي عمل مي‌كنند كه اسم آقاي روحاني را نمي‌شود بدون وضو آورد. آقاي روحاني يكي از شخصيت‌هاي مهم امروز انقلاب اسلامي ايران است. آقاي روحاني سه سال است كه در مسند رياست‌جمهوري اسلامي ايران دارد كار مي‌كند و درخشيده است. البته با اخلاص هم كار مي‌كند. همين آقاي روحاني بيش از ۴۵ سال است كه در ادبيات انقلاب اسلامي نقش‌آفرين بوده است اما اين آقاي روحاني عاري از نقد است؟ خير. اينكه ما بياييم راجع به آقاي روحاني صحبت كنيم و راجع به علت موجده آن صحبت نكنيم، اين اشتباه است.

اين يك نوع استبداد و محصور كردن آزادي بيان و آزادي انديشه است. اگر به افكار عمومي و ديدگاه مردم اعتقاد داريم، پروسه انتخاب مجدد آقاي روحاني در ميان قاطبه اصلاح‌طلبان و كنشگران اصلاحات، بايد پروسه دموكراتيك باشد. همان كاري كه در كنگره‌هاي سياسي مهم جهان و در كنگره‌هاي بزرگ احزاب دنيا به طور متعارف انجام مي‌دهند. كنگره حزب سوسياليست در فرانسه، كنگره حزب دموكرات در امريكا، كنگره حزب جمهوريخواه در كجا و كجا كه اينها با قاطعيت مي‌آيند بررسي و نظرسنجي مي‌كنند. مشكل ما اين است كه ارزيابي از كنشگران نداريم.

راديكال‌هاي ديروز، معتدلين امروز
همين كنشگري كه امروز مي‌خواهد به طور قاطع در نفي يا اثبات آقاي روحاني حرف بزند، يك روزي با ديدگاه ديگري حرمان‌آفريني مي‌كرد يك روزي خودش از مواضع تند راديكال برخوردار بود. ما كه نمي‌توانيم حافظه تاريخي مردم ايران را ناديده بگيريم. كلي حرف داريم. حرف ما اين است كه هر كنش سياسي در ايران انجام مي‌شود برخوردار از واكنش ديگري خواهد بود، اگر بخواهيم اين را در ميان اصلاح‌طلبان صحبت از تغيير روش و تغيير روال كنيم، آن را به آراي عمومي و افكار اصلاح‌طلبان بگذاريم. چرا عده‌اي به خودشان اجازه مي‌دهند كه به نام اصلاحات صحبت كنند. كدام كنگره عظيم اصلاح‌طلبي تشكيل شده است و به آنها چنين ماموريتي داده و اجازه داده است كه يك عده‌اي خودشان را فصل الخطاب اصلاح‌طلبان بدانند.

آقاي خاتمي با ويژگي‌هايي كه داشت توانست با يك موقعيت خاصي در صحنه سياسي ايران بازي كند. ولي آيا ديگران هم اين‌گونه‌اند؟ هر شخصي به نام اصلاحات مي‌آيد و حرف مي‌زند. اين كسي كه به نام اصلاحات صحبت مي‌كند، از چند نفر آدم برخوردار است؟ در كدام تشكيلات اصلاح‌طلبي بوده است؟ اگر حزب دارد، حزب و كنگره او كجاست؟ اساسنامه او كجاست؟ اگر حزب و اساسنامه دارند در اين كنگره چند نفر هستند؟ اگر تمام اينها را درست كردند، آيا به او اجازه داده‌اند كه صحبت كند و اگر هم اجازه داده‌اند، چرا به نام حزب خود صحبت نمي‌كند؟ چرا به نام اصلاحات حرف مي‌زند. مشكلي كه ما داريم اين است كه دوستان ما فراموش كرده‌اند كه كجا بوده‌اند. عناصر و عواملي را كه باعث گرفتاري شده‌اند را فراموش كرده‌اند. از روز اول حرف ما بر سر اين بوده است. ما مي‌گوييم كه كسي نبايد پدر خوانده اصلاحات بشود. ما مي‌گوييم كسي نبايد خودش را قيم جوانان و اصلاحات بداند.

اگر آقاي خاتمي موقعيت ويژه‌اي دارد كه دارد، معلول چند موضوع است. يكي اينكه شخصيت محترمي بوده است. دوم، كنشگران اصلاح‌طلب در كشور فهميده‌اند كه امروز مقطع وحدت و اتحاد ملي است و نكته سوم آن حرف و گفته‌اي كه تكرار كرد و سرنوشت انتخابات مجلس را به اين شكل رقم زد. اين موقعيت ايشان است. آيا كسي همتراز ايشان داريم؟ ما كه مي‌دانيم چه خبر است. اينكه ما بياييم فوري همه‌چيز را با هم مخلوط كنيم، همه‌چيز را از آن خودمان بدانيم، همه‌چيز را به صورت مركب بگوييم كه ما بوده‌ايم، ما كرده‌ايم، ما به عنوان اصلاح‌طلب‌ها مي‌خواهيم فصل‌الخطاب بشويم، اين‌طور نمي‌شود. قاعده سياست‌ورزي اين نيست. بنده تعجب مي‌كنم كه اين قاعده بي‌اخلاقي كه امروز حاكم است، در هيچ كشوري اين‌گونه حاكم نيست. من به عنوان حزب خود مي‌توانم صحبت كنم. بگويم كه حزب من، حزب اصلاح‌طلب است. با مواضع اصلاح‌طلبي پيمان و وحدت دارد. به روز حادثه در كنار اصلاح‌طلبان است. اجمالا هم آن‌گونه نيست كه هر چيزي را كه گفتند، قبول كند. ما نقد و حرف داريم. من به عنوان حزب خودم در صورتي مي‌توانم صحبت كنم كه خود حزب من هم اين ماموريت را به من داده يا داشته باشد. يك شخصي توقع دارد و سينه خود را هم سپر مي‌كند و از موضع ٥٠٠ هزارپا، همچنان نصيحت مي‌كند و رهنمود مي‌دهد. اين مي‌شود كه ما قصه پرغصه هفت گنبد خواهيم شد. بياييم به مردم بگوييم كه چرا مشكلات اشتغال داريم. چرا با مردم نمي‌آييم راحت صحبت كنيم. راحت به مردم بگوييد كه مشكلات كجا بوده است. به مردم بگوييد كه دست‌هاي پنهان و آشكار درحوزه اقتصاد چگونه تهديد‌كننده امنيت و وحدت، امنيت و شكوه تجلي اذهان و افكاري است كه دنبال اين هستند كه اقتصاد كشور ما اقتصاد ايران، كه يك اقتصاد نوبنيادي كه همراه با بسياري از رذيلت‌ها يا فضيلت‌هاي پيشرفته جامعه امروز همراه باشد. چون فقر فكر، انديشه، دانش و آگاهي وجود دارد، همه قافيه‌هاي خاصي را مي‌بافند. همه از روي دست يكديگر كپي و تقديم ملت ايران مي‌كنند.

اعتراض به فرآيند عملكرد شوراي عالي سياستگذاري اصلاح‌طلبان
 دو هفته پيش بود كه در دفتر آقاي خاتمي يك جلسه‌اي تشكيل شد و شوراي عالي سياستگذاري، قرار شد كه كار خود را ادامه بدهد. اگر نگوييم پارلمان اصلاحات ولي با تدبير آقاي خاتمي فعلا يك نهادي براي راه‌انداختن كار ما براي انتخابات ساخته شده است و كاركرد آن هم انتخاباتي است. فكر مي‌كنيد كه آن فرآيند به اجماع رسيدن در مورد فرد واحد از طريق اين پارلمان انجام خواهد شد؟

جلسه‌اي كه در خدمت آقاي خاتمي انجام شد و بچه‌هاي ندا هم در آنجا بوده‌اند ما با ماهيت آن جلسه مشكل داريم. خدمت آقاي خاتمي هم نامه‌اي خواهيم نوشت و دلايل خودمان را خواهيم آورد. روح اين قبيل جلسات با روح دموكراتيك و نهادينه‌سازي سياست در تناقض و تنافر محض است البته معنايش اين نيست كه ما با ماهيت شخص آقاي خاتمي مشكلي داشته باشيم. بلكه ما با ماهيت آن جلسه به اين سبك‌ و سياق مشكل داريم. جلسه ما در خدمت ايشان بوده و دوستان ما همراه با نامه‌اي به حضور ايشان رسيدند و با ايشان صحبت كردند. نوشته‌ايم كه ايشان نامه را زودتر مطالعه بفرمايند و اينكه بتوانيم با كمك فكري مشكلات را حل كنيم. يكي شوراي سياستگذاري است. ديگري شوراي هماهنگي اصلاحات است. هر تصميمي را كه آقاي خاتمي بگيرند و به ما ابلاغ كنند، ما توجه مي‌كنيم. اما اينكه يك شورا يا حزبي ١٤ عضو و ١٤ راي داشته باشد و اين حزب در كل كشور، دويست نفر هم عضو نداشته باشند اشتباه است. يا يك حزبي هم هفت هزار نفر عضو دارد و يك نماينده دارد، اين انصاف و عدالت نيست.

ما نيازمند به ساز و كار دموكراتيك هستيم. با همه احترامات ويژه‌اي كه براي شخص آقاي خاتمي به عنوان ليدرشيپ اصلاحات قايل هستم اما نمي‌توانيم بگوييم كه چون آقاي ايكس را دوست داريم ايشان با هفت، هشت نفر بيايد در جلسات. اين قاعده بازي را به هم مي‌زند. قاعده بازي در اينجا هست كه ببينيم در شوراي هماهنگي اصلاحات چند عضو داريم، چند عضو سهم آقاي خاتمي است، محترمين هم چند عضو هستند. چند شخصيت ملي هستندكه وارد عمل مي‌شوند. هر كسي كه شخصيت ملي نمي‌شود. يا اينكه بگويند هر حزبي كه هزارعضو دارد، يك نماينده دارد. يك حزبي كه هفت هزار عضو دارد، نمي‌تواند همانند حزبي باشد كه كلا دويست عضو بيشتر ندارد. حزبي كه از روز اول آمده است و كنگره سوم آن هم در حال بهره‌برداري است ماهيتا و هويتا تفاوت دارد با حزبي كه نمي‌تواند خودش را در فرجام صبح ظفر انتخابات به گونه‌اي قرار بدهد كه اگر پيروز شد يا شكست خورد بتواند پاسخگو باشد. مشكلي كه ما داريم، اين است. ما به قاعده وحدت و سهم نهايي اعتقاد داريم. ما نمي‌خواهيم سهم‌خواهي كنيم.

در انتخابات مجلس گذشته هم نشان داديم كه سهم خواهي نكرديم. بيشترين خدمت و تلاش را در سراسر كشور بچه‌هاي ندا انجام دادند. انگشت حيرت و تعجب را بر دهان تمام سياستمداراني كه عليه ما صحبت كردند، گذاشتند. بلوغ فكري‌اي كه بچه‌هاي ندا ايجاد كردند، در هيچ گروه سياسي اصلاح‌طلب نبود. با توجه به اينها، بچه‌هاي ندا يك پرسش دارند. اينكه مكانيزم حضور بچه‌ها و تصميم‌گيري مهم‌ترين نهادهاي اصلاح‌طلب چه چيزي است؟ اين نمي‌شود كه آقايان بگويند ما تصميم مي‌گيريم و شما هم اطاعت كنيد. شما بياييد پوستر چسبان بشويد. مزقون دست ما است ما مي‌زنيم و شما هم برقصيد و به اين هماهنگي بگوييم. مزقون ايستاد، شما هم بايستيد، اگر راه افتاد شما هم راه برويد. اين را هماهنگي مي‌گويند. گفتيم كه ما اين را قبول نداريم. ما تا اينجا آمده‌ايم، اما از اينجا به بعد ديدگاه خودمان را عملي مي‌كنيم. ما به صورت يك پايگاه در انتخابات مجلس در سراسر كشور، با قدرت و عزم راسخ اعلام كرديم و همكاري خودمان را به گونه‌اي نشان داديم كه در اين فرآيند همكاري هيچ كسي نتوانست مانند ما عمل كند. كدام حزبي همچون ما است؟ بيايند و به ما نشان بدهند كه اينگونه در سراسر كشور عمل كرده‌اند. آقايان خاتمي، عارف و ساير بزرگان در سراسر كشور به اين موضوع اعتراف دارند. در هر جايي در كشور و در هر استاني، حرف آخر و نهايي را بچه‌هاي ندا بدون كمترين سهمي كه خواسته‌اند، انجام داده‌اند.

حفظ حرمت بزرگان اصلاحات
قرار اين نيست كه حزب ما به گونه‌اي باشد كه به ديگران چشم بگويند. ما حرمت بزرگان اصلاحات را رعايت مي‌كنيم. دست آنها را مي‌بوسيم و مخلص ايشان هم هستيم. اما مكانيزم دموكراتيكي مي‌خواهيم كه اين ساز و كار دموكراتيك بتواند كمك كند به آن كسي كه در ياسوج نشسته است و نسبت به آينده سياسي ايران دغدغه دارد، كسي كه در كهنوج نشسته است، انديشه سياسي او، بسيار بهتر از متفكران امروزي است و بهتر مسائل را مي‌فهمد. آن جواني كه دغدغه دارد و مطالعات سياسي او از بسياري مدعيان و پدرخوانده‌هاي سياست در ايران بالاتر است. ما جوان‌هاي‌مان را دست كم گرفته‌ايم. آيا ما جوان‌ها را مي‌خواهيم براي اينكه مجلس گرم‌كن ما باشند. چه زماني دوران بازنشستگي من سياستمدار آغاز خواهد شد؟ چه زماني اين سيكل سياسي خواهد توانست كه روند‌هاي دموكراتيك را تقويت كند؟ با سيكل‌هاي بسته نمي‌توان رفتار دموكراتيك ايجاد كرد. ما مي‌توانيم جوان را نسبت به آينده اميدوار كنيم؛ اميد مهم‌ترين عنصر اجتماعي ملت‌ها است.

  اعتراضي را كه شما به فرآيند انتخاب اعضاي شوراي عالي داريد، قاعدتا از مسير سياسي خودش به آقاي خاتمي منتقل شده است و احتمالا طي روزها و هفته‌هاي آينده در مورد آن تصميم‌گيري خواهد شد. لطفا بفرماييد چگونه قرار است كه به كانديداي واحد برسيم و آيا شما هم معتقد هستيد كه آن كانديداي واحد، آقاي دكتر روحاني است؟
اولويت ما آقاي روحاني است. اما در قاعده سياست همه‌چيز ممكن است و هيچ چيزي هم غير ممكن نيست. ما به عنوان يك حزب سياسي، من نمي‌توانم بگويم كه الان تصميم گرفته‌ايم كه كانديداي‌مان آقاي روحاني باشد. اين غيردموكراتيك‌ترين حرفي است كه از اعضاي ارشد يك حزب بخواهيد بزند. ولي من اين را مي‌توانم بگويم كه از كساني كه داراي اولويت هستند و در گزينه‌هاي اول تصميم‌گيري هستند، آقاي روحاني است. حزب بايد تصميم بگيرد. ما در كنگره حزب است كه تصميم مي‌گيريم از چه كسي در انتخابات دفاع خواهيم كرد. ولي به صورت ملموس و مشخص از ميان همه كنشگران سياسي كه خودشان را دارند عرضه مي‌كنند و از ميان كساني كه دغدغه ايران فردا را دارند، فارغ از همه اختلافات فكري و نظري كه وجود دارد، آقاي روحاني يكي از مهم‌ترين انتخاب‌ها است. يكي از مهم‌ترين گزينه‌ها براي تصميم‌سازي است. اما اين مربوط به شخصيت و ويژگي‌هاي هويتي آقاي روحاني مي‌شود كه ايشان چگونه مي‌توانند اين كاميونيكيشن را برقرار كنند. در سوالات شما هم بوده است، اگر آقاي روحاني احساس امنيت بكند، گردش به راست مي‌كند.

روحاني  پاسخگو باشد
 آيا شما اين گزاره را قبول داريد؟
حتما همين طور است. آقاي روحاني بايد پاسخگو باشد. من با آقاي روحاني دوست هستم به ايشان علاقه‌مند هستم و اين سه سال بدون جيره و مواجب بدون مزد، در هر جا و هر محفلي از ايشان دفاع كرده‌ام. در سخت‌ترين مناظره‌هاي تلويزيوني گرفته تا سخت‌ترين اجتماعات سياسي يا سخنراني‌هاي عمومي من از دولت آقاي حسن روحاني دفاع كرده‌ام و باز هم دفاع خواهم كرد. چون افكار و جهت‌گيري ايشان را قبول داريم. در يك جاهايي اشتباهاتي است كه آن روش‌ها و منش‌ها بايد اصلاح بشود. اما اينكه ما فقط و فقط فكر كنيم و بعد در نقد را ببنديم و بعد هم زنخ بزنيم بر دهان جوانان‌مان و به آنها بگوييم كه شما جوان هستيد و نمي‌فهميد و ما تشخيص مي‌دهيم و اين را مي‌فهميم؛ اين را ما قبول نداريم.

  فكر مي‌كنيد كه چگونه مي‌شود اين چيزي كه در ذهن شما هست را عملياتي كرد؟ چگونه مي‌شود كه آقاي روحاني را پاسخگو كرد؟ در ازاي آن حمايتي كه ما از ايشان مي‌كنيم، به عنوان يكي از اولويت‌ها، چگونه مي‌توان ايشان را به سمت مطالباتي كه جريان خودمان هم دارد، هدايت كنيم؟

سوال خوبي است. چطور آن، نياز به چانه‌زني و مذاكره دارد. اينكه بزرگان اصلاحات در سبد راي خودشان بتوانند مكانيزم‌هايي را برقرار كنند كه آقاي روحاني بتواند دغدغه پژواك و دغدغه اصلي اصلاحات را از درون اصلاحات جذب كند، بفهمد و بتواند روي آن مانور بدهد.

  در سال ٩٢ كه ما مي‌خواستيم ائتلاف كنيم، مذاكره كرديم؟
داستان آن روز و موقعيت‌ها و پيچيدگي‌هاي سياسي آن با امروز خيلي متفاوت بود. در سال ٩٢ اصلا ما فكر نمي‌كرديم كه آقاي روحاني بيايد. اگر چه من الان هم يك نگراني‌هايي در بعضي قسمت‌هاي نظارتي دارم و نمي‌توانم نگراني خود را بپوشانم و بگويم كه نگراني ندارم. من نگران دغدغه‌هاي ورود آقاي روحاني به صحنه سياسي انتخابات رياست‌جمهوري در اين دوره هم هستم. منتهي شرايط سياسي كشور كاملا متحول شده است. چيدمان سياسي كشور هم متحول شده است. ادبيات سياستمداران نگران هم تغيير كرده است. آقاي هاشمي از مردم، جامعه و جامعه مدني به گونه‌اي صحبت مي‌كند كه شما قبلا در ادبيات سياسي آقاي هاشمي چنين چيزي را مشاهده نمي‌كرديد. يا ادبيات سياسي بسياري از كنشگران اصلاح‌طلب كه بندگان خدا گرفتار حبس و زندان شده‌اند و الان بيرون آمده‌اند و به گونه‌اي ديگر صحبت مي‌كنند. اين صحبت‌ها را قبلا نمي‌شنيده‌ايم. الان خيلي متفاوت شده است. اينها نشان‌دهنده بلوغ فكري جامعه است. اين بلوغ فكري الزاما فقط در ميان مردم نيست. در ميان رهبران ما هم مي‌تواند باشد.

  فكر مي‌كنيد كه روحاني سال ٩٦ بيشتر از سال ٩٢ به اصلاح‌طلبان احتياج دارد؟
حتما بيشتر احتياج دارد.

  دليل شما چيست؟
آقاي روحاني در سال ٩٢ نقد جدي نداشته است. برندي بود كه باز نشده بود و تجربه نشده بود. اما در سال ٩٦ آقاي روحاني با هزاران نقد روبه‌رو است. نقد در سياست خارجي، سياست داخلي، امنيت ملي، فرهنگ، خدمات، بهداشت و درمان، به ويژه برجام و ما بايد گروه‌هاي سياسي جدي را طراحي كنيم كه بتوانند در عرصه سياست ايران به گونه‌اي باشند كه كمك كار آقاي روحاني باشند و بتوانند افكار عمومي را توجيه كنند. آقاي روحاني از اين منظر خيلي نياز دارد. آقاي روحاني يك برند در بسته بوده است و الان اين برند به صورت در‌باز شده است. امروزه اين برند، آميخته با تشويق‌ها و نقدهاي جدي است. راهش هم اين است كه به اين، كمك كنيم.
 آيا ارزيابي شما اين است كه روحاني سال ٩٦ از سال ٩٢ محبوب‌تر خواهد بود؟
خير. نمي‌دانم.
 خير يا اينكه نمي‌دانيد؟
هر دو!
 فكر مي‌كنيد كه اين مذاكره‌اي كه بايد بين بزرگان اصلاحات و جريان آقاي روحاني انجام بشود اولا از طرف آقاي دكتر روحاني اگر درخواستي باشد، آيا مورد پذيرش قرار مي‌گيرد يا خير؟
اين را آقاي روحاني خودشان بايد پاسخگو باشند. من از طرف ايشان نمي‌توانم صحبت كنم. ولي فكر مي‌كنم كه آقاي روحاني درهاي گفت‌وگو را با گروه‌هاي سياسي باز كرده است. آقاي روحاني در هفته گذشته مذاكره داشته است. با بعضي از شخصيت‌هاي سياسي ديدار كرده است.
 البته آن ديدار خاص تكذيب شد.

من تكذيب آن را نديدم.  مهم‌ترين محورهايي كه در مذاكراه مي‌توانيم با روحاني داشته باشيم، چيست؟
مذاكراتي را كه ما مي‌خواهيم با آقاي روحاني داشته باشيم، چيزهايي از آن در اختيار آقاي روحاني نيست. حتي آن چيزهايي هم كه براي مذاكره در اختيار آقاي روحاني است چندان نمي‌شود رويش حساب كرد. شاه عباس براي اينكه ايران را بسازد، به دنبال ارابه علما، كه علما در آن مي‌نشستند در آن روزهاي اول مي‌دويد، صحبت مي‌كرد تا آنها را قانع كند. من فكر مي‌كنم كه يك شخصيت سياسي كه در موقعيت آقاي روحاني است، در خيلي از جهات چاره‌اي ندارد كه بدود. بايد تلاش كند و نبايد بگويد كه راه به روي او بسته است و به من اجازه نمي‌دهند. اين واژه‌ها در مورد آقاي روحاني الان قابل قبول نيست. ايشان رييس‌جمهور است و براساس قانون اساسي مي‌تواند در خيلي از جهات گام‌هاي مهمي را بردارد. الزاما نمي‌خواهم عرض كنم كه آقاي روحاني مي‌خواهد در كشور تنش ايجاد شود. خير. منظور بنده اين نيست كه براي حل مساله و كيس حصر، آقاي روحاني بيايد در جامعه تنش را پمپاژ كند و با پمپاژ تنش موضوع حصر را حل كند. اصلا چنين چيزي مد نظر بنده نيست. به نظر من، ما بايد در مسير چنين فرآيندي كمك حال آقاي روحاني به گونه‌اي باشيم كه ان‌شاءالله مشكلات آقاي روحاني حل و فصل شود.

  مهم‌ترين نقدهايي كه به آقاي روحاني داريد چيست؟
من نمي‌خواهم تا قبل از انتخابات رياست‌جمهوري، صحبت و نقد از آقاي روحاني داشته باشم و اين به دليل ويژگي‌ها و مناسباتي است كه در روابط خود با آقاي روحاني دارم. معتقد هستم كه جنبه‌هاي مثبت ويژگي‌هاي دولت آقاي روحاني را بايد بيشتر ببينيم و در مورد جنبه‌ها و ويژگي‌هاي مثبت آقاي روحاني بايد بيشتر صحبت كنيم.
 آقاي دكتر روحاني در حوزه‌هايي، به ويژه حوزه سياست داخلي وعده‌هايي را دادند كه هنوز محقق نشده است. مثلا موضوع رفع حصر محقق نشد. به صورت جسته و گريخته مي‌فهميم كه ايشان تلاش‌هايي را كرده‌اند، اما نه گزارش شفافي به مردم داده مي‌شود و نه مردم اساسا آگاهي پيدا مي‌كنند كه در چه لايه‌اي از قدرت، چه كساني چانه‌زني مي‌كنند. كار به جايي مي‌رسد كه يك عنصر سياسي راست مي‌آيد و مدعي مي‌شود كه من به آقاي موسوي پيغام داده‌ام كه شما اگر بيرون آمديد فعاليت سياسي انجام ندهيد. ايشان هم مخالفت كرده‌اند. بعد هم كه ديديم با چه پاسخي از طرف مهندس موسوي روبه‌رو شده است.

اين شخص چه كسي بوده است؟
 محمدرضا باهنر.
آقاي باهنر، باهنر است. سياستمداران نبايد گرفتار توهم سياسي گهگاه شوند كه به ضرر خودشان بشود. آقاي باهنر يكي از باهوش‌ترين چهره‌هاي سياسي است. الزاما چهره باهوش سياسي اينگونه نيست كه خوب بازي كند و توهم هم نداشته باشد. توهم سياسي بايد برچيده شود. راه آن هم اين است كه همه احساس كنند پاي‌شان روي ابر نيست بلكه روي زمين است. به‌قول امريكايي‌ها پياده شويد تا با هم قدم بزنيم. بايد به آقاي باهنر بگويم كه برادر با هم كمي آهسته قدم بزنيم؛ يادتان باشد چه دفاع‌هايي از احمدي‌نژاد مي‌كرديد؛ يادتان باشد شما هم به اندازه خودتان مسوول هستيد.

  آقاي مهندس موسوي در ملاقات آخر با بچه‌ها گفته بودند كه در سال ٨٨ يك پوستري با عنوان دروغ ممنوع بود و آقاي باهنر هر وقت كه مي‌خواهد اظهارنظري داشته باشد، اين پوستر را به خاطر بياورد. موضوع اينقدر آشفته شده و نسبت به اين مساله ناآگاهي وجود دارد كه هيچ‌كس اطلاع ندارد كه آيا دولت كاري را در اين ارتباط انجام مي‌دهد يا خير. در كنار اينها هم در حوزه فرهنگ، آقاي علم‌الهدي رسما خراسان را به گونه‌اي از دايره اختيار دولت خارج كرده است و هر تصميمي هم كه بخواهد مي‌گيرد. آقاي جنتي هم مي‌گويد كه در برگزاري كنسرت در مشهد منصرف شده‌ايم. يعني اينقدر شفاف و آشكار دولت عقب‌نشيني مي‌كند. اينها پالس‌هاي مثبتي نسبت به جامعه نيست. ما منكر خدمات كم‌نظير و موثر دولت آقاي روحاني به ويژه در حوزه سياست خارجي نيستيم. اما در اين حوزه‌ها، اين عقب‌نشيني‌ها و فشارها و اين ناآگاهي مردم، ريشه آنها در چيست؟

كنشگران سياسي ما بايد تربيت بشوند. مهم‌ترين دغدغه سياسي ما اين است كه ما گرفتار فقدان ساختارها و نظام‌هاي آموزشي سياسي هستيم. افراد ما در چيدن طاقه‌اي سياستمدار شده‌اند. سياستمداران ما فاقد تجربه هستند. سياستمدار ما بايد جغرافياي حرف زدنش را بفهمد. گهگاه حضرت آقا خامنه‌اي وقتي صحبت مي‌كنند، به گونه‌اي سعي مي‌كنند صحبت كنند كه صحبت و گفت‌وگو و فكرشان در حقيقت اين‌گونه نباشد كه تلقي شود كه مالك‌الرقاب (سرور، مهتر) هستند؛ ايشان در نهايت دقت واژه‌ها را به گونه‌اي تبيين مي‌كنند كه مردم مشروعيت و هويت و مقبوليت نظام سياسي ايران را دارا هستند و در عين حال وظيفه اصلي اين افراد است كه فقط بايد صحبت كنند. من چك سفيد به كسي نداده‌ام و بايد مراقب اين باشيم كه چه كسي به ديگري چك سفيد داده است كه مي‌خواهد از طرف ما صحبت كند. يك روزي صحبتي كردم كه عده‌اي بر من خرده گرفتند. گفتم كه حزب ندا مي‌خواهد جنتلمن‌سازي كند، مي‌خواهد آموزش ببيند، مي‌خواهد در سراسر كشور نيروهاي آموزش‌ديده خودش را برقرار كند. اشهد بالله اشهد بالله اشهد بالله الان كه با شما صحبت مي‌كنم، يك سر سوزن هم از مواضع خود عقب ننشسته‌ام و معتقد هستم كه مهم‌ترين بحران امروز اجتماعي و سياسي ايران، عدم آگاهي و فقدان بينش و دانش نسبت به يكديگر است. نسبت به گروه‌هاي سياسي است. نسبت به تمام كنشگران سياسي است و همين باعث مي‌شود كه هر چه مي‌خواهد از درون آن درمي‌آيد.

  علت عقب‌نشيني‌هاي دولت در فشاري كه به آن مي‌آيد را در چه چيزي مي‌بينيد؟
به شما هم كه فشار وارد كنند، عقب‌نشيني كه مي‌كنيد هيچ، دو معلق هم روي آن خواهيد زد.
 حمايت از روحاني بي‌قيد و شرط است يا مابه‌ازايي دارد؟

كنش سياسي حزب نداي ايرانيان در انتخابات آينده رياست‌جمهوري بر مبناي هويت فكري و مباني منافع ملي تعريف خواهد شد تا به‌دنبال
ما به‌ازاي سياسي باشد.

  قضاوت شما درباره دولت حسن روحاني چيست؟ آيا اين دولت توانست خواسته‌هاي روحاني را اجرايي كند؟
دولت آقاي روحاني مثل همه دولت‌هاي پيشين داراي محاسن و معايب خاص خودش است. دولت نياز به بازنگري فوري در بخش‌هاي اجرايي، خدماتي، آموزشي و اقتصادي است، فرسودگي و پيرسالاري در برخي قسمت‌ها براي دولت شايسته نيست؛ دولت نيازمند گام موثر براي حركت به سوي آينده است.

آخرين صورت وضعيت حزب ندا
 در حال حاضر انگيزه شما براي ادامه فعاليت در ندا كم شده يا نه؟ در مقاطعي به نظر مي‌رسيد دلسرد شده باشيد.
به هيچ‌وجه من دلسرد نشده‌ام؛ من بر اساس موقعيت و مسووليتم در حزب به اندازه خودم فعال هستم، حزب چارت تشكيلاتي دبيركل معاونين، دبيركل اساسنامه، مرامنامه شرح وظايف و اركان بسيار فعالي دارد. من يك عضو حزب هستم البته شهرتم از ديگران بيشتر است اما خونم رنگين‌تر نيست؛ بين من و يك عنصر تشكيلات و اركان حزب هيچ تفاوتي وجود ندارد. دوسال قبل همه حزب را به نام من تحليل و ارزيابي مي‌كردند الان اين‌گونه نيست من كوچك همه بچه‌هاي نيك‌نفس حزبم هستم.

  چشم‌انداز حزب براي انتخابات شوراها و رياست‌جمهوري چيست؟
دبيركل محترم و معاون سياسي مطالب مهمي را بيان داشته‌اند؛ ما حتما در انتخابات؛ هم رياست‌جمهوري و هم شوراها فعال خواهيم بود. ستاد انتخابات حزب شروع به‌كار كرده و در سراسر كشور در حال تنظيم چيدمان انتخابات هستند.

  حزب ندا با سر و صداي بسيار و مخالفت‌هاي شديدي شروع به كار كرد اما رفته‌رفته با فروكش آن مخالفت‌ها، حزب نيز به خاموشي رفت.

اشتباه برخي اين است كه هميشه بايد فرافكني كنند يا حيات يك تشكل سياسي به هياهوي آن است؛ اين درست نيست. حزب اين روز‌ها در اوج اقدامات خود است بيش از ٦ هزار نفر در سراسر كشور در تلاشند؛ گام‌هاي تشكيلاتي و آموزشي بسيار خوبي برداشته‌اند. در انتخابات مجلس به تعبير بزرگان بيشترين تلاش جمعي و بي‌تكلف و بدون سهم‌خواهي متعلق به حزب نداي ايرانيان در سراسر كشور بود.

  جدا شدن برخي اعضاي موثر حزب از ابتدا تا الان آيا ضربه‌هايي را وارد آورده است؟
حسن يونسي و شهاب طباطبايي از بهترين ياران حزب هستند، هادي حيدري و حجت شريفي از دوستان نيك‌نفس و با شخصيت ما هستند؛ اين دو دوست عزيزمان داراي ملاحظاتي بودند كه براي ما قابل درك بود. نعمت وجود شهاب و حسن براي حزب نيز همواره وجود دارد.

  چند عضو در سراسر كشور داريد و روند عضوگيري حزب را چطور ارزيابي مي‌كنيد؟
تا جايي كه من اطلاع دارم قريب ۶۰۰۰ نفر عضو ثبت نام شده و از فيلتر تشكيلات عبور كرده در حزب وجود دارند. بيشترين جذب حزب به تعبير دستگاه‌هاي مسوول متعلق به حزب نداي ايرانيان است.

  دفاتر استاني حزب در همه استان‌ها راه‌اندازي شده است؟
در همه استان‌ها و بيش از ۱۱۵ حوزه حزب فعال است.

 

نخستين مواضع خرازي درباره ندا

همه حرف ما اين است كه اگر جوان امروز احساس كند كه با يك ايده‌اش مي‌تواند در برابر كسي كه ٥٠ سال سابقه فعاليت سياسي دارد، قد علم كند و حرف و ايده‌اش مي‌تواند موثر‌تر باشد، نشاط را به جامعه و بدنه كشور بر مي‌گرداند. شما وقتي ايده‌هاي جوانان را عملياتي كنيد و وقتي اين ايده‌ها، در صحنه اجتماعي و سياسي برخوردار از نقش‌آفرين مي‌شود جوان احساس قدرت مي‌كند. مگر جوامع ديگر چگونه رشد كرده و مي‌كنند به جوانان‌شان اعتماد مي‌كنند رهبران برخي احزاب اروپا دهه‌٣٠ زندگي خود را طي مي‌كنند. در جوامع مدرن به دليل چرخش مداوم قدرت، سياستمداران را زود بازنشسته مي‌كند اما در فرهنگ سياسي ايران چيزي با عنوان بازنشستگي وجود ندارد(گفت‌وگو با «اعتماد» يكم شهريور ٩٣ .)

 

واكنش خرازي به بهره‌برداري‌هاي سياسي  از نقد درون گفتماني

  چقدر براي سيد محمد صادق خرازي مهم است تا جريان سياسي رقيب نتوانند از مواضع، اظهارات و بيان برخي نقدهاي درون خانوادگي اصلاحات براي خودشان بهره‌برداري سياسي كنند؟ اين را بايد از دوستاني پرسيد كه منتظرند تا جريان رقيب تصوري درباره ما القا كند و آنها هم پي‌اش را بگيرند. اين را بايد به دوستاني گفت كه ما را برآمده از جريان رقيب مي‌دانند! ندا را دستپخت نهادهاي خاص مي‌خوانند. يك روز مي‌گويند اصلاح‌طلب بدلي، يك روز مي‌گويند اصلاح‌طلبان قدرت طلب و... بهتر است ببينيد كه نقد آنها عليه ما چطور اخبار ويژه كيهان را پر مي‌كند؟ يك روز به خاطر راي مجلس چنان اهانت‌هايي به رييس اصلاحات كردند. يك روز نيز به همين آقاي عارف اهانت كردند و گفتند او اصلاح‌طلب بدلي است، خب اينها بادهاي بي‌رمق موسمي سياست‌ورزان بي‌ادب و بي‌منطق است.


منبع: روزنامه اعتماد

نظرات بینندگان