arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۳۱۳۰۲۳
تاریخ انتشار: ۰۵ : ۱۴ - ۰۷ دی ۱۳۹۵

سرکیس نعوم: اگر برجام به مصلحت ایران نبود هرگز با آن موافقت نمی شد

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
ایسنا نوشت: "سرکیس نعوم" یکی از روزنامه‌نگاران و تحلیلگران نام آشنای رسانه‌های لبنانی است و تحلیل‌های او که در روزنامه النهار بیروت به چاپ می‌رسد همیشه از سوی کارشناسان خاورمیانه و لبنان مورد توجه قرار می‌گیرد.

 او معتقد است که اگر برجام به مصلحت ایران نبود هرگز ایران با آن موافقت نمی‌کرد.

وی در بخش دوم گفت‌وگوی خود با خبرنگار ایسنا در لبنان، در این باره که گفته می شود دونالد ترامپ در تبلیغات انتخاباتی بر روی ثروت و لابی یهودی هیچ اتکایی نکرده و مستقل عمل کرده است، گفت: باید بدانید که دو سوم یهودیان آمریکایی با حزب دموکرات هستند، بنابراین لابی اسرائیلی یک طورهایی لابی در بین دموکرا ت ها است، اما ترامپ هنوز سیاست‌هایش را اعلام نکرده و معلوم نیست با اسرائیل چگونه برخورد خواهد کرد، اگر نتانیاهو هم به سراغ ترامپ در آمریکا رفته و به او تبریک گفته بیشتر به خاطر ناراحتی نتانیاهو از مواضع باراک اوباما بوده چون آب اوباما و نتانیاهو به یک جوی نمی رفت، یا بهتر است بگوییم هم نتانیاهو و هم ترامپ از جناح دست راستی های افراطی هستند و همین باعث اقدام نتانیاهو برای سفر به آمریکا شده است و فعلا چیزی بیشتر از این نیست، الان اسرائیلی ها منتظرند که ببینند دولت ترامپ در قبال شهرک‌های یهودی نشین، توافق اتمی ایران، طرح دو دولت فلسطینی و اسرائیلی و انتقال سفارت آمریکا به قدس غربی چه می‌کند؟

عضو تحریریه و ستون نویس روزنامه النهار لبنان گفت: من معتقدم ایران از الان نباید فکر کند که بازنده انتخابات یا برنده انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بوده است آنچه که مسلم است این است که ایران باراک حسین اوباما را از دست داده است و دیگر به این زودی ها رییس جمهوری دموکرات مثل او نمی آید، ایران همانطور که عاقلانه عمل کرده باید منتظر بماند که دولت ترامپ چه می‌خواهد انجام دهد و برنامه های عملی اش چیست؟ایران باید از طریق کسانی که دارد در بین جمهوریخواهان یا دموکرات ها به این نتیجه و تحلیل برسد که برنامه عملی ترامپ چیست؟

سرکیس نعوم در باره تعامل ایران با وضعیت جدید آمریکا تصریح کرد: تصور این که در این اوضاع و احوال گفت‌وگویی بین ایران و آمریکا انجام شود  تقریبا محال است، الان چه کسی با چه کسی می خواهد مذاکره کند؟شما می دانید معمولا بین دولت ها دو کانال ارتباطی وجود دارد یکی کانال رسمی ارتباطات و گفت‌وگوها و دیگری کانال غیر رسمی، تکلیف کانال رسمی که روشن است اما کانال غیر رسمی حتی بین دولت های متخاصم نیز وجود داشته و دارد، من فکر می کنم اگر قرار باشد حرف و حدیثی انجام شود  باید الان از طریق غیر رسمی باشد، دیگر این که آمریکای دموکرات یا جمهوریخواه چه بخواهد با پنبه سرببرد یا با چاقو، هر دو حالت در آخر همان کشتن و ذبح است، هیچ‌وقت از دشمن یا طرفی که می‌خواهد تو را شکست دهد انتظار نداشته باش که تو را قربانی و ذبح نکند، دشمنت در هر لحظه که فرصت به دست آورد این کار را می‌کند، حالا آمریکا مدعی است که ایران می خواهد سیطره اش را بر خاورمیانه تا مرزهای اسرائیل بگستراند و اگر توانست بر دیگر کشورهای منطقه هم سیطره پیدا کند، آیا این آمریکا با این تصورات به راحتی اجازه می دهد که اقدامات ایران عملی شود؟مثلا فکر می کنید که جایگاهش را رها می کند که ایران جای آن بنشیند؟ قطعا این طوری نخواهد شد تازه اگر قرار باشد به قول بعضی ها چنین شرایطی هم ایجاد شود بدون بها و هزینه نیست، شما در یک چنین حالتی باید یک چیزی بدهید و در مقابل یک چیزی را بگیرید، آمریکا مفت و مجانی نمی آید که جریانات تروریستی که امروز حیات کشورهای منطقه از جمله ایران را تهدید می کند ریشه کن کند  که برنامه‌های ایران راحت تر عملی شود،خوب می دانید که در هر سازشی بده و بستان هست و اگر قرار است بین ایران و آمریکا اتفاقی رخ دهد مطمئنا از چارچوب شناخته شده اش و عرف رایجش خارج نخواهد بود.

وی در باره نقش کانال های غیر رسمی در روابط ایران و آمریکا گفت: ایران طرف ضعیف نیست که آمریکا هرچه بخواهد بر این کشور دیکته کند،ایران قوی است لذا باید صبر کنید تا ببینید آمریکا در برابر شما چه کار می کند، ترامپ در بیستم ژانویه قدرت را به دست می گیرد و بین سه تا شش ماه طول می‌کشد تا ترکیب دولتش به شکل نهایی کامل شود پس تا آن مرحله هیچ راهی نیست جز آن که انتظار کشید تا مشخص شود خطوط عریضه اش در برابر ایران چیست؟ من فکر می‌کنم که ایران می‌تواند تا آن موقع کانال‌های غیر رسمی با جمهوری‌خواهان را باز کند، چنانچه در دوران اوباما کانال هایی غیر رسمی با دموکرات‌ها باز شده بود، از این فرصت ایران استفاده می‌کند تا بفهمد آنها چه فکری می‌کنند و چه در سر دارند، در همین زمان هم ایران سیاست‌های خودش را سازماندهی می کند، برای طرف آمریکایی هم یک اثری می‌گذارد و آن این است که تا روشن شدن نتیجه این کانال‌های رسمی دست به هیچ اقدامی نمی‌زند. ایران می‌تواند سیاست‌های خودش را در منطقه و سوریه و دنیا و بحث اتمی روشن کند، سیاست‌هایش را در برابر ترویسم روشن کند، این طوری طرف آمریکایی هم با دیدگاه های ایران بیشتر آشنا می شود و چه بسا به این نتیجه برسد که سیاست های ایران مثبت و سازنده هم هست، فرض بگیرید که اداره ترامپ بنا را بر تقابل با ایران گذاشته است، وجود چنین کانال های غیر رسمی تصورات دو طرف را روشن تر می سازد و بسیاری از اقداماتی که قرار است انجام شود را به تاخیر می اندازد تا نتیجه بحث‌های دو طرف روشن شود.   سرکیس نعوم در ادامه تاکید کرد که بین ایران و آمریکا باید کانال‌های غیر رسمی همچنان باز بماند و گفت: درست است که در قالب توافق اتمی بین وزرای خارجه ایران و آمریکا گفت‌وگوهایی صورت می گیرد اما معلوم نیست در دوره ترامپ این گفت‌وگوها ادامه یابد لذا شما باید کانال‌های غیر رسمی و اعلام نشده را داشته باشید، من یادم هست که در زمان گفت‌وگوهای اتمی، علی لاریجانی با یکی از مقامات آمریکایی که دوست من است دیدار می کند ...

وی ادامه داد: در این دیدار طرف آمریکایی دوست داشت درباره مسائل دیگر هم با طرف ایرانی گفت‌وگو کند اما این طور نشد و مذاکرات و گفت‌وگوها فقط درباره مسائل اتمی بود، آنها یعنی آمریکایی‌ها دوست داشتند که هم زمان با آوردن کارشناس اتمی در مذاکرات یک کارشناس منطقه‌ای نیز بیاوردند تا بفهمند که ایران از منطقه چه می‌خواهد تا در گفت‌وگوهای بعدی پرونده های منطقه را بیاورند و به یک نتیجه ای برسند اما این روند هرگز بین آمریکا و ایران محقق نشد، حالا آیا در دوران دولت ترامپ چنین اتفاقی می‌افتد یا نه؟ یا آن که روند امور مجاری جدیدی، بهتر یا بدتر پیدا می کند، باید منتظر بمانیم تا کار دولت ترامپ شروع شود.

وی در خصوص توافق هسته‌ای و مشکل ایران با نظام مالی و پولی  بین‌المللی و بانک های خارجی و جایگاه آمریکا در آن گفت: ابتدا اجازه بدهید که من نظرم را در باره توافق هسته‌ای بگویم و بعد به این موضوع بپردازم، من معتقدم اگر توافق هسته‌ای (برجام) به مصلحت ایران نبود هرگز ایران با آن موافقت نمی‌کرد، این توافق قدرت تکنولوژیک هسته‌ای ایران را حفظ کرد و عامل قدرتی برای ایران شد،اگر توافق به مصلحت ایران نبود هرگز مقامات عالی رتبه نظام جمهوری اسلامی ایران با آن موافقت نمی کردند.  نظرم این است که امضای توافق به مصلحت ایران بوده است،الان ژاپن هم دارای قدرت علمی تکنولوژیک اتمی است و می گوید اگر احساس خطر کند و اراده کند که بمب اتمی بسازد حداکثر ظرف سه ماه آن را می سازد ولی الان هیچ ضرورتی برای این کار نمی بیند، ایران ولو آن که به دنبال بمب اتمی نیست اما الان همچنین توانایی‌هایی مثل ژاپن را دارد.

وی ادامه داد: الان ایران یک انتظاراتی از توافق اتمی دارد و آمریکا هم دارد که این دو با هم در دیدگاه ها، بین آمریکا و ایران کاملا متفاوت است، اینجا شما باید به یک نکته توجه کنید، این که می گویند آمریکا بر نظام بین المللی بانکی و روابط مالی مسلط است یک واقعیت است که دیگر حتی از دست خود آمریکایی‌ها هم خارج است یعنی این که نظام بانکی و پولی جهان الان اتوماتیک وار به قدرت اقتصادی آمریکا اعتراف می کند زیرا الان مقیاس همه چیز در جهان به دلار است، نفت و طلا و فولاد و آهن و قالی و هزاران کالای استراتژیک براساس دلار محاسبه می شود، من می خواهم بگویم حتی اگر مقامات آمریکا بخواهند ارتباط دلار را از این نظام بین المللی تفکیک کنند باز هم به این سادگی ها امکان پذیر نیست،حالا این روابط دو طرفه است لذا وقتی آمریکا قانونی را مثلا برای دلار وضع می کند نظام مالی و بانکی در جهان، همه و همه از روسیه و چین تا اروپا و آفریقا و آمریکای جنوبی تا آسیا و حتی بانک جهانی و موسسات مالی بین المللی باید اجرا کنند، بله از نظر من هم این یک نظام ظالمانه است که حقوق بسیاری را می‌تواند ضایع کند اما این واقعیت نظام کنونی مالی در جهان است.

وی در ادامه در باره ارتباط ایران با این نظام بین المللی پولی و مالی گفت: شما الان حدود 37 سال است که از نظر سیاسی و مالی جدای از این منظومه زندگی می کنید و در عین حال از نیروهای مقاومت در برابر اسرائیل در منطقه حمایت می کنید که از نگاه آمریکا حمایت از تروریسم است، لذا ایران را در لیست حامیان تروریسم قرار داده است، حالا بانک های ایرانی بعد از توافق اتمی می‌خواهند که طبق مشخصات و خصوصیات نظام بانکداری جهانی کار کنند لذا در گام اول باید خود را به این نظام بین‌المللی مالی تطبیق دهند، اصولا نظام بانکداری در ایران نباید خیلی با همین نظام بانکداری جهانی فرقی کند تا ایران بتواند روابط تجاری عادی با جهان خارج برای خرید و فروش و واردات و صادرات داشته باشد، برای این کار همین نظام مالی بین المللی که زیر سلطه آمریکا است باید اعلام کند که نظام بانکداری ایران دارای صلاحیت انضمام به نظام مالی بین المللی است و این چیزی است که تا کنون پس از توافق اتمی حاصل نشده است، حالا سخن این است که ایران به تنهایی نمی تواند  جلوی این نظام بایستد و باید همراهان زیادی داشته باشد تا بتواند ایستادگی کند و اسیب نبیند، ایران می گوید که آمریکا نگذاشته که ایران وارد نظام مالی جهانی شود در حالی که من فکر می کنم که همین نظام مالی بین المللی که خود را به شکل کامل و تمام به اقتصاد و دلار آمریکایی گره زده است مانع ورود ایران به این نظام شده است،مثلا ایران می خواهد از کشوری 10 هواپیما بخرد و برای این کار سرمایه گذاری و وام و افتتاح اسناد اعتباری از سوی بانک ها دارد اما به دلیل همان نظام جهانی مالی بانک ها جرات نمی کنند که وارد این معامله بزرگ اقتصادی بین ایران با یک کشور خارجی دیگر شوند، در واقع مکانیسم اجرایی و جزایی و تنبیهی نظام مالی بین المللی هم در آمریکا و توسط بانک های آمریکایی اعمال می شود، شما دیدید که بانکی در اروپا به خاطر عدم رعایت بخشنامه ها در خصوص تحریم های بانکی ایران در دوران قبل از توافق اتمی،به 27 میلیارد دلار پرداخت خسارت و جزای نقدی محکوم شد و اتفاقا پرداخت هم کرد و نه صدای این بانک درآمد و نه صدای دولت آن کشور،این نظام بانکی که از آن صحبت می کنیم از سال 1945 یعنی بعد از جنگ جهانی دوم وجود دارد و شما به تنهایی هرگز نمی توانید آن را الغا کنید، لذا در اینجا وقتی شما می خواهید وارد این بازار مالی شوید باید خود را با این نظام تطبیق دهید و نه با آمریکا، گرچه از اساس آن نظام با اقتصاد آمریکا و دلار آمریکا ارتباط وجودی دارد و این یک موضوع مالی و اقتصادی است اما از آن جایی که شما مردم ایران آدم های باهوشی هستید می آیید و معادله را از اقتصادی به سیاسی تبدیل می کنید تا بیشترین امتیازات را بگیرید و کمترین امتیازات را بدهید و اگر هم بتوانید هیچ چیزی در مقابل ندهید البته من فکر میکنم این راه سختی است و اکنون دنیا این طوری نمی چرخد و باید هم داد و هم گرفت و نظام حاکم نظام رد و بدل است.

سرکیس نعوم درباره مواضع ضد سعودی ترامپ در دوران تبلیغات انتخاباتی اش و این که آیا در دوران ترامپ شاهد تحولی غیر منتظره در روابط آمریکا و سعودی خواهیم بود؟ پاسخ داد:من فکر نمی کنم که روابط دو کشور منحنی منفی یا روند منفی پیدا کند،البته خود سعودی ها اکنون بسیار نگران هستند، در دوران تبلیغات انتخاباتی نیز نگران بودند،به یاد داشته باشیم که پس از حادثه 11 سپتامبر و عملیات تروریستی برج های دوقلو،افکار عمومی آمریکا دیگر با سعودی ها راحت نبوده است ،پس از حوادث سوریه بحث نقش سعودی، قطر و ترکیه زیاد در فضای رسانه ای آمریکا مطرح شده است لذا افکارعمومی آمریکا در این چند سال به سوی سعودی و افراطی گری و رفتار تروریستی در بین اندیشه های وابسته به اهل سنت زیاد سوق داده شده است، در گذشته می گفتند که تروریسم شیعی و منظور رسانه های آمریکا این بود که این تروریسم ضد اسرائیل است،حالا توی این چند ساله پس از حوادث سوریه دیگر بحث درگیری بین حزب الله با اسرائیل یا ایران با اسرائیل وجود نداشته است و اکنون یک نوع جدید از تروریسم از نگاه آمریکایی ها پدیدار شده است،لذا دولت آمریکا به سوی مبارزه و جنگ علیه تروریسم نشات گرفته از اندیشه‌های افراطی وابسته به اهل سنت اقدام خواهد کرد و وارد گود می‌شود اما ایا این به منزله رویارویی با سعودی خواهد بود؟ یا آیا سعودی از فضای افراطی ایجاد شده توسط گروه های سلفی اهل سنت حمایت خواهد کرد یا نه؟... من فکر می کنم که این تقابل ها به میزانی نخواهد بود که منجر به رها کردن سعودی توسط آمریکا شود، البته معنایش این نیست که اگر انقلابی در سعودی شد آمریکا از آن حمایت نکند یا معنایش این نیست که آمریکا اقدام به ایجاد انقلابی در آن نکند.

وی درادامه گفت: الان یک تغییر مهم در پادشاهی سعودی صورت می‌گیرد که عنوانش اقتصادی است اما ممکن است مضمون سیاسی هم داشته باشد، می دانید که امریکا در بیان دیدگاه ها کاملا باز است و بسیاری در آمریکا تحلیل می‌کنند که این تحول اقتصادی دارای تحولات سیاسی است و اتفاقا در آمریکا در باره سعودی مقالاتی نوشته می شود که بارها از مقالاتی که در ایران در باره سعودی می نویسند بدتر است، از نگاه این مقالات آنچه تحت عنوان انقلاب اقتصادی در سعودی در حال جریان است یک تحول سیاسی یا انقلاب سیاسی در دل دارد که موضوعات بسیاری را در بر می گیرد.

سرکیس نعوم در پاسخ به این سوال که آیا روابط آمریکا و روسیه در عهد ترامپ بهبود یافته و به توافقاتی بر سر سوریه و دیگر مسائل دست خواهند یافت یا نه؟ پاسخ داد: شکی نیست که رقابتی بین آمریکا و روسیه وجود دارد، ترامپ اظهار کرده که آماده همکاری با روسیه است و به شخصیت پوتین اظهار علاقه کرده کما این که متقابلا پوتین همین اظهارات را داشته است،اینجا یک سوال مهم پیش می‌آید که سیاست خارجی ترامپ باید جواب دهد که شما چگونه حاضرید با روسیه در سوریه  در موضوع مبارزه با تروریسم و داعش همکاری کرده و به توافقاتی دست یابید در حالی که با هم پیمان روسیه یعنی ایران اختلافات بسیار شدیدی دارید؟حالا باید دید دولت ترامپ در عمل چه می کند؟ ترامپ می تواند بهترین رییس جمهور آمریکا برای روسیه شود و می تواند بدترین آن هم باشد در حقیقت تصمیمات و اجرای ترامپ مثل یک هندوانه نشکسته است که تا باز نشود معلوم نیست داخلش قرمز و شیرین است یا سفید و بی مزه.

سرکیس نعوم در این باره که بهبودی روابط آمریکا با روسیه آیا ممکن است به بهبودی و یا ورود ایران و آمریکا به گفت‌وگوی های دوجانبه منجر شود؟ پاسخ داد: من می خواهم از زاویه دیگری بحث را باز کنم، به اعتقاد من روسیه در برنامه بلند مدت علاقه‌مند است ایران زیر سایه سیاسی اش قرار گیرد، اصولا ایران اتمی پرقدرت و ایران موثر و با نفوذ در منطقه اگر کنار مسکو نباشد آن گاه روسیه متضرر می شود، الان می بینید که روسیه تلاش دارد ترکیه را با خود همراه کند زیرا ترکیه در پیمان ناتو است و قدرت ترکیه آن هم در مرز مشترک با روسیه می‌تواند در آینده برای روسیه خطرناک باشد،ایران هم، هم مرز با روسیه است، حالا این که روابط بهتر دولت ترامپ با روسیه ممکن است به حل مشکلات یا گفت‌وگوی ایرانی آمریکایی تبدیل شود؟ به نظرم هم می‌تواند پاسخ مثبت باشد و هم منفی، فکر نمی کنم در این شرایط مسکو به دنبال تخریب هرگونه مذاکرات دوجانبه احتمالی ایران و آمریکا باشد، الان همان گونه که در سوریه ایران به روسیه نیازمند است روسیه هم برای سیاست های خاورمیانه ای‌اش به شدت به ایران نیازمند است، لذا روسیه با هرگونه گفت‌وگوی آمریکا با ایران موافقت و حمایت می‌کند به شرط آن که برخلاف منافع روسیه نباشد و منافعش را تهدید نکند و در جریان حال و هوای چارچوب این گفت‌وگوها باشد.

وی سپس با طرح نظام چند قطبی در منطقه گفت: حالا این جا ممکن است این سوال پیش آید که در خاورمیانه نظام تک قطبی بهتر است یا دو قطبی؟ تک قطبی یعنی فقط سیطره یک طرف مثل روسیه یا آمریکا از نگاه بین المللی و چند قطبی یعنی حداقل دوقطبی باشد مثلا هم روس ها باشند و هم آمریکایی ها، در چنین حالتی یک قطب سوم منطقه ای نوظهور می تواند وارد میدان شود که اینجا می‌تواند ایران باشد اما اگر حاکمیت مطلق یک طرف باشد آن گاه ظهور قدرت منطقه ای سخت و دشوار خواهد بود،در این میان شکی نیست که ایران باید روابط خود را با روسیه به عنوان یک همجوار توسعه دهد اما ایران هرگز نباید خود را در دامن روسیه بیاندازد چنانچه تا کنون در قبال هیچ قدرتی چنین کاری نکرده است،ایران بهتر است با قدرت های جهانی مرتبط باشد تا این که خود را وابسته به یکی کند، در خصوص تحولات منطقه نیز نباید ایران خود را وابسته به روسیه کند و باید قدرت مانور بین المللی و منطقه ای مستقل باشد،ایران در طول 37 سال اخیر علیرغم محاصره و تحریم های اقتصادی فراگیر، دستاوردهای بزرگی در قالب خودکفایی داخلی کسب کرده است با این حال در بسیاری از زمینه های صنعتی ، علمی و اقتصادی و تکنولوژیک ایران نیازمند ارتباط با جهان خارج به خصوص کشورهای غربی است لذا نوع روابط با روسیه نباید مانع توسعه روابط ایران با غرب شود زیرا در علوم پایه و بنیان های اقتصادی و زیربنای صنعتی، غرب بر روسیه برتری دارد و بسیاری از نیازهای علمی و صنعتی ایران باید از غرب با گرایش زیربنایی تامین شود و روسیه قادر به این کار برای ایران نیست از همین رو می گویم که با لزوم توسعه روابط با مسکو اما ایران باید طرف های دیگر را در توسعه روابط خارجی حفظ کند.

سرکیس نعوم که پیشتر در باره خطر تجزیه در خاورمیانه نوشته بود، در این باره پاسخ داد: خطر تجزیه هنوز در منطقه به شدت به قوت خودش باقی است، سوریه الان حتی بعد از حلب عملا تجزیه شده است چنانچه مناطقی در رقه و دیرالزور دست داعش، مناطقی دست کردها و مناطقی در بلندی های جولان و ادلب دست جبهه النصره است و مناطقی در نزدیکی مرز ترکیه در شمال دست ارتش آزاد، در عراق هم که همچنان بخش های مهمی ازاستان نینوا تا مرزهای مشترک با سوریه دست داعش است،در لیبی هم عملا این کشور تجزیه شده به سر می برد، بنابراین خطر تجزیه هم چنان بر خاورمیانه سایه سنگینی دارد،لذا باید سریعا در سوریه به راه حل سیاسی دست یافت و وصول به این راه حل سیاسی جلوی وقوع تجزیه در عراق را هم می تواند بگیرد.

وی در پایان گفتگو در باره افق تحولات سوریه پس از حلب پاسخ داد: دولت سوریه و روسیه پرونده حلب را به نفع خود پایان داده اند، روس ها از زمان ورود مستقیم به سوریه دیدگاه نظامی و امنیتی خاصی داشتند که دایر بر کنترل کامل بر غرب سوریه بود که در ادبیات رسانه ای به "سوریه مفید" شهرت یافته است، در غرب مظاهر اصلی شهرنشینی و صنعت و اقتصاد سوریه است که از حلب تا دریای مدیترانه و مرزهای لبنان و بخش هایی از مرز اردن امتداد می یابد، حالا پس از پایان پرونده شهر حلب می توان گفت سوریه مفید از نگاه روسیه کامل شده است، حالا باید دید ایران و دولت سوریه به بعد ازحلب چگونه می نگرند،استقرار در غرب سوریه به معنای پایان جنگ نیست زیرا در همین مناطق شهرها و مناطقی هست که دست مخالفین مسلح است،ضمن این که در مناطق دیگر به خصوص شرق سوریه داعش و دیگر گروه‌های مسلح همچنان صاحب نفوذ هستند، البته در غرب سوریه مممکن است عملیات تروریستی مثل انفجارات توسعه یابد، در هر حال هیچکس نمی تواند ادعا کند که جنگ سوریه رو به پایان است، الان هنوز موضوع شهرهای رقه و دیرالزور پایان نیافته، عملیات موصل هنوز به نتیجه نرسیده و این شهر ازاد نشده امری که تاثیر مستقیم بر تحولات شرق سوریه دارد.

وی در ادامه گفت: هم پیمانی سوریه، روسیه ، ایران و حزب الله در حلب به نتیجه رسید و حلب از دست مجموعه های مسلح آزاد شد و این یک پیروزی نظامی بزرگ است اما اگر این پیروزی نظامی به شکل سریع به دستاوردهای سیاسی تبدیل نشود ممکن است این پیروزی به یک خسارت هم تبدیل شود چرا که منتهای بحران سوریه رسیدن به حل سیاسی است و چه بهتر که دستاورد حل سیاسی پس از این پیروزی نظامی باشد.

نظرات بینندگان