arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۳۰۸۴۷۸
تاریخ انتشار: ۰۹ : ۱۴ - ۱۳ آذر ۱۳۹۵

چرا ما مردم تشنه‌ حداقل‌ها، دیوانه‌وار فردوسی‌پور را می‌پرستیم؟

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
فرهنگستان فوتبال پرونده‌ای ویژه داشته درباره عادل فردوسی پور که یکی از یادداشت‌هایش ، این نوشته از فرهاد عشوندی است.

عادل فردوسی‌پور بی‌شک مهم‌ترین ستاره‌ی تلویزیون در همه‌ی سال‌های بعد از انقلاب است. در این دو دهه‌ای که روی آنتن می‌رود، همیشه برای مدیران رسانه‌ی ملی تهدیدی بزرگ بوده و البته فرصتی بالقوه.
برندی که برای رسانه‌ی ملی ساخته، توانسته سرانه‌ی تماشای تلویزیون ملی را در رقابت با شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان، از رسیدن به حد فاجعه نجات دهد. تازه این حسن را دارد که مدیران رسانه‌ی ملی می‌توانند پز آزادی بیان بدهند. اینکه برنامه‌ای دارند که در آن خط قرمزها خیلی سختگیرانه نیست! که مردم دوستش دارند و مجری‌اش تقریبا هرچه دل تنگش می‌خواهد، روی آنتن زنده می‌گوید!

با همه‌ی این‌ها هر از چندگاهی می‌روند زیر یک خم این برند موفق که سرنگونش کنند. چرا؟ چون همین اندک عبور حداقلی را هم از خط قرمزهای‌شان بر نمی‌تابند. عادلی که حالا در ذهن مردم تبدیل شده به قهرمان ملی. قهرمانی که در فضای بسته‌ی تلویزیون با شهامت سخن می‌گوید. در باور هوادارانش اگر این حمایت مردمی نبود، حتی لحظه‌ای آنتن در اختیارش قرار نمی‌گرفت.
شاید برای این باور عامه، گواه‌های زیادی باشد. از همه‌ی تحدیدها و تهدیدهایی که در یک دهه گذشته علیه برنامه‌ی او وجود داشته است، از بستن مسیر پیامک‌ها به برنامه‌اش تا حمله‌های جریان دلواپس افراطی. تهمت‌هایی که دامنه‌اش را به زندگی شخصی‌اش کشاندند و فضای بسته‌ای که برایش ساختند. حتی همین چندی قبل، میرحسینی ـ مدیر پیشین شبکه‌ی سه ـ در گفت و گو با نشریه‌ی «تماشاگران امروز» به صراحت گفته بود: «به خودش هم گفته بودم، اگر می‌ماندم امسال ۹۰ بدون او روی آنتن می رفت»
این جمله را بگذارید کنار حرف‌های شجاعی کیاسری، عضو پیشین شورای نظارت بر صدا و سیما که گفته بود: «این مجری حکایت بچه‌ای است که خانواده‌اش اسمش را گذاشتند رستم و حالا خودشان هم می‌ترسند صدایش کنند. این شرایط باید برچیده شود»
و البته ده‌ها نمونه‌ی دیگر از سخنانی که هر کدام‌شان، از فضای ضد عادل در بین مسئولان عالی صدا و سیما نشان دارد. او اما همچنان هست. در ساده‌انگارانه‌ترین حالت می‌توان این ماندگاری را در رفاقت با مدیران ارشدی چون پورمحمدی یا ضرغامی تعریف کرد و البته روایت نزدیک به واقعیت‌، شاید همان واهمه از محبوبیتش باشد که البته تلویزیون نشان داده خیلی با این محبوبیت‌ها کاری ندارد. آنها در همه‌ی این سه دهه از فردین و ستاره‌های فیلم فارسی تا سوپراستارهای بعد از انقلاب را (چون شهریاری و مدیری و اکبر عبدی) یک شبه از آنتن محو کردند و کاری کردند که دیده نشوند. درباره‌ی عادل اما خوشبختانه هنوز به رغم همه‌ی این فشارها، حذف نشده است. بی‌شک در رسانه‌ی ملی هم این سطح از خرد ورزی هست که بدانند برای برند عادل فردوسی‌پور چقدر هزینه شده تا تابلوی صداقت و راستگویی و عدالت و محبوبیت‌شان باشد. او یک‌تنه خیلی محبوب‌تر از همه‌ی شومن‌های تلویزیون است، بی‌آنکه ژانگولر اجرا کند یا خیلی قیافه‌ی جذابی داشته باشد .

محدودیت‌های قاب تلویزیون اتفاقا در محبوبیتش نقش داشته و طوری او را عامه‌پسند کرده است که مثلا برنامه‌ی فوتبال ۱۲۰ که تنها تهیه‌کنندگی‌اش را دارد بدل به پربیننده‌ترین برنامه‌ی تولیدی شبکه‌ی ورزش می‌شود. برنامه برای شبکه‌ی اینترنتی نوپای طرف قرارداد صدا و سیما می‌سازد، در مدیوم شبکه‌ی اینترنتی آی پی تی وی و به ادعای مدیر این شبکه، هر قسمتش بیش از ۱۰۰ هزار بار در این اوضاع نابسامان اینترنت، دیده می‌شود.

«درباره‌ی ژرف اندیشیدن» را ترجمه می‌کند. تکرار می‌کنم ؛ژرف اندیشیدن! به چاپ سی و چهارم می‌رسد. یعنی اقلا ۱۰۰ هزار جلد فروخته شده در کشوری که خیلی سخت مردمش کتاب می‌خوانند و اگر کتاب بخوانند، یا طالع‌بینی است یا فال حافظ . این‌ها نباشد هم یا کتب درسی و رمان‌های عشقی مدل کارهای(ر ـاعتمادی). چه دلیلی غیر از اسم عادل سبب چنین فروشی می‌شود؟ واقعا اگر اسم عادل نبود ۱۰۰ هزار نفر می‌رفتند هنر ژرف اندیشیدن یاد بگیرند؟

همین چند وقت قبل بود که یکی از دوستانم زنگ زد و گفت تولد همسرش است، می‌خواست سورپرایزش کند. بهترین کادویی که به ذهنش می‌رسید، ایجاد فرصتی بود که همسرش با عادل سلفی بگیرد. این را داشتم در تحریریه با خنده برای بچه ها تعریف می‌کردم و دیدم تقریبا تمام اعضای تحریریه‌ی خودمان هم همین حسرت را داشتند!

کارآموز ۱۸ ساله‌ای دارم که مکالمه‌ی چند دقیقه‌ای‌اش را در مصاحبه‌ای با عادل ضبط کرده و هر چند وقت یکبار گوش می‌کند، یا اصلا چرا راه دور برویم، همین مراسم ختم منصورخان پورحیدری. شلوغ‌ترین استقبال از فرهاد مجیدی بود و از عادل فردوسی‌پور. عادل بی‌شک خیلی از جذابیت‌های مجیدی را ندارد اما شانه به شانه‌ی او و علی کریمی که محبوب‌ترین‌های فوتبال ما هستند، طرفدار دارد .

عادل یک سرمایه است. برندی غیرقابل کتمان که در ذهن مخاطبان متبلور شده ، نه به خواست کارفرمایانش. او همه‌ی این محبوبیت را از همین تک مضراب‌هایی بدست آورده که در برنامه‌هایش می‌گوید. ۹۰ هایی که شالوده‌ی اصلی‌اش، چهار بازی فوتبال و چند تحلیل داوری و حالا چند مهمان است. برنامه‌ای که از نظر ساخت و ترکیب کارگردانی، ناگفته پیداست که در قیاس با نمونه‌های موفق دنیا چقدر ضعف دارد. مجری‌اش به گفته‌ی بسیاری از کارشناسان که یکی از آنها مدیر پیشین شبکه‎‌ی ۳ است، در تست تسلط اجرا به دلیل ضعف در فن بیان، رد می‌شود و از ابتدا حتی به دلیل این ضعف‌ها نباید اصلا جلوی آنتن می‌رفته!
با همه‌ی این‌ها اوست که مرد شماره‌ی یک شده. اگرچه در همه‌ی این سال‌ها ذره‌ای تلاش نکرده این نقص‌ها را در کارش برطرف کند و به رغم همه‌ی ایرادهایی که به دیگران می‌گیرد ، خودش هنوز همه‌ی اشکالات روز اولش را دارد.

با این وجود عادل با همین مختصات بهترین است چون همیشه سعی کرده فریاد بزند خودش است، نمایش نداده، غلو نکرده و مردم ما هم همیشه نشان دادند دیوانه‌ی همین خوشی‌های حداقلی‌شان را می‌ستایند و گاهی تا حد پرستش بالایش می‌برند!
نظرات بینندگان