پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : ورود آقایان ممنوع ساخته رامبد جوان بر اساس فیلمنامه خوب پیمان قاسم خانی حالا با فروش خوبی روبرو است؛ فروش میلیاردی که نشان می دهد برای اینکه فیلمی بفروشد نیازی نیست جار و جنجالهایی از نوع اخراجی ها به راه انداخت. مطلب ذیل نوشته یکی از مخاطبان این فیلم است که برای فرارو ارسال شده است.
تیر ماه رو به اتمام است و اکران فیلمی به پایان خود نزدیک میشود که ما را به جدی بودن این نوع ژانر در ایران امیدوار کرده است، بالاخره پس از مدتها حمله به ژانر کمدی سینمای ایران، از همین ژانر فیلمی در دفاع از آن ساخته شد.
«ورود آقایان ممنوع» فیلمی است که در مقایسه با فیلمهایی چند سال گذشته کمدی نسبتا قابل دفاع و چارچوبدار است. از این رو باید تقلای رامبد جوان را برای سر پا نگه داشتن کمدی آبرومندانه ارج نهاد.
آنهم در حالی که کمدی نه تنها در ایران بلکه در جهان موقعیت و جایگاه سابق خود را از دست داده است و حتی در هالیوود ما شاهد فیلمهایی به عنوان کمدی هستیم که نه تنها عناصر طنز در آنها رعایت نشده، بلکه از فقر مضمون رنج میبرند و کمدیهای کلامی و بیسروته دختر و پسری جای كمديهاي موقعيت را گرفته است.
در این میان رامبد جوان فیلمی آنهم از نوع کمدی موقیعت ساخته است که هم از لحاظ مضمون مناسب و قابلتامل به نظر میرسد و هم از لحاظ بار سرگرمی کاملا راضی کننده است. در واقع «ورود اقایان ممنوع» از لحاظ فرم و محتوا میکوشد قابل قبول باشد. ظاهر فیلم به معنای داشتن قالب سرگرمکننده بيشتر مبتني بر موقعيتهاي طنز است و كمتر بر شوخيهای كلامي متوسل میشود و محتوای آن بر نكات تامل برانگيزی اشاره میکند.
از اين نظر فيلمي كه صرفا بر شوخي هاي کلامی مبتذل استوار باشد، شاید برای لحظاتی خنده بر لبان مخاطب بنشاند اما مخاطب به محض بیرون رفتن از سالن سینما حتی شوخیهای فیلم را از خاطر میبرد چه رسد به دریافت مفهوم احتمالي پنهان در اثررا .
اما فیلمنامه «ورود اقایان ممنوع» به خودی خود در قالب یک داستان دو خطی، موقعيتي كميك را رقم میزند: مدیر سختگیر دبیرستان دخترانهای با تفکرات متعصبانه فمینیستی، مجبور میشود یک معلم مرد به مدرسه خود راه دهد آنهم به دلیل رقابت با مردی دیگر برای برنده شدن در المپیاد شیمی.
دیالوگها و بگومگوهای گاه وبیگاه و البته نفسگيري كه در فیلم پیش میآید، هرچند کمک خوبی به روند روان و مفرح فیلم میکند، اما بار اصلی فیلم را موقعیت کمیک حاصل از حضور آقای جبلی در مدرسه دخترانه به دوش مي كشد؛ موقعیتی که دقیق و موشکافانه بازسازی شده است که این نیز یکی از موفقیتهای تعجب برانگیز رامبد جوان در شكل دادن به فضا و موقعیت كميك است.
در اين مسير نویسنده و كارگردان با خلق و پيشبرد دقيق کنش و واکنشهای از قبیل تعامل خشک و رسمی شاگردان با ناظم و به خصوص خانم دارابی و ارتباط عاطفی دانش آموزان با معلم ادبیات، توانسته اند تصویری بسیار نزدیک بهتجربیاتی که بیشتر دختران از سر گذراندهاند ارئه دهند.
هرچند در نگاه اول واکنشهای دخترهای مدرسه به ورود معلم تازه وارد کمی عجیب و اغراق آمیز به نظر میرسد، اما به دلیل قانون ممنوعی ورود آقایان - حتی دارابی بازرس مرد اداره اموزش پرورش به مدرسه راه نمیدهد- این عجیب بودن، توجیه میشود.
روند موفقيت اميز فيلم در به تصوير كشيدن مدير سختگير ضد مرد در روند فيلم دچار تزلزل ميشود:هرچند ما در سکانس خانه خانم دارابی- در حالی که او را در آستانه تحول میبينم- تا حدودي تنهایی ناشی از این تفکر او را درک میکنیم اما با ديدن سكانس بعدي اين سوال به ذهن ميايد كه آیا تنها دیدن چند صحنه عروسی در تلویزیون و یک تصور غلط از خواستگاری جبلی از او و توهمی که در دیدن اخبار تلویزیون(دیدن مجریان اخبار با لباس عروس و داماد) به وجود آمد، برای تحول خانم دارابی سختگیر و به شدت پایبند به اعتقادات خود کافی است؟
کاش فشار روانی وارده به خانم دارابی کمی بیشتر از سکانس منزل او و سکانس تصادف در اتوبان که جبلی همراه او بود، پرداخته ميشد تا پذیرش شکستن بت های ذهنی خانم دارابی برای بیننده کمی آسانتر باشد. سرعت اين تحول چنان است كه وقتی دارابی بعد از این تحول بسیار سریع و شگفت انگیز با چهرهای آراسته در مدرسه ظاهر میشود ما هم مثل معلمان و شاگردان واقعا جا میخوریم.
براي منطقيتر شدن تحول در دارابي در فيلم حضور دكتر (پدر يكي از دانش اموزان) پيش بيني شده است كه با اینکه کم است اما از عواملي است كه اجازه ميدهد تلاش جبلي و آسايش براي ايفاي نقششان بيشتر برجسته به نظر برسد و ضمنا اين حضور فیلم را از یک فضای زنانه به سمت کمشکشهای زن-مردی تعدیل ميبخشد.
هوش دكتر در تحريك احساسات دارابي به نقطه اوج این كشمكش هاي تحول ساز براي مدير سختگير ميانجامد و البته اين كشمكش به صورت دعواي خنده دار كلامي و يا موقعيتهاي غير قابل باور نمايش داده نميشود، بلكه به صورت بازی والیبال دکتر و دخترش در برابر دارابی و جبلی طراحي و به خوبي اجرا ميشود. در واقع اولین ترکهای احساسات سخت خانم دارابی برای بردن بازی والیبال در رقابت با دکتر و دخترش را احساس ميكنيم. اما همچنان که گفته شد جوان نمیتواند سکانسهای بعدی را به ما جوری ارائه بدهد که فضای لازم برای عمیقتر شدن این ترکها در حد انتظار باشد.
در دیالوگی که خانم داربی تحول يافته با جبلی دارد، بر عوض کردن عینک خانم دارابی به عنوان نماد تغییر دیدگاه و نگرش به زندگی در فیلم تاكيد ميشود. جبلی که به شدت از دیدن چهره تغییر یافته دارابی تعجب کرده و همسو با نقش خود کمی ابلهانه در نگاه اول دارابی را نشاخته، شدت در تغییر چهره را به یک تغییر عینک مربوط میداند و متاسفانه بلاهت ارائه شده در اين ديالوگ به سرعت تحول دارابي گره میخورد و این اظهار نظر جبلي اتفاقا ضعف درپرداختن به تحول شخصیتی دارابی را بيشتر آشكار ميسازد. جبلی با تعجب به عینک تازه دارابي اشاره می کند و میگوید:" اینکه یه عینک معمولیه، درسته؟!"
البته عطاران با نقش جبلی به عنوان یک معلم کاملا معمولی که فقط به فکر حقوق ثابت و رسمی شدن است و ساده دلانه در دام نقشهاي كه دانش آموزان براي نزديك ساختن او به خانم دارابي ميافتد، در كل فيلم به جا و براساس خواسته جوان ظاهر شده است.
انتخاب ویشکا آسایش قطعا یکی از بهترین انتخابهای جوان برای این نقش بوده است، هر چند که بسیار تعجببرانگیز است که چگونه به ذهن رامبد جوان رسیده که قطام سریال امام علی می تواند خانم دارابی «ورود اقایان ممنوع» باشد. با این وجود مسلما ویشکا آسایش یکی از بهترین تجربههای بازیگری خود را در این اثر پشت سر گذاشته است.
در سکانس خواب دیدن خانم دارابی که یکی از صحنههای به یاد ماندنی این فیلم است، پس از بیدار شدن چنان میمیک چهره خوبی از آسایش میبینیم که حتی اگر معدود بازیگران زنی قادر به ارائه چنین تصویری از خود باشند، بعید است حاضر شوند چنین چهرهای از خود را در سینما به جا گذارند. ارائه این چهره یکی از نشانههای شایستگی آسایش برای دریافت جایزه بهترین بازیگر زن جشنواره اخیر فیلم فجر است.
به حق بايد گفت این فیلم با وجود ضعفهايي كه دارد، از همه کمدیهای ساخته شده در سینمای امروز ایران یک سر و گردن بالاتر است و قصه خود را گرچه کمی دستپاچه اما بدون لکنت تعریف میکند. همچنان كه گفته شد رامبد جوان تقلاي مثال زدني براي ارائه يك كمدي با كيفيت از خود نشان ميدهد و در مسير انتقاد لطيف خود از مرد ستيزي فمينيستي كه موفقيت زنان را در دوري از مردان معرفي ميكند، حتي از سکانس نهایی هم به سادگي نميگذرد و كشمكش كميك ميان شخصيتها را همچنان سر سختانه در اين سكانس ادامه ميدهد.
با اين حال رامبد جوان براساس قانون حاكم بر كمدي كه غافلگيري خنده دار و در عين حال تامل برانگيز مفاد آن را تشكيل ميدهد، اين سكانس را به صورتي غافلگیر کننده با جمله معنیدار « دیگه چه خبر؟» خانم دارابی خطاب به دکتر به پایان میرساند تا حتي پس از آغاز تيتراژ پاياني هم خنده تماشاگران ادامه يابد و تبديل به دست زدن پر حرارت آنها در تجليل از كمدي ميشود كه پس از خود هم خندهاي معنا دار و خاطراتي تفكربرانگيز را به ارمغان ميآورد.