«مشکل سینمای ایران این است که قهرمان ندارد»، «سینمای
ایران قهرمان کم دارد»، «قهرمانسازی در سینمای ایران تحلیل رفته است»، این
جملات تنها چند نمونه از اعتراف اهالی سینما و فعالین این عرصه به بحران
«نبود قهرمان در سینمای ایران» است.
سینمایی که از همان سالهای
ابتدایی فعالیت خود با خلق قهرمانهایی عامهپسند سعی در جذب مخاطب کرد اما
به یکباره در میانه دهه شصت با روی کار آمدن مدیرانی تازه که قهرمانهای
سینمای ایران را نمیپسندیدند، مسیر آثار تولید شده در آن دستخوش تغییراتی
اساسی شد تا به جای فیلمهایی قهرمان محور و جذاب برای مخاطب عام، انبوهی
از آثار کسلکننده و ضدمخاطب با شعار «سینمای معناگرا» یا همان «سینمای
روشنفکری» برای مخاطب محدود تولید شود.
این اتفاق در حالی در سینمای
ایران به وقع پیوست، که کشورمان در طول این سالها قهرمانهای بسیاری را
تربیت کرد؛ قهرمانهایی که ماجراهای پرفراز و نشیب زندگیشان قابلیت تبدیل
شدن به صدها فیلم سینمایی و سریال تلویزیونی را دارد.
شهید سرلشکر
خلبان عباس بابایی یکی از همین قهرمانهای دوستداشتنی است که جمعه گذشته
مصادف با بیست و نهمین سالگرد شهادت او بود. سالگرد شهادت این قهرمان بزرگ
تاریخ معاصر کشورمان بهانهای شد تا نگاهی به فیلمهای تولید شده در ارتباط
با خلبانان و عملیاتهای هوایی کشورمان داشته باشیم و ببینیم سینمای ایران
چگونه از پتاسنیل بالای موجود در عرصه خلق قهرمانهایی ماندگار با محوریت
بخشیدن به شخصیت نیروهای ایرانی حاضر در جنگ تحمیلی استفاده کرده است.
عملیاتهای هوایی سوژه اصلی پرمخاطبترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران
چند
سال پیش وقتی برای اولین بار یکی از فیلمهای سینمایی توانست از مرز فروش
یک میلیارد تومان عبور کند، بحث دستیابی به بالاترین میزان فروش در سینمای
ایران دوباره تبدیل به یکی از بحثهای داغ سینمای شد. موضوعی که در سالهای
پس از آن نیز ادامه پیدا کرد و رقابت برای تصاحب بالاترین میزان فروش در
سینمای ایران و قرارگرفتن در فهرست چند فیلم پرفروش تاریخ سینمای ایران،
تبدیل به موضوع مورد علاقه فعالین این عرصه شد.
اما در میانه این
هیاهو و جنجالهای شکل گرفته پیرامون فیلمهای پرفروش که با عنوان «باشگاه
میلیاردیها» از آنها یاد میشد، بسیاری از اهل فن مسئله تعداد مخاطبان
این آثار را مطرح کردند تا این بار ورق به نام آثاری برگردد که سالها قبل
مخاطبان انبوهی را به خود جلب کرده بودند ولی به واسطه تفاوت قیمت بلیطها
با زمان حال، در جدول فروش رتبه چندان بالایی نداشتند.
جالب آن که
براساس آنچه که رسانهها در ارتباط با آثار پرمخاطب سینمای پس از انقلاب
منتشر کردهاند، فیلم سینمایی «عقابها» به کارگردانی ساموئل خاکچیان که در
سال ۶۴ اکران شده است، پس از گذشت سالها همچنان عنوان پرمخاطبترین فیلم
تاریخ سینمای ایران را به دوش میکشد.
«عقابها» نخستین و جدیترین فیلم سینمای
ایران در حوزه دفاع مقدس است که طبق آمار منتشر شده در زمان اکرانش نزدیک
به یک پنجم مردم کشور آن را دیدهاند! این فیلم که بر پایه یک رویداد واقعی
ساخته شده است، روایتگر داستان یک خلبان هواپیمای ارتش ایران است که پس از
انجام مأموریتی درخاک عراق، مورد حمله عراقی ها قرار می گیرد و در کردستان
عراق سقوط می کند. خلبان با چتر نجات فرود می آید. گروهی از نظامیان در پی
دستگیری او هستند اما خلبان به کمک یک تکاور ایرانی نجات می یابد.
«کانی
مانگا» دومین فیلم فهرست آثار پرمخاطب سینمای ایران است که در سال ۱۳۶۶
تولید شد. «کانی مانگا» هم داستانی مشابه به «عقابها» داشت با این تفاوت
که این بار یک خلبان عراقی در ایران سقوط کرده بود و نیروهای ایرانی در
جستجو برای یافتن او بودند.
«حمله به اچ ۳» و موفقیتهایی که تکرار نشد
هرچند
که در اواخر دهه ۶۰ فیلمهای سینمای دیگری همچون «آخرین پرواز» با موضوعات
مرتبط با خلبانان جنگ ساخته شد اما بدون شک به لحاظ تعدد ساخت آثاری با
این مضمون باید دهه ۷۰ را پرکارتر از همه دورانهای تاریخ سینما در ارتباط
با تولید فیلمهایی با محوریت عملیاتهای هوایی دوران جنگ تحمیلی دانست.
هرچند
که عدم توجه این آثار به خلق درست و اصولی قهرمانهایی جذاب و اشتباه
سازندگان این آثار در پیروی از کلیشههای بیش از اندازه تکراری شده در حوزه
فیلمهای ژانر دفاع مقدس، باعث شد تا با وجود تعدد آثار تولید شده با
موضوع عملیاتهای هوایی، موفقیت دو فیلم «عقابها» و «کانی مانگا» تکرار
نشود.
مهمترین فیلمی که در این دهه با محوریت
خلبانان و عملیاتهای هوایی جنگ تحمیلی تولید شد، «حمله به اچ ۳» ساخته
شهریار بحرانی بود که در سال ۷۳ براساس داستانی واقعی که مربوط به یکی از
بزرگترین عملیاتهای هوایی دنیا میشد، تولید و اکران شد.
پس از آن
تا انتهای دهه ۷۰ فیلمهایی همچون «عبور از خط سرخ» و «خلبان» هر دو به
کارگردانی جمال شورجه و «پرواز خاموش» به کارگردانی عبدالحسن برزیده با
محوریت عملیاتهای هوایی کشورمان تولید شد که به واسطه عدم توجه به مواردی
که در بالا به آن اشاره کردیم، به موفقیت چندانی دست پیدا نکرد.
وقتی تلویزیون کمکاری سینماگران را جبران میکند
رفته
رفته با دور شدن از پایان جنگ و تحولات سریع و تغییر ذائقه فرهنگی مردم،
تولید آثاری با مضامین دفاع مقدس نیز کاهش پیدا کرد. شاید به همین خاطر بود
که با آغاز دهه ۸۰ دیگر هیچ فیلمی که به طور مستقیم به موضوع خلبانان و
عملیاتهوایی رزمندگان کشورمان بپردازد، تولید نشد تا پرونده تولید آثاری
با این موضوع با «پرواز خاموش» عبدالحسن برزیده بسته شود.
البته با
این وجود در آغاز دهه ۹۰ یکی از کارگردانان باسابقه سینمای ایران که خود
دغدغه پرداختن به زندگی شهدا را داشت، به سراغ زندگی شهید عباس بابایی رفت
تا قصه زندگی این سردار شهید را این بار در یک بازه زمانی ۹۰ دقیقهای و
برپرده سینماها بلکه به عنوان یک سریال تلویزیونی ۲۴ قسمتی تولید کند. حاصل
تلاش «یدالله صمدی» و تیمش تولید سریالی خوش ساخت با نام «شوق پرواز» شد
که با استقبال بالای مخاطبان نیز همراه شد.
هرچند که رسانه ملی پیش از این نیز در سال
۷۱ با ساخت سریال «سیمرغ» به روایت زندگی زندگی دو تن از خلبانان هوانیروز
ارتش جمهوری اسلامی ایران یعنی احمد کشوری و علیاکبر شیرودی پرداخته بود.
عدم
توجه به ژانر دفاع مقدس که یکی از ژانرهای منحصر به فرد سینمای ایران است و
پتانسیلهای موجود در این حوزه در زمینه تولید آثاری قهرمان محور و جذاب
برای مخاطب عام باعث شده تا هر ساله تعداد آثار تولید شده در این حوزه کاهش
یابد و کار به جایی با وجود حدود ۲۵۰ شهید، ۸ جاوید الاثر، ۸۴ آزاده
سرافراز و بیش از ۶۰۰ جانباز ایثارگر هوانیروز در طی دو دهه گذشته هیچ
فیلمی پیرامون این عزیزان در سینمای ایران تولید نشود./
سوره سینما