arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۳۳۴۳۵
تاریخ انتشار: ۴۰ : ۱۱ - ۱۰ مرداد ۱۳۹۰

اينجا بنگاه نيست، مركز همسريابي رهگيري كننده و پيگير است

«ازدواج مثل هندوانه نشكسته است» اما انگار اين خرافه اي بيش نيست. تفاهم اتفاقي نيست؛ براي داشتنش بايد رنج كشيد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
ستاره جاوید: «ازدواج مثل هندوانه نشكسته است» اما انگار اين خرافه اي بيش نيست. تفاهم اتفاقي نيست؛ براي داشتنش بايد رنج كشيد.

به گزارش انتخاب به نقل از شرق، ترس از نبود تفاهم اخلاقي، عاطفي و جنسي سبب شده جوانان به آساني تن به ازدواج ندهند. كساني كه از فصل‎ هاي بي حاصل دوستي هاي مكرر مي آيند يافتن همسر ايده آل را دست نيافتني مي بينند.

 برخي به والدين مي آويزند، برخي خودشان انتخاب مي كنند و براي اين انتخاب به هر دري مي سايند. پايگاه هاي اينترنتي همسريابي يكي از اين درهاست.

 دكتر جعفر اردبيلي، بنيان گذار «موسسه فرهنگي - بين المللي خانواده امين» مي گويد بيشتر اين پايگاه ها دوست ياب هستند نه همسرياب. او موسسه همسريابي اش را با روش مبتكرانه اي كه ابداع كرده، اداره مي كند و مدعي ا ست با اين روش سرانجام هيچ ازدواجي، طلاق نيست. اردبيلي كه دكتراي فلسفه دارد و به استادي دانشگاه هامبورگ منصوب شده با اطمينان مي گويد: پيگيري و رهگيري سبب شده در دنيا تك باشيم.

 در «خانواده امين» مثلث مشاور، زن و مرد در شكل گيري ازدواج سهيم هستند. او تاكيد مي كند هدف ما ثبت ازدواج نيست بلكه پيشگيري از ازدواج ناكارآمد است. در كارنامه اين روحاني سه هزار ازدواج موفق ثبت شده و طلاقي ديده نمي شود.
    
    موسسه فرهنگي - بين المللي خانواده امين چيست؟
    «خانواده امين» تنها مركز بين المللي، غيردولتي و غيرسياسي براي همسريابي است. اين موسسه سال 1379 با هدف حفظ بنياد خانواده در جهان تشكيل شد و از سال 1383 با انجام پژوهش هاي راهبردي و پيمايش هاي كاربردي درباره همسريابي فعاليت مي كند. موسسه در ايران مستقل كار مي كند. يك دليل بقاي ما حفظ استقلال مان بوده اما خدمات ما جهاني است. مرز موسسه از سياتل آمريكا تا ملبورن استرالياست.
    
    آيا مراكز اينترنتي همسريابي معتبر هستند؟
    امروزه dating agency رايج ترين كلمه براي همسريابي است. يافتن همسر دلخواه در كلان شهرها مبناي تشكيل اين مراكز بود. شايد نيت شان خير باشد اما با فراگير شدن network marketing طرح، اقتصادي شد و به فضاي مجازي راه يافت. همسريابي در اينترنت محال است. اگر اين مراكز همسرياب هستند، چرا اينترنتي اند؟ مگر نه اينكه دو نفر پس از انتخاب در دنياي وب، بايد يكديگر را ملاقات كنند! اين نقص، فعاليت اين مراكز را به چالش مي كشاند. كساني كه دنبال گفت وگو و دوستي هستند به اين پايگاه ها مراجعه مي كنند. در دنيا مركز اينترنتي براي ازدواج و همسريابي وجود ندارد. در ايران هم مي گويند 39سايت همسريابي فعال هستند. آنها سايت دوست يابي اند نه همسريابي. كسي مقصر نيست، اگر آگاهي دهيم مراكز غيرمتخصص لفظ همسريابي را آلوده نمي كنند.
    
    وجه تمايز موسسه شما چيست؟
    تفاوت ما در پيگيري و رهگيري است. به همين دليل در دنيا تك هستيم. ما دنبال ازدواج نيستيم بلكه درصدد كاهش طلاق هستيم. با اينكه ازدواج در جامعه تبليغ مي شود اما ما مي خواهيم از ازدواج ناكارآمد پيشگيري كنيم و نگذاريم افرادي كه مناسب هم نيستند به هم برسند. پژوهش ها ثابت كرده اند هر طلاق 70ميليون تومان به اقتصاد كشور ضرر مي زند.
    
    اين عدد را از كجا به دست آورديد؟
    موسسه سه قسمت پژوهشي، آموزشي و عملياتي دارد. در اين باره پژوهش انجام داده و آمار سال هاي 85-83 را بررسي كرده ايم. تصميم گرفتم با تقويت بخش پژوهش، كارم پشتوانه پژوهشي داشته باشد تا بتوانم حرفم را ثابت كنم. بنابراين از سال 83 كار علمي را شروع كردم.
    
    شيوه ابتكاري موسسه براي همسريابي چگونه است؟ منظور از رهگيري چيست؟
    ثبت نام اوليه از طريق سايت است. بعد از عضويت، طي تماس مي خواهيم حضوري مراجعه كنند. سپس فرم هاي اوليه اي توسط افراد پر مي شود. بعد از معرفي افراد به يكديگر، تمام كارهايشان را رهگيري مي كنيم. سپس مي خواهيم اينجا با هم ملاقات كنند و نتيجه ملاقات هايشان را از طريق تست هاي تخصصي با دقت پيگيري مي كنيم. ما براي تثبيت خانواده در جهان آمديم.
    
    اما اين ادعاي بسيار بزرگي است.
    درست است. سرانجام بايد هر حرف را از جايي عملياتي كرد. كارم را از بالكن يك مغازه با 15دانشجو شروع كردم، بدون متخصص. به ما ناسزا مي گفتند، بدگمان بودند. چند سال اول كارمان تخصصي نبود از مردم پول نمي گرفتيم. اما سال85 به فكر درآمدزايي افتاديم. چاره اي جز خودكفايي نداشتيم. به چه كسي بايد مي آويختيم؟ دولتي ها يا غيردولتي ها؟ هيچ كدام. ما كارمان را خوب بلديم اما از همه جانب توسط برخي نادانان تهديد مي شويم چون كار ما را نمي فهمند. البته در رده هاي بالامشكلي نداريم حتي برخي مراجع تقليد براي صرف خمس و مسايل شرعي و براي آنچه انجام مي دهيم، اجازه دادند.
    
    شايد مخالفت ها به دليل روحاني بودن شماست؟!
    نمي دانم! شايد.
    
    در رده هاي پايين دولتي چه مشكلي داشتيد؟
    مثلاروزنامه ها آگهي ما را چاپ نمي كنند. مي گوييم چرا؟ بخشنامه يا قانون مدون داريد؟ مي گويند نه، از بالاگفتند. پيگيري كرديم فهميديم كارمند معمولي وزارت ارشاد مي گويد همسريابي در روزنامه زشت است و اين ديدگاه را به مديرش انتقال داده. اما در رده مديران اين طور نيست.
    
    چه شد به فكر پژوهش افتاديد؟
    چرايي طلاق برايم سوال بود. به آمارهاي دولتي اعتماد نداشتم. با تحقيق جامعي در گروه هاي سني و تحصيلي متفاوت و شاخص مشخص، چرايي طلاق زوج ها را بين سال هاي85-83 بين شش هزار زوج در دادگاه ها بررسي و با مهر و تاييد دادگاه با زوج ها مصاحبه كرديم. بعد به اين نتايج رسيديم.
    شاخص سن: در گروه سني 39-35سال، 28درصد طلاق وجود دارد. در گروه 34-30سال، 20درصد و در گروه 29-25سال، 18درصد. در نتيجه بين سن
    
    39-25سال بيشترين حجم طلاق وجود دارد.
    شاخص تحصيلات: دكترا يك درصد، فوق ليسانس دودرصد، ليسانس 17درصد، ديپلم و فوق ديپلم 50درصد، سيكل و پايين تر 30درصد. يعني80درصد طلاق در افرادي است كه تحصيلات سيكل تا فوق ديپلم دارند.
    
    نقش بچه در طلاق گرفتن يا نگرفتن چه بود؟
    بررسي كرديم آيا بچه و تعداد آن مي تواند از طلاق جلوگيري كند، اينكه مردم مي گويند بچه مانع طلاق مي شود جنبه علمي دارد يا خير؟ طبق آمارها بيش از سه بچه يك درصد از طلاق، سه بچه چهاردرصد، دو بچه 14درصد، يك بچه 30درصد و آنهايي كه بچه نداشتند 51درصد از سهم طلاق را داشتند. نتيجه گرفتيم حرف عموم مردم علمي است.
    
    اما بچه فقط رابطه را حفظ مي كند!
    درست است. طلاق عاطفي خيلي ناراحت كننده تر از طلاق حيثيتي است. بچه فقط مانع طلاق حيثيتي مي شود. اما در مورد مشكلات جنسي هم بگويم پژوهش ها نشان داد 72درصد از متقاضيان طلاق مشكل روابط جنسي داشتند. در سوال بعدي پرسيديم چند درصد براي طرح مشكل به متخصص مشاور جنسي مراجعه كرديد؟ 52درصد اصلابه مشاور مراجعه نكرده، 32درصد هم سكوت كردند، يعني 83درصد اصلابه مشاور مراجعه نكرده و آنهايي هم كه مشاوره رفتند به اورولوژيست مراجعه كردند نه متخصص مربوطه.
    طبق پژوهش سال 85، 14درصد طلاق قطعي و 17درصد طلاق در جريان داريم كه هنوز قطعي نيست. بسياري از زوج ها طلاق عاطفي گرفته اند و در كل در تمامي موارد، آمار طلاق در كشور 53درصد است، يعني از هر دو ازدواج يكي به طلاق منجر شده؛ هيچ جاي دنيا اين طور نيست. در اروپا وقتي از نظر عاطفي طلاق مي گيرند جدا مي شوند اما اينجا مي بينيد زن و شوهر سال هاست طلاق عاطفي گرفته اند ولي هنوز كنار هم هستند. اين پژوهش ها مرحله بعد فعاليت هايمان را مشخص كرد. فهميديم به روانكاو احتياج داريم و الان هفته اي يك روز مشاور روانكاو در موسسه حضور دارد. از يك سكس تراپيست هم دعوت كرديم با موسسه همكاري كند، خودم هم مشاوره خانواده را بر عهده گرفتم. همه مسووليت ها كه مشخص شد خط توليد موسسه را تعريف كرديم، به اين ترتيب، در موسسه مراحل معرفي، پيگيري، مراقبت و مشاوره صورت مي گيرد، يعني تشخيص همسر مناسب براي متقاضي با مثلث سه نفره مشاور، زن و مرد صورت مي گيرد، اين طور نيست خودمان را كنار بكشيم و تصميم را بر عهده آنان بگذاريم.
    
    اين، ورود به حريم خصوصي زوج ها نيست؟
    اگر ناراحت هستند، مي توانند وارد نشوند، اين شرط ماست.
    
    پس يكي از شرط هاي موسسه حفظ اين مثلث است؟
    بله. اگر فردي از انتخاب موسسه راضي نباشد بايد با دليل منطقي مشاور را قانع كند يا اگر مشاور انتخاب آنان را تاييد نكند بايد قانع شان كند و اين، استبداد به راي نيست. با منطق هر سه به توافقي متحد مي رسيم. اگر طرفين همديگر را پسنديدند ولي در برخوردهاي بعد متوجه شديم شخصيت ها مناسب هم نيست و خودشان هم آگاه نيستند و دلايل ما، آنان را قانع نمي كند به روانكاو موسسه معرفي مي شوند. حُسن موسسه اين است كه خانم ها برخلاف عرف جامعه انتخاب نمي شوند بلكه حق انتخاب دارند. اينجا انسان و حق انتخاب مطرح است نه جنسيت او. فرد با كمك و راهنمايي مشاور انتخاب مي كند. علاوه بر مرد و زن، مشاور هم حق انتخاب دارد. هر سه كمك مي كنند تا زندگي را پيدا كنند.
    
    چگونه به اين مكانيسم رسيديد؟
    به جاي تئوري پردازي، مستقيم وارد عمل شديم، خرابي كار را در مسير اصلاح كرده و ضعف كار را هنگام اجرا پيدا كرديم. در موسسه حق انتخاب افراد را دالان خاكستري مي گوييم. افراد در دالان انتخاب خود از دالان هاي ديگر بي اطلاع هستند. مثلابه خانم 27ساله افراد 34-30 سال را معرفي مي كنيم. اما اگر فرد بخواهد كمتر از 30 سال انتخاب كند بايد از موسسه برود يا به روانكاو معرفي مي شود، زيرا معيار پژوهشي موسسه براي ازدواج موفق انتخاب از اين دالان است. اگر روا نكاو تشخيص داد اين شخص با فرد 28ساله مي تواند ازدواج كند با مسووليت روانكاو مسير را ادامه مي دهيم.
    
    به نظر شما چقدر اختلاف سني در موفقيت ازدواج موثر است؟
    پژوهش ها مي گويد اگر زوجين بين 25-20 سال باشند دو سال فاصله سني، كمترين موج طلاق را دارد. وقتي از 25 سال عبور كرديم و به 32 رسيديم فاصله سني كمتر از سه و بيشتر از هفت سال پرخطر مي شود. براي سن 40-32 سال، چهار تا هشت سال اختلاف سن كم خطر است. بين 45-40 حداقل و حداكثر دو سال فاصله و از 45 به بعد، فاصله سني مطرح نبود. البته اين قانون ثابت و مطلق نيست، اگر آمار جديد تغيير كند موسسه تابع آن است.
    
    نقش تحصيلات چه مي شود؟
    دالان ديگر ما رده تحصيلي است. به خانم ليسانس فقط موردهاي فوق ديپلم، ليسانس و فوق ليسانس معرفي مي كنيم. معمولايك رده تحصيلي مشكل ساز نيست، چون مرد سعي مي كند خود را برساند اما در اختلاف هاي بيش از يك سطح، مرد احساس خستگي مي كند. در شاخص تحصيلات اختلاف يك سطح، يك درصد احتمال طلاق را افزايش داده اما اختلاف دو سطح، 50درصد ريسك طلاق را بالابرده است.
    
    مكانيسم انتخاب براي هر فرد چگونه است؟
    در مرحله اول، فرم هاي اوليه را بدون عكس و نشاني در اختيار متقاضي مي گذاريم كه انتخاب كند. سپس مشاور متناسب با وضعيت شخص پرونده ها را با عكس ارايه مي دهد. اگر مناسب هم نبودند مانع انتخاب شان مي شويم. اگر نتوانستيم آنها را متقاعد كنيم كه به هم نمي خورند با خانواده هايشان تماس مي گيريم و اينجاست كه نقش فعال مشاور ثابت مي شود. موسسه مداوم پيگيري مي كند.
    
    ازدواجي بدون تاييد موسسه انجام شده؟
    در كل تاريخ 12ساله فعاليت مان سه مورد قانع نشدند كه مناسب هم نيستند. فشار آوردند همديگر را مي خواهيم؛ گفتيم ما مسوول نيستيم برويد خارج از موسسه ازدواج كنيد. بعد از طلاق آمدند گفتند حق با موسسه بود. وقتي از قوانين موسسه تبعيت نكردند، مسووليت را به خودشان واگذار و از عضويت خارج كرديم. اين سه مورد طلاق ما نبود. طلاق خودشان بود.
    
    ازدواج هاي شما اصلاطلاق نداشته؟
    خير. تقريبا سه هزار ازدواج به همت موسسه انجام شده و هيچ يك طلاق نگرفتند. تعداد ازدواج هاي موسسه متوسط هفته اي يك يا دو و گاهي بيشتر است.
    
    ملاك متقاضيان موسسه براي انتخاب همسر چيست؟
    در ايران ملاك ها دهاني است و مطلق نيست. هركس تعريف شخصي دارد. مردان بيشتر زيبايي صورت و زنان هم تناسب اندام، درآمد و پرستيژ اجتماعي موردنظرشان است.
    
    موسسه افراد را با ملاك هاي بي ثبات شان مي پذيرد؟
    بله. هر كس ملاك خود را دارد. همان اول نمي گوييم معيارهايت غلط است، بايد ديد چه چيز به فرد آرامش و سرافرازي مي دهد. ملاك ها را آرام آرام تفهيم مي كنيم سپس ملاك مناسب را آموزش مي دهيم. فرويد مي گويد هر انسان يك جعبه سياه است كه بايد شكافته و شناخته شود.
    
    كار زمان بري است، براي هر متقاضي چقدر وقت مي گذاريد؟
    هر قدر لازم باشد. بعضي 45روزه ازدواج كردند، كار بعضي ها دو سال طول كشيده. البته استثناهايي بوده. مثلاشخصي از لس آنجلس آمده بود، زمان نداشت بايد سريع اقدام مي كرديم.
    
    چطور مشخص مي شود كه افراد مناسب هم هستند؟
    بعد از پيداكردن طرفين توسط فرم ها و مهر تاييديه مشاور، افراد براي ملاقات به يكديگر معرفي مي شوند. بعد از ملاقات از آنان تستي مي گيريم كه مشخص مي كند چند درصد از هم خوش شان آمده؛ اين تست ابتكار موسسه است و داده ها را به صورت عدد نشان مي دهد. اگر نتيجه تست از 65درصد بالاتر باشد اجازه مي دهيم ملاقات دوم اتفاق افتد. تست دوم عددي نيست، تشريحي است و اگر در زمينه هاي ضروري صحبت نكرده باشند، راهنمايي مي كنيم در مورد آن مسايل هم نظر يكديگر را بدانند. مرحله سوم اجازه مي دهيم خارج از موسسه ملاقات كنند. بعد پرونده به روانكاو ارايه و نظر او در قالب سه گزينه «ادامه ملاقات ها»، «ديدار با خانواده ها»، «جدايي» به ما ابلاغ مي شود. روانكاو بايد براي انتخابش با جزييات استدلال بياورد. وقتي از همه اينها مطمئن شديم، فرد را به خانواده طرف مقابل معرفي مي كنيم. سپس زوج را به مشاور امور ارتباط شخصي كه نقش ساقدوش را دارد، معرفي مي كنيم. اين مشاوره بين بله برون و عقد ارايه مي شود. اگر در اين مرحله تشخيص دهيم دو نفر به هم نمي خورند و دچار مشكل مي شوند به خانواده ها اطلاع و راهنماي حل و درمان را هم ارايه مي دهيم كه در مدت تعيين شده توسط موسسه، زوج براي رفع مشكل جنسي خود اقدام كند.
    
    مي گويند در ايران 52درصد طلاق معلول نارضايتي جنسي بين زوج هاست. چرا اين مشاوره مهم در مرحله آخر ارايه مي شود؟
    چون تا اين مرحله به قطعيت رابطه عاطفي مطمئن نيستيم. رابطه عاطفي و جنسي مكمل هم هستند اما رابطه عاطفي بنيادي ترين رابطه بين زن و شوهر است. اين مشاوره را بين بله برون و عقد گذاشتيم تا جذابيت جنسي فريب شان ندهد. در ضمن به دو نامحرم نمي شود مشاوره جنسي داد.
    
    مرحله بعد چه مي كنيد؟
    در مدت نامزدي از افراد گزارش مي گيريم. وقتي محرم شدند سلامت جسمي شان را بررسي و مهارت هاي جنسي را آموزش مي دهيم چون ممكن است عشق و محبت كورشان كند و دقت را از آنان بگيرد. بعد از تاييد سكس تراپيست و نبود اشكال در مسير، براي آزمايش مي روند. پس از تاييد سلامت زوج ها، عقد اينجا يا هرجا دوست دارند صورت مي گيرد. دفتر 410 ازدواج همين جاست؛ بعد از عقد هم كلاس هاي آموزشي شروع مي شود. كل سيكل كار اين است.
    
    چرا با مجوزهاي فراواني كه داريد، در ايران شناخته شده نيستيد و با چراغ خاموش حركت مي كنيد؟
    ما با جامعه و باورهاي غلط درگيري عرفي داريم؛ بخشي از كارمندان پايين دست با نق زدن، كوته فكري و گفتن واي زشته! واي عيبه! مانع تراشي مي كنند. مي پرسيد چرا مخفي كاري مي كنيم؟ براي اينكه رسانه ها كمكي نكردند. چرا در دنيا معروف هستيم ولي اينجا نه؟ نمي گذارند تبليغ كنيم. رسانه ها نمي خواهند ما را معرفي كنند. همسريابي در ذهن مردم يك لبخند است نه يك درد آشكار و حقيقت مهم. اينجا بنگاه نيست، بلكه مركز همسريابي كاملارهگيري كننده و پيگير است؛ اگر لازم باشد، جلوگيري هم مي كند. كجاي دنيا چنين موسسه اي هست؟ پول و حق مشاوره هم مي گيرد. چطور آنكه به ماشين عروس گل مي زند صدهزار تومان مي گيرد، ولي ما كه به زوج ها زندگي عطا مي كنيم اگر حق مشاوره بگيريم، زشت است! در مقايسه با هزينه آرايشگاه و هزار هزينه غيرضروري كه زوجين پرداخت مي كنند؛ حق ثبت نام زياد است؟! ازدواج هاي موفق موسسه مي تواند تبليغ خوبي باشد اما لشكر كه نيستند، محدودند. متاسفانه خيلي ها نمي گويند از طريق موسسه ازدواج كردند.
    
    چرا؟
    چون خجالت مي كشند. دوست ندارند جامعه بفهمد.
    
    هزينه هاي مشاوره موسسه چقدر است؟
    هزينه ها بر اساس استاندارد بهزيستي است نه كم، نه زياد. براي عضويت، متقاضي 70هزار تومان به عنوان كمك مي پردازد؛ دانشجويان 40درصد تخفيف مي گيرند. بي بضاعتان و كساني كه از بهزيستي يا كميته امداد معرفي شدند، مجاني ثبت نام مي شوند. 600 نفر تاكنون مجاني ثبت نام كردند. در حقيقت ما رابين هود هستيم؛ از اين مي گيريم به آن مي دهيم. با اين كار موسسه را حفظ و افراد جدي را جذب مي كنيم. حق مشاوره هيات علمي در مطب 60هزار تومان است اما اينجا 25هزار تومان مي گيرند؛ از نظر زمان هر چه به فرد مشاوره دهيم، همان را حساب مي كنيم اما در مراكز مشاوره اگر فرد 10دقيقه مشاوره بگيرد بايد هزينه يك ساعت را بپردازد.
    
    بقيه هزينه هاي موسسه چگونه تامين مي شود؟
    از درآمدها و هدايا؛ نه صدقات. موسسه غيردولتي (NGO) است و نبايد بودجه دولتي دريافت كند. افزايش حق عضويت هم به نفع نيست. اگر حق عضويت 200هزار تومان باشد جز متقاضيان شمال شهر، كسي نمي تواند پرداخت كند و فراگير نمي شويم. بعضي ها انتقاد مي كنند چرا خدمات موسسه اول مجاني بوده؛ درست است ولي اجاره همين واحد ماهانه 800هزار تومان است. خيران هم تا حدودي همراه مي شوند. كساني هم كه دنبال سود هستند، خود را درگير نمي كنند چون زحمتي كه مي كشيم در مقابل مبلغي كه مي گيريم، هيچ است. پس بايد از نظر مالي خودكفا شويم و اين بر عهده مراجعه كنندگان است. پاشنه آشيل چنين موسسه هايي مشكل مالي است. اگر مشكل حل شود، ديگران بهتر از من موسسه را اداره مي كنند.
    كسي كه خانواده اش را وارد كار كرده، عاشق اين كار است. همسرم همكارم است و اين براي من و مراجعه كننده بسيار اطمينان بخش است. چند درصد آدم ها به موسسه هاي همسريابي با گمان خوش نگاه مي كنند؟ يك خطا مي تواند بنياد 12ساله موسسه را دچار خطر كند. در جامعه ما خطا يا نگاه منفي سريع منتشر مي شود ولي نگاه مثبت خير. حتي اگر 10 ازدواج در اين 12سال شكل گرفته و به مشكل برنخورده باشد به جامعه خدمت كردم يا خير؟ خانواده هايي داريم ازدواج كردند صاحب فرزند شدند و براي تولد فرزند دوم هم براي مشاوره مي آيند. آنان را رها نكرديم، با ما هستند و ارتباط شان صميمي تر شده و برايشان نقش پدر دوم را دارم.
نظرات بینندگان