پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : یک فعال سیاسی اصلاحطلب با اشاره به اینکه در حال حاضر نمیتوان در مورد چندوجهی بودن انتخابات سخنی گفت و لازم است مبارزات انتخاباتی آغاز شود، بعد تحلیل واقعی از انتخابات ارائه کنیم، تصریح میکند: به نظر من رقیب واقعی جناح اصلاحطلب با محوریت روحانی، قالیباف است. حتی این احتمال وجود دارد که رئیسی به نفع قالیباف از صحنه انتخابات کنار رود یا قالیباف به نفع رئیسی کنار برود و معاون اول او باشد.
«آرمان» نوشت: در فاصله یک ماه مانده به انتخابات گمانهزنیهای بسیاری درباره انتخابات سرنوشتساز ریاستجمهوری دوره دوازدهم وجود دارد. برخی صاحبنظران و تحلیلگران سیاسی معتقدند آقای روحانی با توجه به دستاوردها و عملکرد او در دولت یازدهم و البته حمایتها و پیشبینیهایی که اصلاحطلبان درباره انتخابات دور دوازدهم دارند، بار دیگر در انتخابات پیروز خواهد شد، اما جناح مقابل نیز بیکار نمانده و درصدد برنامهریزی برای مقابله با روحانی و رئیس دولت تدبیروامید است، تا جایی که با رقبای شناختهشدهای همچون قالیباف و رئیسی به انتخابات آمده است.
به منظور بررسی انتخابات اردیبهشت، «آرمان» با دکتر حمیدرضا جلاییپور، فعال سیاسی اصلاحطلب گفتوگو کرده است که در ادامه میخوانید.
در آستانه انتخابات شور انتخاباتی در دانشگاهها مشهود نیست؛ علت آن را در چه میدانید؟
دانشگاهها از نظر سیاسی در شرایط رکود قرار ندارند. اتفاقا دانشجویان در این انتخابات درحال فعالیت هستند و بسیاری از آنها در فضای مجازی فعالیت بیشتری دارند. در انتخابات مجلس در سال ۹۴ حوزه تبلیغات اصلاحطلبان در فضای مجازی متمرکز بود. در آن موقع به اصلاحطلبان اعتراض میشد که چرا درسطح شهرها و محلهها بیشتر به تبلیغات کاغذی نپرداختید؟ سطح اعتراض به نوع تبلیغات اصلاحطلبان بهحدی بود که این اعتراضات بر روحیه افراد شاخص اصلاحطلب اثر گذاشت و اعضای ستادهای انتخاباتی نگران بودند که نکند در شناساندن لیستهای انتخاباتی به مردم به خوبی عمل نکرده باشند. با وجود این نگرانی شاهد بودیم که لیست مورد حمایت مجموعه اصلاحات به صورت یکپارچه در تهران رای آورد؛ همان قصه لیست سینفره. درحالحاضر هم تحرکات انتخاباتی دانشجویی در فضای آنلاین بیشتر است. در ضمن در ادوار انتخاباتی گذشته چندروز مانده به برگزاری انتخابات، دانشجویان تازه به ستادهای انتخاباتی مراجعه میکردند، اما در این انتخابات از هماکنون دانشجویان در ستادهای انتخاباتی حاضر شدهاند. از این رو بر خلاف نظر شما فضای انتخاباتی پرشور است.
وضعیت اصلاحطلبان چگونه است؟ آیا یکپارچگی در این جریان وجود دارد؟
یکپارچگی اصلاحطلبان درحمایت از آقای روحانی در انتخابات آتی و معرفی وی به عنوان کاندیدای جریان اصلاحات بینظیر است. برای درک این موضوع کافی است وضع اصلاحطلبان را با وضعیت متفرق اصولگرایان مقایسه کنید. واقعیت این است که کوه اصولگرایان موش زایید. اصلاحطلبان بعد ازتحرکات اخیر اصولگرایان در جمنا خوشحال شدند که جبهه اصولگرایان دارد نظم میگیرد. اصولگرایان از روزی که به ناطق نوری پشت کردند، دچار تشتت درفضای سیاسی ایران شدند. از این رو اصلاحطلبان بعد ازتشکیل جمنا امیدوار شدند که اصولگرایان به وحدت دست یابند، اما مجموعه جمنا بیش از دو روز دوام نیاورد! هر پنج کاندیدا هر کدام ساز خود را زدند و کوه جمنا هم موش زایید.
بر کسی پوشیده نیست که اصلاحطلبان با حمایت از روحانی موجبات پیروزی وی را درانتخابات ۹۲ فراهم کردند، اما مساله این است که چرا در این مرحله بدون قید و شرط از روحانی حمایت میکنند؟
آقای روحانی عملا یک اصلاحجو بوده است. روحانی در طول چهار سال گذشته مانند یک رئیسجمهور اصلاحطلب عمل کرده و در چهار سال دوم شاید بهتر در همین جهت پیش خواهد رفت. البته وی حتما در کابینهاش دست به تغییرات مثبت میزند.
در انتخابات ریاستجمهوری به نوعی سهقطبی شکل گرفته است. احمدینژاد، جریان اصلاحات با پرچمداری روحانی و جریان اصولگرا با سردمداری حجتالاسلام ابراهیم رئیسی تا این لحظه صحنه گردان انتخابات آینده هستند. اصلاحطلبان چه تمهیداتی در این موارد اندیشیدهاند؟
در حال حاضر نمیتوان در مورد چندوجهی بودن انتخابات سخنی گفت. لازم است مبارزات انتخاباتی آغاز شود، بعد تحلیل واقعی از انتخابات ارائه شود. به نظر من رقیب واقعی جناح اصلاحطلب با محوریت روحانی، قالیباف است. حتی این احتمال وجود دارد که رئیسی به نفع قالیباف از صحنه انتخابات کنار رود یا قالیباف به نفع رئیسی کنار برود و معاون اول او باشد. چند روز دیگر معلوم خواهد شد. هرچند قالیباف، قبلا در جمنا اعلام کرده بود که به نفع آقای رئیسی ثبتنام نخواهد کرد اما به یکباره در انتخابات ثبتنام کرد! البته اصولگریان تندرو در نظر دارند چند کاندیدا را در برابر روحانی قرار دهند تا انتخابات دو مرحلهای شود. ما اصلاحطلبان هم تلاش میکنیم روحانی در مرحله اول پیروز شود.
برخی بر این گمان هستند گروهی که به لایه خاکستری شناخته میشوند با این نظر که اصلاحات به نتیجه نمیرسد در انتخابات شرکت نمیکنند. این درحالی است که روحانی گامهای خوبی برداشته است. چگونه میتوان این افراد را متقاعد به حضور در انتخابات کرد؟
البته عدهای معمولا تمایل ندارند که درانتخابات شرکت کنند و فرقی بین روحانی و احمدینژاد یا رئیسی قائل نیستند. در مواجهه با این افراد به منظور شرکت در انتخابات نباید وقت گذاشت چون اساسا تمایلی به شرکت درانتخابات ندارند. اما جمعیت خاکستری ( که اقلا پانزده میلیون نفرند) همواره تمایل به شرکت در انتخابات دارند. این جمعیت خاکستری باید توسط اصلاحطلبان به سوی روحانی هدایت شود. باید به خاکستریها نشان داد که عملکرد روحانی بهتر از قالیباف ورئیسی است.
روحانی در مناطقی که اقلیتهای قومی حضور دارند به خوبی در سال ۹۲ رای آورد. آیا حمایت از روحانی در این مناطق همچنان وجود دارد؟
دولت روحانی درمورد اقلیتهای قومی کارنامه منفی نداشته است. این دولت اقدامی را دراین مناطق انجام داد که در دولت اصلاحات فرصت عمل آن پیدا نشد. روحانی بخشی از اصل ۱۵ قانون اساسی را در مورد اقلیتها اجرایی کرده است. همان شروع تدریس زبان محلی و قومی.
حضور مردم در انتخابات تا چه اندازه میتواند توطئه بیگانگان را خنثی کند؟
همواره مثلت راست افراطی آمریکا، صهیونیستهای اسرائیل و عربستان علیه ایران دست به اقدامات تخریبی زده اند. به اعتقاد من این روزها روسها هم به این مثلت اضافه شدهاند و یک مربع توطئه شکل گرفته است. این چهار کشور همواره علیه ایران دست به تخریب زده اند. البته اگر ایران قوی باشد در مقابل توطئههای بیگانگان خواهد ایستاد. در انتخابات آینده هر مقدار رای آقای روحانی بیشتر شود ایمنی جامعه ایران افزایش خواهد یافت و کشورهای تخریبگر هم ناکام خواهند شد. آنچه جامعه ایران را در شرایط فعلی بیمه میکند مشارکت بالای ۶۰ درصد مردم در انتخابات است. پیروزی قاطع یک رئیسجمهور معتدل که اصلاحات درداخل و تعامل با خارج را پیگیری کند مشکلات بینالمللی ما را از بین خواهد برد. آقای روحانی درچهار سال گذشته در این مسیر گام برداشته است و به همین علت در انتخابات آینده مورد توجه مردم و جامعه مدنی و اصلاحطلبان قرار دارد.
شیوههای پوپولیستی حتی در آمریکا و اروپا هم بلای جان دموکراسی شده است. در انتخابات آینده برای این چالش چه راه حلی اندیشیده شده است. زیرا امروز نیز در افکار عمومی ورود احمدینژاد دوباره فضا را به همین سمت برده است؟
من اعتقادی به توسعه نیافتگی جامعه ایران ندارم. جامعه ایران یک جامعه مدرن است وجامعه عقبافتادهای نیست. البته این جامعه مدرن بد قوارهگیها و مشکلات خاص خود را دارد. در ضمن پوپولیسم هم یک پدیده مدرن است که درجوامع جدید به وجود میآید. پوپولیسم درجوامعی شکل میگیرد که انبوهی از شهرهای مدرن به وجود آمده و سازوکارهای قدیمی دیگر در این جوامع کارایی ندارد. یعنی مردم این جوامع دیگر عضو یک قبیله، ایل یا محله خاص نیستند. دراین جوامع امکانات جدیدی شکل میگیرد از جمله اینکه نخبگانی از طریق رسانهها با میلیونها نفر میتوانند ارتباط بگیرند. پوپولیسم هم معنای مثبت دارد هم معنای منفی. نمونه بارز پوپولیسم منفی در آلمان شکل گرفت. بعد از اختراع رادیو، هیتلر با استفاده از این ابزار رسانهای توانست با میلیونها آلمانی ارتباط بر قرار کند، قول به تجدید عظمت سریع آلمان بدهد، آنها را بسیج کرده و به جبهههای جنگ بفرستد. هیتلر یک مردمانگیز مخرب بود. این مورد مردمانگیزی، کم و زیاد در اغلب جوامع مدرن پیدا میشود. یعنی عدهای میتوانند مردم را مورد خطاب قرار داده و آنها را به سوی وعدههای جذاب و غیر عملی هدایت کنند. در مقابل مردمی که ناکام هستند و مشکلات دارند در برخی مواقع ممکن است تحت تاثیر این افراد مردم انگیز قرار بگیرند. نمونههایی از این مردمانگیزی مخرب در ایران را میتوان در دولتهای نهم و دهم مشاهده کرد که از طریق رسانهها در سال ۸۴ اعلام شد که پول نفت بر سر سفرههای مردم خواهد آمد و او این کار را خواهد کرد. این شعار بر روی فقرا که او را نمیشناختند اثر داشت. شعار مدیریت جهانی کاملا پوپولیستی است. کدام ملت از مدیریت جهانی بدش میآید؟ ولی عملی نیست. مثلا نمیتوان ظرف سه ماه بیکاری را ریشه کن کرد. این شد که طی هشت سال 70 میلیارد دلار پول داشتند اما شغلی ایجاد نکردند. اما مردمگرایی مثبت هم وجود دارد مانند مردمگرایی رئیس دولت اصلاحات. ایشان هشت سال هیچ وعده اقتصادی عجیب و غیر عملی نداد و اتفاقا وعده احترام به حقوق مردم، رعایت حقوق شهروندی و توسعه سیاسی سر داد. رابطهای که گاندی با مردم هند گرفت، مردمگرایی مثبت بود، چون دروغ در رابطه او با مردم نبود. درآمریکا هم پوپولیسم مخرب ترامپ با وعدههای دروغین پیروز شد و اتفاقا از همین موضع اقتصاد آمریکا صدمه خواهد خورد، زیرا نمیتوان اقتصاد دانش بنیاد را از ساختار آمریکا حذف کرد. خوشبختانه در ایران پوپولیسم مخرب احمدینژاد تخلیه شده و حتی اگر تایید صلاحیت هم بشود، بسیار بعید است رای جدی داشته باشد. کاش بعد از رسیدگی به اتهامات او، وی میتوانست در انتخابات شرکت کند و با رای مردم تکلیفش معلوم میشد. ما میتوانیم از مردمگرایی مثبت دفاع کنیم. مردمگرایی مثبت یعنی همان شعار تشکیل مجلس غیر تندرو در سال ۹۴ که شعاری عملی بود و بر اساس آن مجلسی به وجود آمده که تندروها دیگر در آن در اکثریت نیستند. احمدینژاد۸۴ ناشناخته بود اما امروز شناخته شده است و بعید است برای مردم این احمدینژاد همان احمدینژاد ناشناخته باشد. آنچه برای ما باید مهم باشد این است که مانند هند باید به وضعیت طبقه فقیر مطلق که حدود ده میلیون نفر است توجه کرد و با تقویت توسعه تعداد این فقرا را کم کرد. کاری که هند در دو دهه قبل کرد این بود که حدود صد و پنجاه میلیون نفر در هند که قبلا در طبقه فقرا بودند وضعیت مطلوبتری پیدا کردند و جزو طبقه متوسط شدند. اگر ما هم با انجام توسعه پایدار و همه جانبه از میزان فقرا بکاهیم زمینه جولان پوپولیستهای منفی گرفته خواهد شد.
آقای جهانگیری درانتخابات پیش رو در قالب نامزد پوششی ثبتنام کرده است، اینکه وی در زمان رای گیری به نفع آقای روحانی کنارهگیری کند به معنی استفاده ابزاری از بدنه اجتماعی اصلاحات نیست؟
غیر از آقای جهانگیری، آقای رهامی وکواکبیان با صلاحدید شخصی در انتخابات شرکت کرده اند- اینها تکنوازند و نفوذ جدی در میان اصلاحطلبان ندارند. این دو نفر به این موضوع توجه ندارند که جبهه واحد اصلاحات در کشور به وجود آمده است، و قرار نیست تکنوازی شود. اما کاندیداتوری آقای جهانگیری تصمیم فردی نبوده است. به طور کلی دو نظر در مورد ثبتنام یک کاندیدا در کنار آقای روحانی وجود داشت. عدهای درجبهه اصلاحطلبان اعتقاد داشتند که کاندیدایی غیر ازآقای روحانی در جبهه اصلاحات وجود ندارد و نباید کاندیدایی به موازات آقای روحانی در انتخابات معرفی کرد. و نظر دیگر هم اتفاقا تاکید زیادی داشت که کاندیدای جریان اصلاحات تنها آقای روحانی است، اما ممکن است اتفاق پیشبینی نشدهای وجود داشته باشد. این افراد به استناد سخنان رئیس دولت اصلاحات و آیتا...هاشمی تاکید داشتند که در زمان ثبتنام در کنار آقای روحانی بهتر است شخص دیگری در کنار آقای روحانی کاندیدا شود. این افراد که به حضور یک فرد درکنار روحانی اعتقاد داشتند معتقد بودند این شخص باید توسط آقای روحانی و با هماهنگی با وی کاندیدا شود که این اقدام هم صورت گرفت. درست برخلاف اقدام آقای رهامی و کواکبیان که دراقدامی غیر تشکیلاتی راه افتادند و به صورت فردی ثبتنام کردند. جهانگیری قطعا بعد از اینکه نتایج صلاحیتها معلوم شود به نفع روحانی کنارهگیری خواهد کرد. آقای جهانگیری حتی ستاد انتخاباتی نمیزند بلکه در ستاد روحانی فعالت خواهد کرد. البته آقای روحانی قادر است به خوبی از عملکرد خودش دفاع کند.