پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : عباس عبدي روزنامهنگار و تحليلگر در روزنامه اعتماد نوشت: از هنگامي
كه عربستان عليه قطر شمشير را از رو بست، برخي از تحليلگران داخلي به اين
نكته اشاره كردند كه نبايد در اين مجادله عربي دخالت كنيم و بايد كنار
بايستيم.
به نظر ميرسد كه اين ذهنيت به علل گوناگون خلاف منافع ملي كشور است، و
معلوم نيست اين تحليلگران كه اتفاقا تعدادشان كم هم نبود، بر چه مبنايي اين
حكم را صادر ميكنند؟ اول از همه پذيرش موضوعي به نام جامعه عرب از طرف
ايران و هيچ كشور ديگري به عنوان موجوديتي كه جانشين موجوديت ملي يك كشور
شود قابل قبول نيست. در واقعيت امر كشوري به نام اتحاديه عرب نداريم كه
دخالت در امور آن مترادف دخالت در امور داخلي يك كشور محسوب شود. چرا كه
كشورهاي عربي خودشان بيش و پيش از ديگران چنين مفهومي را زير پا
گذاشتهاند. آنان بودند كه از تهاجم نظامي ايالات متحده و ساير متحدانش
عليه عراق استقبال كردند.
همانان بودند كه از حمله به ليبي دفاع كردند. آنقدر كه دولتهاي عربي از
مردم مظلوم عرب كشتهاند، هيچ دشمني از آنان نكشته است. چيزي جز زبان و تا
حدي دين مشترك ميان آنان وجود ندارد. فقيرترين كشورهاي جهان ميان اعراب
هستند (يمن، سومالي و...) و ثروتمندترين نيز ميان آنان هستند (قطر و امارات
و...). البته ايران و هيچ كشور ديگري مانع از همكاريهاي منطقهاي ميان
كشورها نخواهد بود، حتي بايد از آن استقبال هم كرد. ولي سلطهجويي عربستان
سعودي به نام وحدت عربي و كشور عربي، شعار پوچ و توخالي است.
هيچ كشور ديگري نيز اقدامات مبتني بر اين ايده توخالي را در صورت تعارض با
منافع ملياش نميپذيرد. شعاري كه زماني جمال عبدالناصر آن را سر داد،
بعدها حزب بعث و صدامحسين پرچم وحدت عربي را برداشتند، سپس قذافي خود را
داعيهدار آن دانست و همه اين مناديان وحدت عربي نه تنها عامل تشتت و دشمني
اعراب شدند، بلكه خودشان نيز قرباني اين توسعهطلبيها شدند. وحدت عربي و
امت عربي، هر از گاهي شعار پوششي توسعهطلبي يكي از كشورهاي عربي است. در
گذشته مصر و سپس عراق و اكنون عربستان سعودي.
از زاويه ديگر موازنه قواي منطقهاي كليد ثبات منطقه است.
اين موازنه قوا از خلال اتحادهاي نوشته و نانوشته منطقهاي و جهاني به دست
ميآيد. اگر اين اتحادها نباشند، كشورهاي كوچك، به سرعت از سوي قدرتهاي
برتر بلعيده ميشوند. وقتي كه صدام حسين كويت را اشغال كرد، كجا بود وحدت
عربي؟ به جاي شعارهاي توخالي وحدت عربي، اين ايالات متحده بود كه به همراه
پيروانش وارد ميدان شد و صدام حسين را با خفت و خواري از كويت بيرون كرد.
اگر قرار است كه به نام وجود اتحاد عرب ساير كشورها ساكت بنشينند، تاكنون
عراق، مثل آب خوردن، كويت و قطر و بحرين و امارات را يك لقمه كرده بود. حتي
ميتوانست حساب عربستان و عمان را نيز برسد. طبيعي است كه در چنين شرايطي
ايران هيچگاه سكوت نميكرد. حتي اگر ايالات متحده وارد جنگ كويت نميشد،
ايران چارهاي نداشت جز اينكه خودش وارد ميدان شود.
هيچگاه يك كشور اجازه نميدهد كه موازنه قوا در همسايگي آن از ميان برود.
اگر در غرب آفريقا يا امريكاي لاتين يا آسياي جنوب شرقي چنين اتفاقاتي رخ
دهد چندان به ما ربطي ندارد ولي به هم خوردن موازنه قوا در خليج فارس و در
اطراف ايران غيرقابل قبول است. مهمترين دليل حضور ايران در سوريه نيز همين
امر است. تركيه و عربستان درصدد بودند تا با سرنگون كردن حكومت سوريه
موازنه را در عراق و سپس در كل منطقه به نفع خود تغيير دهند، ولي هيچ كشور
مستقل و ذينفعي اجازه چنين اقدامي را عليه خود نميدهد، حتي اگر هزينه
داشته باشد. هزينههايش در برابر منافعش قابل پذيرش است.
بنابراين عربستان بايد صريح و آشكار متوجه شود كه ايران نه تنها در برابر
فشار بر قطر، بلكه در برابر هر فشاري به كويت، بحرين و امارات متحده و...
نيز منفعل نخواهد بود. از نظر ما اينها ٦ كشور با منافع متفاوت هستند. هويت
حقوقي آنان برابر است و هرگونه تعرض به خاك و امنيت يكي از آنها، در صورتي
كه موازنه قوا را به ضرر ايران به هم بزند، بايد با پاسخ مناسب مواجه شود.
در غير اين صورت همه كشورهاي كوچك تحت شرايط سختي قرار خواهند گرفت و
چارهاي جز تبعيت از كشور زورگو نخواهند داشت، و چنين وضعي منافع ملي ايران
را در مخاطره قرار خواهد داد.
خلاصه كلام اينكه از نظر ايران فرقي ميان قطر با عراق، با آذربايجان و افغانستان وجود ندارد.
چيزي به نام اتحاديه كشورهاي عربي را كه مانع دفاع از منافع ايران باشد به
رسميت نميشناسيم. مساله ايران حفظ منافع ملي آن و دفاع از ثبات و آرامش در
منطقه در كنار همزيستي مسالمتآميز است. كشورهايي كه به نام عربي خود را
معرفي ميكنند خودشان هيچ رحمي به يكديگر ندارند، چرا بايد ايران و ساير
كشورها چنين موجوديت خيالي را به رسميت بشناسند. بنابراين بايد از قطر در
برابر توسعهطلبيهاي عربستان حمايت كرد.
ولي كيفيت و شيوههاي حمايت بحث ديگري است كه برعهده كارشناسان اين حوزه
است. بنابر اين مساله در جزييات نيست بلكه در منطق كلي اين ذهنيت نادرست
است.