پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : یکم) تفاوت دو انتخابات ٩٢ و ٩٦ و شرایط هر کدام از این دو مقطع -از منظر کار رسانهای و ارتباطات -آموزههایی را در برابر ما قرار میدهد. در انتخابات سال ٩٢، پس از رد صلاحیت مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی در ٧٢ ساعت، «جنبش روحانی» به راه افتاد و یکباره، فضا و شرایط به یک سمت متمایل و متمرکز شد.
در این میان همگرایی گسترده اصلاحطلبان و اعتدالگرایان، روحانی را روانه پاستور کرد.
انتظارها در گام نخست، از دولت روحانی، شفافسازی گسترده رسانهای درباره هشت سال پیش از سال ٩٢ بود، اما دیدیم با وجود نقشی که شبکههای اجتماعی در انتخابات ٩٢ ایفا کردند، روند اطلاعرسانی تیم رسانهای دولت یازدهم، همقد و متناسب با حرکت ایجادشده نبود. نقدهایی که به تیم رسانهای دولت روحانی وارد است - فارغ از هرگونه داوری- لااقل این پیام را به همه ما میدهد که روند ایجادشده در دوران چهارساله گذشته، پاسخگوی حرکت در انتخابات سال ٩٦ نخواهد بود.
دوم) برگ برنده در انتخابات سال ٩٦ چه خواهد بود؟ این تصور که شبکههای اجتماعی همچنان میتوانند معادله را مانند سال ٩٢ به نفع یک جریان به پیش ببرند یا تغییر دهند، بسیار سطحی به نظر میرسد، زیرا رقبای اصلاحطلبان و اعتدالگرایان نیز، انرژی مضاعفی را در فضای شبکههای اجتماعی صرف خواهند کرد، بنابراین، برگ برنده در دست کاندیدایی خواهد بود که از نظر رسانهای و ژورنالیسم- با هدف تولید محتوا و سپس انتشار و بازنشر آن در رسانهها و وبسایتها از یک سو و شبکههای اجتماعی از دیگر سو- قویتر عمل کند.
دولت روحانی نیک میداند که «پاشنهآشیلِ» او، ضعف کار رسانهای است. این ضعف، زمانی خود را بیشتر نشان میدهد که به گرایش آشکار صدا و سیما به سمت یک جریان سیاسی توجه بیشتری کنیم. از این رو، طراحی و استفاده از نیروهای «توانمند حرفهای» و «باورمند» به جریان اعتدال برای انتخابات پیشرو یک ضرورت جدی قلمداد میشود، ضرورتی که تاکنون با آن برخورد اصولی نشده است. بنابراین، همین برگ برنده برای هر جریان سیاسی در انتخابات پیچیده سال ٩٦ میتواند یک حلقه مفقوده باشد.
سوم) توجه به همگرایی نیروهای سیاسی زیر چتر دولت اعتدال مزیتی عمده به شمار میآید؛ اما همین مزیت در تشکیل تیم حرفهای و معتقد به سیاست دولت در عرصه اطلاعرسانی و روزنامهنگاری معنا و شرایط خاص خود را دارد. هیچ دولتی تاکنون تیم اطلاعرسانی خود را به «نیروهای همراه» خویش نسپرده است؛ بلکه همه توجه خود را در بهکارگیری نیروهای اصلی و اصطلاحا حلقه اول متمرکز کرده و این نوع نگاه، سبب مدیریتی حرفهای و توانمند شده که از قضا در نگاهی فراگیر از همان نیروهای همراه نیز، سود جسته است. بنابراین، سکانداری تیم حرفهای رسانهای هر دولت یا نامزدی در انتخابات ریاستجمهوری، منطقا نمیتواند جز این باشد.
از این زاویه، شایسته است تا هرچه سریعتر دکتر حسن روحانی بهعنوان نماینده اعلامی قطعی اصلاحطلبان و اعتدالگرایان در انتخابات ٩٦، نسبت به اصلاح روند کند چهارساله پیشین، در عرصه یادشده اقدام کند تا در یک تدبیر و سازوکار حرفهای جدید بیش از این لطمه نبیند، زیرا شرایط در انتخابات سال ٩٦ با سال ٩٢ -که برخی از مؤلفهها تغییر کرده- یکسان نخواهد بود. افزون بر آن در انتخابات ٩٦ شاید معادلات به نوعی شکل بگیرد که درجه حساسیت بهمراتب متفاوت از انتخابات سال ٩٢ باشد. بنابراین، گرچه دیر شده است، اما در همین چند ماهه باقیمانده، باید با تحلیل جامعتر و دقیقتری نسبت به این برگ برنده حساستر بود و تدابیر لازم را اندیشید.