پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : «جفری دیوید ساکس» اقتصاددان دانشگاه کلمبیا، نیویورک و مشاور عالی دبیر کل سازمان ملل است که پروژههای گذار اقتصادی در کشورهایی همچون لهستان و بولیوی را مدیریت کرده است و حضور چند ماه پیش او در ایران به خاطر اعتراض برخی گروهها خبرساز شد. او در یادداشتی در وبسایت «پروجکت سیندیکت» به ریشههای اقتصادی ظهور ترامپ و نفوذ نظام سرمایهداری بر سیستم سیاسی آمریکا پرداخته است.
به گزارش انتخاب به نقل از شفقنا در این یادداشت آمده است:
یاوهگوییهای دانلد ترامپ رییسجمهور آمریکا بر ضد توافق آبوهوایی پاریس، تا حدی ناشی از جهالت و خودشیفتگی اوست. با این حال، این اوضاع و احوال نشان از چیزی فراتر دارد. این هذیانها انعکاسی است از فساد عمیق نظام سیاسی آمریکا، که طبق نتایج یکی از پژوهشهای اخیر، دیگر یک «دموکراسی کامل» نیست. عرصهی سیاسی در آمریکا به بازیچهی دست منافع شرکتهای قدرتمند تبدیل شده است: کاهش مالیات برای ثروتمندان، حذف مقررات محدودکننده برای آلودهکنندگان بزرگ آب و هوا، و جنگ و گرمایش آبوهوای جهانی برای دیگر نقاط دنیا.
شش کشور از هفت کشور عضو جی۷ روز و شب تلاش کردند تا ترامپ را در مورد تغییرات آبوهوایی بر سر عقل آورند، اما ترامپ مقاومت کرد. رهبران اروپایی و ژاپنی طبق عادت آمریکا را در مورد مسائل اساسی متحد خود میدانند. حالا که ترامپ بر سر کار آمده است، به فکر تجدید نظر در این عادت افتادهاند.
اما مشکل فراتر از ترامپ است. آنهایی که مثل من در ایالات متحده زندگی میکنند، از نزدیک خبر دارند که نهادهای دموکراتیک آمریکا طی چند دههی اخیر آشکارا رو به تباهی گذارده است، و آغاز این روند را شاید بتوان دههی ۱۹۶۰ دانست. از آن زمان به بعد آمریکاییها به تدریج اعتماد خود به نهادهای سیاسیشان را از دست دادند. سیاست در آمریکا هر روز بیش از پیش فاسد، منفعتطلبانه، و بیاعتنا به افکار عمومی شده است. ترامپ چیزی جز یک عارضه از این مرض سیاسی عمیقتر نیست، اگرچه یک عارضهی تکاندهنده و خطرناک.
سیاستهای ترامپ تجسم اولویتهای کوتهنظرانهای است که حامی اساسیاش اعضای حزب جمهوریخواه در کنگرهی آمریکا هستند: کاهش مالیات برای ثروتمندان در ازای حذف برنامههای حمایتی نیازمندان و طبقهی کارگر؛ افزایش مخارج نظامی در ازای حذف دیپلماسی؛ و صدور مجوز برای ویرانی محیط زیست تحت عنوان «مقرراتزدایی».
در واقع، از دید ترامپ، دستاوردهای سفر اخیر او امضای یک قرارداد تسلیحاتی ۱۱۰ میلیارد دلاری با عربستان سعودی، سرزنش دیگر اعضای ناتوی بخاطر هزینههای نظامی ظاهرا ناکافیشان، و رد درخواست متحدان آمریکا برای ادامهی مبارزه با گرمایش زمین بود. جمهوریخواهان ساکن کنگره از هر سو برای این سیاستهای هولناک کف و سوت میزنند.
در همین اثنا، ترامپ و کنگره که تحت کنترل جمهوریخواهان است در حال تلاش هستند تا مصوبهای را سریعا بگذارنند و ۲۰ میلیون نفر دیگر را از خدمات پزشکی محروم کنند، بلکه بتوانند بدین وسیله مالیات ثروتمندترین آمریکاییها را کاهش دهند. بودجهی پیشنهادی جدید ترامپ، برنامههای «مدیکاید» (بیمهی پزشکی برای فقرا)، برنامهی امداد غذایی تکمیلی (غذا برای فقرا)، امداد خارجی (کمک به فقیرترین مردم جهان)، تامین بودجه سازمان ملل، و بودجههای مربوط به علم و فناوری را کاهش میدهد. صاف و ساده اینکه، ترامپ دل و رودهی برنامههای دولتی برای آموزش، پرورش، محیط زیست، علوم غیر نظامی، دیپلماسی، مسکن، تغذیه، و دیگر اولویتهای ضروری مدنی را در خواهد آورد.
اولویتهای ترامپ با اولویتهای اکثریت آمریکاییها همخوانی ندارد، حتی برعکس. اکثریت مردم آمریکایی خواهان اخذ مالیات از ثروتمندان، تداوم خدمات پزشکی، توقف جنگهای آمریکا، و مبارزه با گرمایش جهانی هستند. طبق نتایج یک نظرسنجی اخیر، اکثریت قاطع آمریکاییها خواهان باقی ماندن در توافق آب و هوایی پاریس هستند، اما ترامپ قسم خورده است که از آن خارج خواهد شد. ترامپ و نور چشمیهایش به جای نمایندگی افکار عمومی در حال مبارزه با آن هستند.
دلیل آنها از این کار فقط و فقط یک چیز است: پول. دقیقترش را بخواهید، سیاستهای ترامپ در خدمت منافع شرکتهایی است که پول هزینههای انتخاباتی را پرداخت میکنند و عملا افسار دولت آمریکا را در دست دارند. ترامپ نشانهای است از سرانجام یک فرایند طولانی مدت که طی آن لابیهای شرکتهای قدرتمند راه خود را درون وادی قدرت هموار کردهاند. امروزه، شرکتهایی نظیر «اکسونموبیل»، صنایع «کوچ»، کانتیننتال انرژی، و دیگر شرکتهای بزرگ آلایندهی هوا، دیگر نیازی به لابی ندارند؛ ترامپ کلید وزارت امور خارجه، سازمان حفاظت از محیط زیست، و وزارت انرژی را به دستشان داده است. آنها مناصب مهمی هم در بخشهای مختلف کنگره در دست دارند.
بخش زیادی از این پولها را میتوان ردیابی کرد؛ الباقی آن به صورت ناشناس جریان دارد، تحت عنوان «پول تاریک» که از موشکافیهای عمومی دور میماند. قضات دیوان عالی که خودشان بارها سیبلشان با همین پولهای شرکتی چرب شده است، با حکم ننگین «سیتیزن یونایتد» (Citizen United) چراغ سبزی نشان دادند تا جریان این پولهای کثیف در خفا باقی بماند.
همانطور که «جین مایر» روزنامهنگار محقق در گزارش خود مستند کرده است، بزرگترین منبع این پولهای کثیف از جیب دونفرهی برادران «کوچ» یعنی دیوید و چارلز در میآید، همان کسانی که صنایع شدیدا آلایندهی کوچ را از پدرشان به ارث بردند، و او خود کسی بود که در سابقهی تجاریاش ساخت یک پالایشگاه عظیم نفت برای رژیم نازی آلمان به چشم میخورد. برادران کوچ، با یک درآمد خالص سالانه معادل ۱۰۰ میلیارد دلار، دهها سال است که با دست و دل بازی پول خرج کردهاند تا نظام سیاسی آمریکا را در چنگ خود بیاورند، و البته دیگر منافع شرکتهای راستگرا را هم به دنبال خود بسیج کردهاند.
وقتی پای سیاستهای مالیاتی و تغییرات آب و هوایی در میان است، حزب جمهوریخواه تقریبا به طور کامل در چنگ برادران کوچ و نورچشمیهایشان در صنعت نفت است. هدف غیر اخلاقی آنها ساده است: کاهش مالیات ثروتمندان و حذف مقررات محدودکننده از دست و پای صنایع نفت و گاز، بیاینکه اعتنایی به پیامدهای آن برای سیارهی زمین داشته باشند. آنها برای دستیابی به این اهداف، آمادهاند که میلیونها نفر فقیر را از خدمات بیمهی پزشکی محروم کنند، و حتی تکاندهندهتر از آن، کل کرهی زمین را در خطر گرمایش جهانی قرار دهند. خباثت آنها چندشآور است، اما واقعی است. و ترامپ هم نوکر گوش به فرمان آنهاست.
پیش از سفر اخیر ترامپ، ۲۲ سناتور جمهوریخواه نامهای به او نوشتند و خواهان خروج آمریکا از توافق پاریس شدند. تقریبا تمام آن ۲۵ نفر برای تبلیغات انتخاباتیشان مبالغ هنگفتی از صنایع نفت و گاز دریافت میکنند. اکثر آنها احتمالا به طور مستقیم وابسته به پولهای اهدایی برادران کوچ و سازمانهای لابیگر این دو نفر هستند. همانطور که «مرکز سیاست پاسخگو» که گروهی پیگیر منافع عمومی است نشان داده است، بریز و بپاش شرکتهای نفت و گاز برای کاندیداهای فدرال در انتخابات سال ۲۰۱۶ بالغ بر ۱۰۳ میلیون دلار شد، که ۸۸ درصد از آن به جیب جمهوریخواهان رفت. این رقم قطعا فقط مربوط به بودجههایی میشود که با اهداکنندگان مشخص قابل ردگیری است.
باقی دنیا خیلی زود باید متوجه شود که آمریکا حالا به چه موجودی تبدیل شده است. پشت ساختارهای رسمی یک دموکراسی که زمانی سرپا بود، حالا یک نظام سیاسی است که افسارش را منافع شرکتها میچرخاند و اهداف منفعتطلبانهاش هم کاهش مالیات ثروتمندان، فروش تسلیحات، و آلایندگی با حفظ مصونیت است. آنها در ترامپ یک جلودار و یک شخصیت تلویزیونی پیدا کردهاند که فرمانشان را میبرد.
حالا وظیفهی باقی دنیا این است که به طمع بیملاحظهی شرکتها در آمریکا دست رد بزند، و وظیفهی خود آمریکاییها این است که با بیرون راندن جریان پولهای کثیف و خباثتهای تجاری، نهادهای دموکراتیک خود را احیا کنند. با توجه به اکثریت ضعیف جمهوریخواهان در مجلس سنا (۵۲ به ۴۸)، دموکراتها و فقط سه جمهوریخواه صادق این موقعیت را خواهند داشت که جلوی بخش زیاد یا همهی نقشههای ترامپ-کوچ را بگیرند. بنابراین وضعیت قابل درمان است، اگرچه همچنان شدیدا خطرناک است. آمریکاییها – و مردم دنیا – لیاقتشان بیش از این است.