پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : درگیری میان اسرائیل و سوریه دیگر با تحولات میدانی و سیاسی در صحنه سوریه متناسب نبود. این مهمترین نتیجه گیری ها پس از تصمیم رهبری سوریه به مقابله با جنگنده های دشمن صهیونیستی است.
به گزارش انتخاب، روزنامه الاخبار نوشت، با پاسخ ارتش سوریه به حملات جنگنده های صهیونیستی اکنون قواعد درگیری با دشمن تغییر کرده است.
روزنامه الاخبار چاپ بیروت در پایگاه اینترنتی خود در مقاله ای با عنوان «قواعد درگیری با دشمن» تغییر کرد به قلم یحیی دبوق نوشت: روشن است که قواعد درگیری میان اسرائیل و سوریه، دیگر با تحولات میدانی و سیاسی در صحنه سوریه متناسب نبود. این نخستین و مهمترین نتیجه گیری ها پس از تصمیم رهبری سوریه به مقابله با جنگنده های دشمن صهیونیستی است.
اسرائیل از جنگ سوریه و سرگرم بودن دولت سوریه به نبرد با گروه های مسلح، به عنوان فرصتی برای ترسیم «خطوط قرمزی» برای خود بهره برداری کرده و با بازگذاشتن دست خود برای انجام حملاتی به خاک سوریه، از این خطوط قرمز محافظت کرده بود.
این رژیم ظرف شش سال گذشته حدود 20 مورد حمله هوایی به خاک سوریه به بهانه جلوگیری از آنچه «ارسال سلاح های پیشرفته» برای حزب الله لبنان می نامد، انجام داده است. این غیر از حملات هوایی و زمینی تاکتیکی به بهانه «واکنش به برخی حملات توپخانه ای» از خاک سوریه به اراضی جولان اشغالی است که از طریق آنها به عناصر مسلح در جنگ علیه ارتش سوریه در مناطق نزدیک مرز کمک کرده است.
دولت سوریه گزینه های زیادی برای مقابله با این اقدامات در اختیار نداشته است. درگیر جنگ بودن و کمین کردن اسرائیل برای بهره برداری از هر واکنش سوریه به تجاوزات خود، به منظور تغییر دادن موازنه قدرت در عرصه میدانی به نفع گروه های مسلح، رهبری سوریه را بر آن داشت احتیاط بیشتری بکند و همین مسئله موجب این برداشت برای اسرائیل شد که حملاتش به خاک سوریه، هیچ پیامد و خطری را در پی ندارد. این در حالی است که این رژیم، آن گونه که بر زبان مقاماتش جاری می شد، نیت خود را پنهان نمی کرد که اگر دولت سوریه به فکر مقابله با تجاوزاتش بیفتد، از هیچ تلاشی برای هدف قرار دادن ارتش سوریه و تغییر دادن معادله میدانی فرو گذار نخواهد کرد.
تصمیم سوریه به مقابله با جنگنده های اسرائیلی، پس از تجاوز آنها به خاک سوریه، نتیجه طبیعی این تحولات است و حتی اگر ادعای اسرائیل مبنی بر این که هیچیک از جنگنده هایش سرنگون نشده است درست باشد، این امر تاثیر تصمیم سوریه و اجرای آن را با هدف سرنگون کردن این جنگنده ها، از بین نمی برد.
روشن است که شرایط میدانی و سیاسی تغییر کرده است. پیروزی های دولت سوریه و متحدانش در برابر عناصر مسلح و ضعف مواضع و امکانات آنها، بعلاوه بهبود موقعیت سوریه به عنوان یک منظومه سیاسی و نظامی براثر مداخله متحدان سوریه، و مشخصا روسیه، در کنار این کشور در جنگ، دست کم گزینه های افراطی اسرائیل را که می توانست به آنها متوسل شود و با استفاده از آنها سوریه را تهدید کند، از بین برد. تصمیم سوریه به مقابله با جنگنده های اسرائیلی، پس از تجاوز آنها به خاک سوریه، نتیجه طبیعی این تحولات است و حتی اگر ادعای اسرائیل مبنی بر این که هیچیک از جنگنده هایش سرنگون نشده است درست باشد، این امر تاثیر تصمیم سوریه و اجرای آن را با هدف سرنگون کردن این جنگنده ها، از بین نمی برد. شرایطی که قبلا رهبری سوریه را در زمان تهدیدات وجودی برآن می داشت «احتیاط» کند، دیگر عمدتا از بین رفته است و همین مسئله موجب تغییر موضع وی و اتخاذ تصمیم به مقابله شده است.
با این وجود، اشاره به موارد زیر سودمند است:
تصمیم به مقابله با حملات صهیونیست ها، به صورت لحظه ای اتخاذ نشده است بلکه با بررسی و آمادگی قبلی و درک رهبری سوریه از پیامدهای چنین تصمیمی از جمله سرنگون کردن جنگنده های دشمن، چنین تصمیمی گرفته شده است. که این به نوبه خود نشان می دهد مقابله با حملات آینده در صورتی که اسرائیل تصمیم به از سرگیری حملات خود بگیرد، چه بسا با آمادگی بیشتر تکرار خواهد شد. روشن است که رهبری سوریه از میزان قدرت اسرائیل آگاه است و متقابلا از واکنش هایی که تل آویو نشان می دهد، مشخص است که آنها نیز از محدودیت های قدرت خود آگاه هستند.
اسرائیل قدرت بازدارندگی خود، یعنی قدرت عملی آن برای آسیب جدی زدن به منظومه سیاسی و نظامی سوریه و تغییر دادن وضع میدانی به نفع عناصر مسلح را از دست داده است، چرا که این رژیم پاسخ تجاوزات خود را از رهبری سوریه دریافت کرد. آن حاشیه ای که، به گفته خود این رژیم، روسیه برای آن قائل شده بود، در حقیقت مبتنی بر معادله پیش از مداخله روسیه در سوریه بود که با «احتیاط» سوریه به خاطر شرایط دشواری که در آن زمان داشت، این معادله اکنون پایان یافته است. انتقال سوریه از موضع دریافت کننده ضربات بدون دادن پاسخ، به موضع پاسخ دهنده به این گونه حملات با اطمینان از این که اسرائیل در تهدیداتش پیش نخواهد رفت، موجب شده است اسرائیل مهمترین عناصر و مولفه های بازدارندگی خود را از دست بدهد.
از بین رفتن مولفه های بازدارندگی تل آویو در مقابل دولت سوریه، در تصمیم گیری های آینده این رژیم همواره مد نظر آن خواهد بود و این رژیم در هر نوع تصمیم گیری در این خصوص احتمال مقابله سوریه و چه بسا با قدرت تاثیر گذاری بیشتر در مقابل تجاوزات آتی را لحاظ خواهد کرد. مشکل اسرائیل آن است که این رژیم پیش از هرگونه تجاوزی باید منافع روسیه را در آسیب نزدن به سوریه در نظر بگیرد و به همین خاطر قادر نیست تهدیدات خود برای مهار سوریه و جلوگیری از پاسخ آن را که طبیعتا برای اسرائیل بسیار خطرناک خواهد بود، اجرایی کند. با آن که اسرائیلی ها از بعد نظری، گسترش گزینه های عملی خود در سوریه را در صورت حل و فصل سیاسی بحران یا بدون حل و فصل سیاسی آن بررسی می کنند، آن طور که از اظهارات مقامات این رژیم درباره مخالفت با مطلق حضور متحدان سوریه در خاک این کشور فهمیده می شود، اکنون آنها دنبال حفظ گزینه های کنونی خود هستند از جمله آنچه را که خطوط قرمز اسرائیل می نامند و(جلوگیری از) انتقال سلاح پیشرفته برای حزب الله.
از بین رفتن مولفه های بازدارندگی تل آویو در مقابل دولت سوریه، در تصمیم گیری های آینده این رژیم همواره مد نظر آن خواهد بود و این رژیم در هر نوع تصمیم گیری در این خصوص احتمال مقابله سوریه و چه بسا با قدرت تاثیر گذاری بیشتر در مقابل تجاوزات آتی را لحاظ خواهد کرد.
بر همین اساس است که روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحارونوت دیروز نوشت، «پاسخ سوریه، هشداری شوم و نشان دهنده احتمال افزایش تنش و قابلیت انفجار و درگیری هایی است که ممکن است به جنگ تبدیل شود.» ولی آیا واقعا احتمال وقوع جنگ وجود دارد؟ این سئوالی معقول و منطقی و نتیجه این ارزیابی است که اسرائیل به رغم خطراتی که وجود دارد به تجاوزاتش در پایین ترین حد ادامه خواهد داد هرچند در مرحله نخست تلاش خواهد کرد حتی الامکان، از خطر کردن و قرار گرفتن در معرض تهدید سامانه های دفاعی سوریه بپرهیزد. این سئوال همچنین با توجه به پافشاری رهبری سوریه، بر مقابله با تجاوزات اسرائیل، منطقی است. این سئوال زمانی معقول تر به نظر می رسد که نتیجه مقابله قبلی کاملا موفق بوده و اسرائیل خسارات قابل توجه و غیرقابل تحملی دریافت کرده باشد.
روشن است که سوریه، با توجه به جنگ جاری در این کشور، دنبال گشودن جبهه جدیدی با اسرائیل نیست. متقابلا، اسرائیل نیز با توجه به پیامدهای جنگ تمام عیار با سوریه دنبال چنین جنگی نیست، همان طور که این رژیم اساسا با توجه به وجود منافع مشترک میان روسیه و سوریه و ضرورت آسیب نزدن به این منافع، نمی تواند وارد چنین جنگی شود. ولی آیا حمله مجدد و احتمال پاسخ متقابل سوریه و در نهایت کشیده شدن دو طرف به رویارویی که هیچ یک ابتداءً خواستار آن نیستند، امری محتمل است؟ ممکن است پاسخ این سئوال نزد طرف روسی باشد که اکنون به این درک رسیده است که در نظر گرفتن حاشیه عمل برای اسرائیل به منظور انجام این گونه حملات بدون مخالفت(روسیه) خطرات بسیار زیادی در پی دارد و می تواند تاثیر منفی روی منافعش داشته باشد.