پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : حجت الاسلام والمسلمین محمد تقي فاضل ميبدي: بيش از يكسال است كه اختلافي نا مطلوب وتاسف بار به خاطر حركتهاي افراطي وغير عقلي و شرعي ميان ايران و عربستان پيدا شده ،ودو دولت را رو در روي هم قرار داده است . هر لحظه اميد مي رود كه با درايت سياستمداران واقع بين وميانجي بر خي كشورها اين خصومت خطر ناك حل و فصل شود و واليان تندروي سعودي ،در سياسيت ورزي ،منافع كشور خود و منطقه ومسلمانان را ببينند ،وبه خوي جاهليت پيش از اسلام بر نگردند ؛
اما مطلبي كه در اين ميان مهم است اين كه برخي ملايان وهابي سعودي باگفته هاي خلاف شرع و عقل خود در صدد ايجاد تفرقه بيشتر ميان مذاهب اسلامي وازآن بد تر شيعه و سني ودو ملت ايران وعربستان هستند وتشديد اختلاف ميان اين دوملت را دامن مي باشند ..به گزارش سايت انتخاب «عائض القرنی» مفتی وهابی عربستان، در صفحه توئیتر خود با ابراز خوشحالی از عدم حضور حجاج ایرانی در مراسم حج امسال، نوشت: «حج امسال به طور صد در صد موفقیتآمیز بود و دلیل آن نیز پس از توفیق خداوند؛ عدم حضور ایران بود، ایران کشوری صفوی و مجوس و عامل اصلی فتنه و تروریسم در جهان است.پیش از این نیز «عبدالعزیز آل شیخ» مفتی ارشد عربستان، در گفتوگو با روزنامه الریاض گفته بود: «لازم است تا بدانیم که آنها مسلمان نیستند، بلکه مجوس هستند و دشمنی آنها با مسلمانان مسأله قدیمی است.» در اين جا بايد به اين ملاي در بار ي وهابي كه نا سنجيده سخن مي گويد، چند نكته را تذكر داد :
1- اين كه همواره مجوس ويا زرتشتيان را به باد استهزا و انتقاد مي گيرند ،بايد گفت : در منابع اسلامي تأکيد شده است که دين زرتشت يکي از اديان الهي بوده و زرتشتيان از اهل کتاب هستند. قرآن به اصالت مذهبي زرتشتيان تصريح ميکند. و پيروان اين دين را به عنوان صاحب کتاب به رسميت ميشناسد. پيامبر اسلام دستور داد از زرتشتيان مقيم يمن جزيه بگيرند. زرتشتيان جزيه دادند و بر آيين خود باقي ماندند. و آنان اهل کتب بودند. مسعودي، مروج الذهب، ج1، ص 229؛ خداوند در سوره حج آيه 17 مجوس را در كنا اديان آسماني قرار داده وپيامبر بزرگ اسلام با انان معامله اهل كتاب كرد و از زمره مشركين خارج ساخت . بنا براين حمله به آييني به نام مجوس ويراي تحقير شيعيان آنان را به آيين مجوس متهم كردن ،بر خلاف قرآن و احاديث پيامبر است .
2- از اين كه غالب عالمان اهل سنت مذهب شيعه را يكي از مذاهي رسمي اسلام دانسته وعالم بزرگي مانند شلتوت عمل به فقه شيعه را براي اهل سنت مجزي دانسته اند ،جاي ترديد نيست ،اما فراتر از همه اين ها جهت اطلاع به اين ملاي وهابي بايد نظر برخي از مفسرين اهل سنت راجع به برخي از تعابير قرآني، كه به ايرانيان اشاره گشته ، اشاره كرد :
)جمله (قَوماً غَيرَكُمْ): در آيه (هَاأَنتُمْ هَؤُلَاء تُدْعَوْنَ لِتُنفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَمِنكُم مَّن يَبْخَلُ وَمَن يَبْخَلْ فَإِنَّمَا يَبْخَلُ عَن نَّفْسِهِ وَاللَّهُ الْغَنِيُّ وَأَنتُمُ الْفُقَرَاء وَإِن تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُونُوا أَمْثَالَكُمْ)(محمّد: 38); آگاه باشيد! شما اشخاصي هستيد كه دعوت مي شويد تا در راه خدا انفاق كنيد.
برخي از شما بخل ميورزيد. هركس بخل بورزد، به خود بخل كرده و خدا بي نياز است و شما همه نيازمنديد، و هرگاه سرپيچي كنيد، خدا گروه ديگري را جاي شما مي آورد. پس آنان مانند شما نخواهند بود و سخاوتمندانه در راه خدا انفاق مي كنند.
قرطبي، از مفسّران نامدار اهل سنت (م 671ق)، مي نويسد: هنگامي كه اين آيه نازل شد، رسول خدا خوش حال گرديد و فرمود: اين آيه نزد من از همه دنيا محبوب تر است.( ـ قرطبى، تفسير قرطبى، ج 7، ص 259. )
منظور از جمله (يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ) ايرانيان هستند. برخي مفسّران نيز آنان را يكي از احتمالات آيه دانسته اند.) محمّدبن جرير طبرى، تفسير طبرى، ج 26، ص 86 / اسماعيل بن كثير قرشى دمشقى، تفسير القرآن العظيم، بيروت، دارالمعرفه،( در حديث آمده است: هنگامي كه رسول خدا(صلي الله عليه وآله) آيه شريفه (وَإِن تَتَوَلَّوْا) را تلاوت كردند، حاضران عرض كردند: اي رسول خدا! كساني كه اگر ما اعراض كرديم خدا آنان را جانشين ما مي كند و آنان مانند ما نخواهند بود، كيانند؟ رسول خدا دست بر ران سلمان فارسي زد و فرمود: اين و طايفه اش هستند. (سپس اضافه نمود:) اگر دين خدا آويزه ستاره ثريا باشد، حتماً مرداني از فارس به آن خواهند رسيد(ـ ابونعيم اصفهانى، تاريخ اصفهان، ج 1، ص 4 / متقى هندى، كنزالعمّال، ج 12، ص 90، ح 34126. ) و (جلال الدين سيوطي ، الدرالمنثور، ج 6 ص 215،)
3- ابونعيم مي نويسد: بيشترين بهره اسلام از آنِ ايرانيان است و اگر اسلام در ستاره ثريا قرار داشته باشد، مرداني از ايران آن را به دست مي آورند. روزي سلمان به مجلس پيامبر(صلي الله عليه وآله) وارد شد. حاضران برخاستند و به او احترام كردند و او را در بالاي مجلس نشا
ندند. در اين هنگام، فردي وارد شد و تا نگاهش به سلمان افتاد، گفت: اين عجمي كيست كه در بالاي مجلس، در ميان عرب ها نشسته؟ پيامبر(صلي الله عليه وآله) براي محكوم كردن چنين عقيده اي، بر منبر رفت و خطبه خواند و در بخشي از آن فرمود: انسان ها از زمان آدم تا امروز، مانند دندانه هاي شانه (كنار هم مساوي)اند. عرب را بر عجم و سرخ پوست را بر سياه پوست برتري نيست، جز به ملاك تقوا. سلمان دريايي است كه به انتهايش نتوان رسيد و گنجي است كه تمام نمي شود. سلمان از ما اهل بيت است. او آب گوارايي است كه از آن حكمت مي تراود و برهان ارائه مي دهد.
در بعضي از روايات آمده است كه سلمان وارد مسجد شد و در محضر رسول خدا(صلي الله عليه وآله) نشست. عده اي از اشراف عرب خشمگين شدند و به او گفتند: تو كيستي؟ سلمان گفت: من پسر اسلامم.
پيامبر در اين هنگام سلمان را تصديق كرد و فرمود: كسي كه مي خواهد به مردي بنگرد كه خداوند قلبش را سرشار از ايمان كرده است، به سلمان نگاه كند(احمدبن على طبرسى، الاحتجاج، نجف، دارالنعمان، ج 1، ص 150.39)
3- در ایة 133 از سورة نساء نیز آمده است:ان يشا يذهبكم ايها الناس ويات بآخرين وكان الله علي ذالك قديرا « ای مردم! اگر خدا بخواهد، شما را از میان می برد و افراد دیگری را (به جای شما) می آوردخداهمواره بر اين كار تواناست ».
در روایت آمده است که هنگامی که این ایه نازل شد، پیامبر(ص) دست خود را بر پشت «سلمان» زد و فرمود: «آن افراد، از قوم این شخص (سلمان) هستند؛ یعنی مردم غیر عرب از فارس»(تفسیر قرطبی، ج9، ص6161( .
جناب مفتي سعودي بي مهابا تهمت مي زند وايرانيان را مجوس مي شمارد . بعيد است كه اين روحاني مدعي در اين حد نداند كه خورشيد اسلام پيش از پايان قرن نخست همه جاي ايران را فرا گرفت و معدودي تسليم نگشتند ولي در كنار مسلمان برادرانه زندگي كردند ؛هچنانكه اكنون نيز چنين است ، كمتر جايي بمانند ايران ،فرق و مذاهب در كنار هم زندگي مسالمت آميز داشته اند . شايد اين جناب مفتي ،ايرانيان را به حسب گذشته تاريخيشان مجوسي مي داند ،بر اين قياس بايد گفت پس مردم جزيرة عرب نيز مشرك ويا كافر تلقي مي گردند . چون خطابات قرآن به تعبير ”با ايها الكافرون "ويا ”مشركون" بيشتر به اهل مكه هست .وغالب آن مردم در آن روزگار برحسب آيات متعدد بت پرست بودند، حال آن كه چنين سخن ناروايي هيچ ايراني به ملت عرب نمي گويدومردم جزيرة العرب را مسلمان مي داند . لهذا به مفتيان مكه ومدينه توصيه مي شود ،تا بر اين اختلاف دامن نزنند و نا سنجيده سخن نگويند واختلاف سياسي ميان دو دولت را به دين واسلام نكشانند وكوشش كنند تا تضاد ميان ايران وعربستان حل و فصل شود و نگذارند اختلافات زمان جاهليت باز گردد ؛زيرا شكاف ميان اين دو كشور بزرگ اسلامي به سود هيچ يك از دوكشور و حتي دول منطقه نخواهد بود .واعتصوا بحبل الله جميعا ولا تقرقوا (آل عمرا / 103)