arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۳۶۰۹۸
تاریخ انتشار: ۱۰ : ۱۲ - ۰۳ شهريور ۱۳۹۰
به بهانه سالروز سوم شهريور

روزي که ايران اشغال شد

نامه محمود بدر وزير دارايي در نخستين روز از تيرماه سال ۱۳۲۱ به نخست وزير درباره شرايط سخت مردم ايران در پي تجاوز متفقين. «جناب آقاي نخست وزير پيرو نامه ۱۴۹۳۲ مجددا از اهواز اطلاع رسيده بر حسب دستور استانداري مامورين شهرباني و شهرداري بدون موافقت اداره دارايي اقتصادي در روزهاي ۲۸ و ۳۰ خرداد و اول تير معادل ۴۵ تن آرد از محصولات تهران برده و مصرف کرده اند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
دنیای اقتصاد نوشت: نامه محمود بدر وزير دارايي در نخستين روز از تيرماه سال ۱۳۲۱ به نخست وزير درباره شرايط سخت مردم ايران در پي تجاوز متفقين. «جناب آقاي نخست وزير پيرو نامه ۱۴۹۳۲ مجددا از اهواز اطلاع رسيده بر حسب دستور استانداري مامورين شهرباني و شهرداري بدون موافقت اداره دارايي اقتصادي در روزهاي ۲۸ و ۳۰ خرداد و اول تير معادل ۴۵ تن آرد از محصولات تهران برده و مصرف کرده اند.

    بسيار قابل ملاحظه است که در بحبوحه حاصل خوزستان استانداري محل به جاي اينکه مالکين و صاحبان گندم را ملزم به تحويل دادن فزوني نموده و مصرف محل را تامين نمايد خودسرانه آرد و گندم ورودي را منحصرا براي مصرف تهران اختصاص داده است، مصرف مي کنند، در حالي که سال هاي گذشته در ماه تير و مرداد مقداري از گندم خوزستان به تهران حمل مي شده. چون فعلاتنها راه تامين تهران همان گندم و آرد ورودي از خارج است چنانچه از مرتکبين اين خودسري جدا بازخواست نشود و دستور قطعي براي تامين مصرف از محموله صادر نگردد وزارت دارايي به هيچ وجه مسووليت تامين خواربار کشور را به عهده نگرفته و صراحتا عرض مي کند تهران در مدت کوتاهي به سختي و قحطي دچار خواهد شد.»وضعيت برنج هم بهتر از ساير غلات نبود به عنوان مثال در قيمت برنج از تيرماه ۱۳۲۰ تا تيرماه ۱۳۲۱ به مقدار ۴۴ من از ۲۵۰ ريال به ۶۰۰ ريال رسيد
    در حالي که ايران يک روز پس از آغاز جنگ جهاني اول در 10شهريور سال 1318 (۱ سپتامبر ۱۹۳۹)، اعلام بي طرفي کرده بود، اما نيرو هاي متفقين به بهانه حضور جاسوسان آلماني در ايران ، در روزسوم شهريور 1320 ايران را به اشغال خود درآوردند.

    درلحظات اوليه حمله، اسميرنوف، سفير كبير شوروي وسر ريدر بولارد وزير مختار انگليس به منزل علي منصور، نخست وزير ايران رفتند و طي يادداشتي حمله قواي خود را به كشور اعلام کردند. علي منصور پس از آن ابتدا به كاخ سعدآباد رفت و رضاشاه را مطلع ساخت و سپس راهي مجلس شوراي ملي شد و خبر حمله نظامي روسيه و انگليس را به اطلاع نمايندگان مجلس رساند.

    نمايندگان روس و انگليس ، علت اين مداخله را وجود تعداد زيادي جاسوس و كارشناس آلماني در ايران اعلام كردند. چرا که آنها پيشتر در تاريخ 28تير و 25مرداد همين سال طي دو اولتيماتوم، خواستار اخراج فوري نيروهاي آلماني از ايران شده بودند اما چون با پاسخ مناسبي از سوي ايران مواجه نشدند، سرانجام به ايران حمله کردند.

    آغاز حمله
    در سحرگاه سوم شهريور ارتش شوروي از سه جهت وارد خاک ايران شد. ستون اول از محور جلفا در جهت تبريز حرکت کرده و ستون دوم از راه آستارا به سوي بندر پهلوي (انزلي) و رشت پيشروي کرده و ستون سوم به ناحيه مرزي شمال شرقي خراسان هجوم برد. در اين تهاجم مراکز مهمي مانند تبريز و مشهد و شهرهاي ساحلي درياي خزر تحت اشغال ارتش شوروي درآمدند.

ارتش انگليس هم از دو جهت به سمت ايران پيشروي کرد. يک ستون از راه خانقين وارد ايران شد واز طريق کرمانشاه و همدان خود را به قزوين رساند. ستون دوم از خاک عراق به ناحيه جنوب غربي خوزستان هجوم آورد. سرانجام در روز ۹ شهريور ارتش هاي شوروي و انگليس در قزوين به يک ديگر ملحق شدند.

    در اين عمليات نيروهاي دريايي وهوايي نيز شرکت داشتند. روز سوم شهريور نيروي دريايي شوروي در درياي خزر بندر انزلي را به گلوله بست و همچنين نيروي هوايي شوروي چندين شهر ايران مانند تبريز، انزلي، همدان، قزوين، مشهد و روز ۷ شهريور لاهيجان را و روز ۹ شهريور حومه تهران را بمباران کرد. قواي بريتانيا در آبادان عبارت بود از لشكر هشتم پياده نظام هندي به فرماندهي ژنرال هاروي در منطقه خانقين تيپ نهم زرهي و يک هنگ ارابه جنگي هندي و چهار گردان انگليسي و يک هنگ توپخانه انگليسي که همگي تحت فرماندهي ژنرال اسليم بودند. اولين هدف نيروهاي مهاجم انگليس اشغال مناطق نفت خيز و دومين هدف پيشروي در خاک ايران و به دست گرفتن خطوط ارتباطي ايران بود. عمليات دريايي انگليس بيشتر در بندر شاهپور صورت گرفت و هشت فروند کشتي هاي متوقف در بندر به دست قواي انگليسي افتاد. نيروي هوايي انگليس هم چند هدف نظامي را در اهواز بمباران کرد.

    شهرهاي بي دفاع شمال و جنوب ايران در جريان حمله هماهنگ و مشترک شوروي و بريتانيا، شديدا بمباران شدند و نيروي دريايي ايران در خليج فارس و درياي خزر، بر اثر حمله شديد نيروهاي مهاجم، ظرف چند ساعت به کلي نابود شد.

در حمله شديد بريتانيا به خليج فارس، دريادار غلامعلي بايندر فرمانده نيروي دريايي و ناخدا نقدي رييس ستاد نيروي هوايي و شمار فراواني از افسران در همان روز اول حمله کشته شدند؛ عمده کشتي هاي ايران آتش گرفتند يا غرق شدند؛ شمار کشته شدگان نظامي ايران در آن حمله، بيش از پانصد تن مي باشد. ستاد جنگ اعلاميه اي صادر کرد و در آن خبر از مورد حمله هوايي قرارگرفتن شهرهاي تبريز، اردبيل، رضاييه (اروميه)خوي، اهر، مياندوآب، ماکو، بناب، مهاباد، رشت، حسن کياده، ميانه، اهواز و بندر پهلوي داد. اين اعلاميه، تلفات غيرنظاميان را سنگين ولي تلفات نظاميان را، اندک گزارش داد.

    عصر روز سوم شهريور و درحالي که پيشروي قواي بريتانيا و شوروي در شمال وجنوب خاک ايران ادامه داشت، منصور با مشاهده بحراني بودن اوضاع تصميم به استعفا گرفت. دريافت خبرهاي مربوط به متلاشي شدن لشکرهاي تبريز، رضاييه، گيلان، اردبيل، مشهد و کرمانشاه سبب شد تا رضاشاه لشکرهاي مجهز دو پادگان مرکزي را در اطراف تهران به حالت دفاعي مستقر سازد. در همين روز رضاشاه طي تلگرافي به روزولت، رييس جمهور آمريکا از وي خواست مانع پيشروي بريتانيا و شوروي در داخل ايران شود، اما دولت آمريکا با صراحت اين درخواست را رد کرد و تاکيد نمود که ايالات متحده، هدف بريتانيا را هدف خود مي شمارد.

    غروب سوم شهريور، رضاشاه که متعاقب دريافت پاسخ دولت آمريکا، اميدي به توقف حملات بريتانيا و شوروي نداشت و از جبهه هاي جنگ دوم جهاني نيز اخبار خوشايندي دريافت نمي کرد، سربازان احتياط ۴ دوره – متولدين ۱۲۹۴ تا ۱۲۹۷- را به خدمت فراخواند. او در شامگاه همان روز، خبرهاي مربوط به پيشروي قواي شوروي و بريتانيا را به سوي تهران دريافت کرد.

    روز چهارم شهريور بمباران ادامه پيدا کرد؛ شهرهاي قزوين، رشت و تبريز مورد حمله هوايي قرار گرفت. بر اثر حمله و بمباران شديد، لشکرهاي تبريز، رضاييه، رشت، مشهد، اردبيل و گرگان، به طور کامل از هم پاشيدند. مردم تهران و بيشتر شهرهاي مورد حمله هوايي، شهرها را تخليه کردند و به اطراف پناه بردند.

    روز ۵ شهريور در جلسه فوق العاده هيات دولت که در حضور رضاشاه تشکيل شده بود، رجبعلي منصور پس از ارائه گزارشي از اقدامات دو روزه خود، نوميدانه از مقام رييس الوزرايي استعفا داد؛ که در پي آن محمد علي فروغي به نخست وزيري رسيد.

    صبح روز ششم شهريور، فروغي با وزيران خود در مجلس شوراي ملي حاضر شد و برنامه خود را در نطقي کوتاه اعلام و وزيران کابينه را معرفي کرد و نمايندگان را در جريان تصميم دولت مبني بر ترک مقاومت قرار داد.

 وي با بيان اينکه دولت بايد بي درنگ به مذاکره با کشورهاي حمله کننده به ايران بنشيند، از نمايندگان مجلس درخواست راي اعتماد کرد؛ مجلس به اتفاق آرا به کابينه فروغي راي اعتماد داد. فروغي پس از حضور در مجلس، در منزل خود با سفيران بريتانيا و شوروي (سرريدر بولارد و اسميرنوف) راجع به ترک مخاصمه و توقف جنگ، مذاکره کرد. در همين نشست فروغي از نيت بريتانيا براي برکناري و تبعيد رضاشاه باخبر شد.

    هرچند نامه ترک مخاصمه بامداد روز ششم شهريور به دو سفارتخانه فرستاده شد و آن دو نيز بي درنگ مراتب را به پايتخت هاي خود گزارش کردند، اما در رويارويي نظامي آن ها با نيروهاي ايراني و بمباران شهرها، هيچ گونه دگرگوني اي پديد نيامد؛ به ويژه شوروي همچنان با همان خشونت، در روزهاي آينده نيز، شهرهاي ايران را بمباران کرد.

شوروي ها نظاميان ايراني اي که تسليم مي شدند، به اسارت، به خارج از ايران مي فرستادند. ارتش سرخ به هر شهري از ايران که پا مي نهاد، همچون يک دولت فاتح اداره شهر را به دست مي گرفت؛ سران اداره ها و نمايندگان دولت، خواه نظامي يا غيرنظامي را بازداشت مي کرد.

    در نتيجه گفت وگوها و رايزني هاي انجام شده، به ويژه نشست فروغي با سفيران بريتانيا و شوروي، در روز هفتم شهريور، رضاشاه، همه اعضاي خانواده اش - به استثناي محمدرضا پهلوي وليعهد- را روانه اصفهان کرد و بدين سان مقدمات استعفا و خروج خود از ايران را فراهم آورد.

    در اين روز شهرهاي شمالي ايران با شدت تمام، توسط بمب افکن هاي شوروي بمباران شدند.
    هشتم شهريور ايران را نيروهاي انگليس و روسيه به سه بخش تقسيم کردند. بخش شمالي در قلمرو روس ها بود. بخش جنوبي که منطقه نفتي ايران را نيز شامل مي شد زير قدرت نيروهاي انگليس درآمد. تنها منطقه مياني ايران يعني تهران و اطراف آن براي ايران باقي ماند.

    روز هشتم شهريور، شوراي عالي نظام دستور مرخصي سربازان وظيفه را تصويب کرد و به اجرا گذاشت؛ در عوض قرار شد سي هزار سرباز پيماني را با ماهي ۳۵ تومان حقوق، به استخدام درآورند. فرستاده شدن اعضاي خانواده سلطنتي به اصفهان، شايعه فرار رضا شاه، اخبار رسيده از اشغال شهرهاي مختلف و به ويژه خالي شدن پادگان ها (در نتيجه تصميم اخير شوراي عالي نظام) که به شکل گيري دسته هاي سربازان گرسنه و سرگردان در خيابان هاي تهران انجاميد، سخت مايه بيم و نگراني مردم شده بود؛ علاوه بر اين، گريز برخي از سران ارتش و رجال سياسي هم در اين مدت، وضع را بدتر کرد. از آن رو براي کنترل اوضاع، در همان روز هشتم شهريور در تهران حکومت نظامي اعلام شد و سپهبد احمد اميراحمدي حاکم نظامي شد. در اين روز نيز بمباران شهرهاي شمالي ايران، به دست بمب افکن هاي شوروي بسيار شديد بود.

    رضاشاه بعد از ظهر روز نهم شهريور همه فرماندهان و مقامات امضاکننده طرح مرخصي سربازان وظيفه را - که در عمل به انحلال ارتش انجاميده بود - به کاخ سعدآباد احضار کرد و به آنها نسبت خيانت داد و پس از تنيبه آنها را خلع درجه کرد. سپس وي سرلشکر محمد نخجوان را به وزارت جنگ گمارد. رضا شاه در دهم شهريور تصميمش به استعفا را به اطلاع فروغي و اعضاي کابينه رساند.

    در ۲۲ شهريور ۱۳۲۰ وزارت امور خارجه ايران در پي فشار اشغالگران در نامه اي به سفارت آلمان خواستار خروج اتباع آلماني از ايران و برچيده شدن سفارت اين کشور شد که بخشي از نامه آن به اين شرح است:

    وزارت امور خارجه شاهنشاهي ايران در تعقيب يادداشت شماره ۳۷۷۴ محترما به استحضار سفير آلمان در تهران مي رساند نمايندگان دولتين اتحاد جماهير شوروي و انگليس اصرار دارند سفارت آلمان در تهران تا روز ۱۷ سپتامبر برچيده شود و کارکنان آن خاک ايران را ترک کنند. لهذا مراتب را اشعار مي دارد تا استحضار داشته باشند.

آنچه مربوط به اتباع دولت آلمان باشد البته به وسيله سفارتخانه اي که حافظ منافع آنها معرفي شود انجام خواهد شد. اولياي سفارت آلمان مي توانند مطمئن باشند که دولت ايران به سهم خود از هيچ نوع کمک ومساعدت مضايقه نخواهد کرد. پس از آن علي سهيلي وزير وقت امور خارجه در نامه اي به نمايندگان دولت هاي سوئد و سوئيس در تهران حالت جنگ ميان ايران و آلمان را اعلام کرد.

    «احتراما رونوشت اعلاميه اي را که جناب آقاي نخست وزير امروز در مجلس شوراي ملي راجع به اعلام وجود حالت مخاصمه بين ايران و آلمان و الحاق دولت شاهنشاهي به اعلاميه ملل متحده مورخ ژانويه ۱۹۴۲ ايراد نموده اند براي اطلاع و استحضار آن جانب به پيوست ارسال مي دارد. خواهشمند است مراتب مندرج در اعلاميه را به اطلاع دولت سوئد و سوئيس برسانند تا لطفا مقامات وابسته آلمان را از آن آگاه نمايند.»

    ۲۳ شهريور ۱۳۲۰ سفيرهاي انگليس و روس به رضا شاه اولتيماتوم دادند که تا ۲۶ شهريور ساعت دوازده نيم روز بايد استعفا دهد و اگر استعفا ندهد، تهران اشغال خواهد شد، سلطنت از بين خواهد رفت و يک دولت اشغالي از روس و انگليس به وجود خواهد آمد.

    صبح زود روز ۲۵ شهريور ۱۳۲۰، رضا شاه از سلطنت به نفع وليعهد بيست و يک ساله اش محمدرضا پهلوي کناره گرفت. صبح همان روز، مجلس شوراي ملي استعفاي رضاشاه را پذيرفت و ساعت ۴ بعدازظهر، وليعهد محمد رضا در برابر مجلس شورا و نمايندگان به قرآن سوگند خورد و پادشاه ايران شد.

    طي مدت زماني که نيروهاي متفقين به ايران حمله کردند تعداد زيادي غيرنظامي زير بمباران شهرهاي مختلف جان باختند و خسارات بسيار سنگيني به اقتصاد نيمه جان کشور ومعيشت مردم وارد آمد. کشور دچار قحطي شد و مردم از لحاظ نان و ارزاق به شدت در مضيقه قرار گرفتند.

از سوي ديگر مردم به شدت از سوي قواي بيگانه مورد تعدي قرار مي گرفتند، اما هيچ نيرويي در ايران وجود نداشت که داد آنها را بستاند و ارتشي که شاه پهلوي به آن مي باليد در کمتر از سه روز از بين رفت.

    منابع: ايران بين دو انقلاب- يرواند آبراهاميان، اشغال ايران در جنگ جهاني دوم- موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران- چکيده تاريخ ايران- حسن نراقي روزشمار تاريخ ايران- باقر عاقلي
نظرات بینندگان