گفتوگو با پدر آراز، نوزادی که عکسش منتشر و گفته شد سه روز زیر آوار زلزله مانده و سالم بیرون آمده است.
به گزارش انتخاب، زلزله هفت ریشتری استان کرمانشاه که آمد، روستاهای زیادی ویران شدند، روستاهایی که نام بیشترشان برای اولین بار بود به گوش خیلیها میرسید و محرومیتشان تازه بعد از ویرانی بود که عیان شد؛ کوییک، تپانی، ثلاث باباجانی، قلعه واری و ... اما در کنار تخریب نزدیک صددرصدی این روستاها، آنچه بیشتر از همه سر و صدا کرد، تخریب مسکن مهر و مسکنهای کارگری سرپلذهاب بود. خانههایی که تنها چند سال از ساختشان میگذشت اما چنان ویران شدند که انگار ردپایی از کارشناسی، معماری اصولی و مصالح مناسب در زمان ساخت آنها وجود نداشته. این خانههای ویران بعد از زلزله، خیلیها را به خودشان دیدند؛ از سیاستمداران گرفته تا هنرمندانی که با آن عکس سلفی گرفتند و خبرنگاران و عکاسانی که با کلمه و تصویر روایتشان کردند.
یکی از عکسهایی که از این زلزله شدید و خرابی مسکن مهر سرپل ذهاب منتشر شد و خیلیها را متاثر کرد، عکس جشن تولدی بود که نیمهتمام ماند. اما عکس دیگر، تصویر نوزادی بود که ابتدا گفته شد سه روز بعد از زلزله از زیر آوار درآمده، اما بعد تکذیب شد. نام این نوزاد، آراز است و از اهالی همین مسکن مهر بوده، جایی که پدرش در گفتوگو با خبرآنلاین میگوید اگر آن را تعمیر کنند یا حتی مسکن مهر جدید تحویلشان بدهند، جرات نمیکند آن را قبول کند.
گفتوگوی خبرآنلاین با سعید نوروزی، یکی از ساکنان مسکن مهر سرپل ذهاب را در ادامه بخوانید:
از لحظهای که زلزله را احساس کردید بگویید.
حدود ساعت یک ربع به ده شب بود که احساس کردم خانه لرزید و فهمیدیم زلزله است. پسرم امیرحسین را بغل کردم اما برق قطع شد و آراز را گم کردم. تا این که صدای گریهاش را شنیدم و فهمیدم کجاست. اما دوباره دیوار ریخت و مجبور شدیم همگی برویم پایین.
آراز واقعا سه روز زیر آوار بود؟
نه شایعه بود. بعد از انتشار آن خبر که گفتند این نوزاد سه روز زیر آوار بوده، آن را تکذیب کردم اما خبر اول را تعداد بیشتری دیده بودند. فردای روز زلزله، آراز را از زیر آوار بیرون آوردیم. او را بلافاصله به بیمارستان رساندیم و فکر نمیکردیم خدا دوباره او را به ما بدهد چون کلی خون از بدنش رفته بود و بیحال افتاده بود. شیشه شیر را گذاشتم دهانش و بعد که دیدم شیر را خورد سریع او را به بیمارستان رساندم. هرچند که بیمارستانی هم وجود نداشت و تخریب شده بود.
زلزله اول را احساس نکردید که از خانه خارج شوید؟
زلزله اول سمت ازگله آمده بود. من خانه بودم اما احساسش نکردم. اما زلزله دوم وحشتناک بود. ما طبقه چهارم زندگی میکنیم. نمیدانیم چطور از خانه خارج شدیم. همه وسایلمان زیر آوار ماند و خیلی طول میکشد که به وضعیت اولمان برگردیم، فقط خدا را شکر میکنم که خودمان زندهایم.
آسیبی هم دیدید؟
بله دیوار ریخت روی کمرم و مهرههای پنج و شش کمرم دچار آسیبدیدگی شد. دست و پای همسرم هم دچار صدمه شد. اما امیرحسین که یک سال و نیمه است و آراز که چند ماه دارد، سالمند.
چقدر طول کشید نیرو برای امدادرسانی و آواربرداری برسد؟
چون این اتفاق در شب افتاد، روند کمکرسانی کند شده بود. جاده بسته شده بود، برق نبود، آب نبود. کمکها خوب بود ولی حجم فاجعه خیلی زیاد بود.
شما که خودتان از شاهدان عینی ماجرا هستید، فکر میکنید مسکن مهر چند نفر کشته داشته؟
مسکن مهر 24 بلوک دارد و من آمار دقیقی از تعداد کشتهها ندارم اما میدانم که تعدادشان قابل توجه بود و فقط ما در بلوک خودمان سه کشته داشتیم. چیزی که من میدیدم این بود که مدام جنازه میافتاد بیرون. بعضیها هم بودند که صدمه ندیده بودند اما آنقدر شرایط بعد از زلزله وحشتناک بود، آنقدر جیغ و فریاد بود که سکته کردند و جانشان را از دست دادند.
درباره تعداد کشتههای روستاهای اطراف چطور؟
تعداد خیلی زیاد بود. من کسانی را میشناسم که خودشان اعضای خانوادهشان را کفن و دفن کردند. بعد از این که زلزله شد آمدم بیمارستان، تعداد آنقدر زیاد بود که دیگر جنازهها را نمیبردند داخل، جلوی در گواهی فوت آنها را امضا میکردند و میگفتند ببرید. بدون این که جایی ثبت شود. تعداد کشتههایی که اعلام رسمی شده، مربوط به آمار ثبت شده است نه همه کشتهها.
فکر میکردید خانههایی که تحویل گرفتهاید تا این حد ناامن باشد؟
اصلا فکرش را نمیکردیم وگرنه لحظهای آنجا نمیماندیم.
یکی از ساکنان میگفت از یک طرف که میخ میکوبیدیم، از طرف دیگر دیوار درمیآمد!
بله دیوارها ده سانتی هستند و تویشان هم خالی است. صدای همسایه را میشد شنید. مصالحی که به کار رفته واقعا نامرغوب بوده و مشخص است که هیچ نظارتی از طرف کارفرما وجود نداشته.
الان وضعیت ساکنان آن ساختمان چطور است؟ کجا زندگی میکنند؟
یا چادر زدهاند یا به شهرها و روستاهای اطراف و خانه اقوام رفتهاند.
اگر بگویند مسکن مهر را تعمیر میکنیم یا مسکن مهر جدید تحویل میدهیم، دوباره آنجا برمیگردید؟
نه اصلا، دیگر به آن خانهها برنمیگردیم. ترجیح میدهیم برویم جایی که خیالمان راحت باشد.