نویسنده در این مقاله استدلال میکند که رئیسجمهوری فعلی ایالات متحده، با اقدامهای غریب و نامتعارف خود، نهتنها ارزشهایی چون دموکراسی و آزادی را زیر سوال میبرد بلکه از اعتبار آمریکا در چشم جهانیان نیز میکاهد.
به گزارش انتخاب؛ نیوزویک، «رابرت رایش»، تفسیرگر سیاسی، در مقالهای که در پایگاه اینترنتی مجله «نیوزویک» منتشر شده است، نوشت که آمریکا در تاریخ سیاسی خود رئیسجمهوریهای گوناگونی را به چشم دیده است؛ از کلاهبردارانی چون «وارن گامالیل هاردینگ»، بیست و نهمین رئیسجمهوری آمریکا، «ریچارد نیکسون»، سی و هفتمین رئیسجمهوری ایالات متحده، گرفته تا متعصبانی چون «اندرو جکسون»، هفتمین رئیسجمهوری تاریخ آمریکا، و «جورج دبلیو بوش» چهل و سومین رئیس دولت این کشور. اما این کشور تاکنون با کسی چون «دونالد ترامپ» رئیسجمهوری فعلی ایالات متحده، سروکار نداشته که تمام این ویژگیهای نابکارانه را یکجا در خود داشته باشد.
آمریکا تاریخ سیاسی خود را با شخصی آغاز کرد که در نقطه مقابل ترامپ قرار دارد. به گفته «داگلاس سوتال فریمن»، زندگینامهنویس «جورج واشنگتن»، نخستین رئیسجمهوری آمریکا، هنگامی که کنگره در ژوئن ۱۷۷۵ او را به فرماندهی ارتش منصوب کرد، پیشاپیش «بدل به مقامی اخلاقی» شده بود که «مردم را گرد یکدیگر میآورد». واشنگتن «تجسد هدف، شکیبایی و اراده لازم برای پیروزی هدف انقلابی بود.»
واشنگتن در جنگ داخلی آمریکا پیروز شد و سپس ملت نوپای خود را «با صراحت، احترام و وظیفهشناسی آشکار رهبری کرد.»
اساسیترین مسئولیت قانونی و اخلاقی یک رئیسجمهوری پاسداری و حراست از نظام حکومتی ما است. دونالد ترامپ این نظام را خوار کرده است.
در ادامه این گزارش آمده است: زمانیکه او تهدید میکند که قوانین فدرال آسانگیرانهتری را تصویب میکند که به او اجازه میدهد از شبکههای خبری منتقدش شکایت کند و پروانه خبرگزاریهایی را که با او مخالفند لغو کند، این کار تنها به معنی زور گفتن به رسانهها نیست. او با این کار آزادی و صداقت رسانهها را تهدید میکند که قانون اساسی آمریکا متضمن آن است.
هنگامیکه او گروههای نئونازی و اعضای «کو کلاس کلان»، سازمان نژادپرستانه آمریکایی، را با مخالفان تظاهرات نژادپرستانه در شارلوتویل، در ایالت ویرجینیا، یکی فرض میکند و «هر دو طرف درگیر» را به بهکارگیری خشونت متهم میکند، رفتارش بیطرفانه نیست و به این وسیله ضمانت قانون اساسی را برای حقوق برابر تضعیف میکند.
زمانیکه او «جو آرپایو»، کلانتر جنجالآفرین پیشین ایالت آریزونا را که به جرم سرپیچی از حکم دادگاه مجرم شناخته شده بود بخشید، با این کار تنها به پلیس برای تخطی از حقوق شهروندی بهطور تلویحی چراغ سبز نشان نداد. او با این کار همچنین قدرت دادگاه را تضعیف کرد تا نتواند مقامهای رسمی را مجبور به تن دادن به احکام خود کند.
زمانیکه او از بازیکنان لیگ ملی فوتبال آمریکا بهخاطر زانو زدن هنگام شنیدن سرود ملی کشور انتقاد کرد، با این کار تنها از آنان نمیخواست که وطنپرستی خود را نمایش دهند. او با این کار به آزادی بیان آنها –و همچنین بهطور غیر مستقیم به آزادی بیان دیگران- بیاحترامی کرد.
هنگامیکه او سازمانهای اطلاعاتی و دفتر بازرسی دولت فدرال را بهشدت سرزش میکند، با این کار تنها شایستگی و کارایی آنها را زیر سوال نمیبرد. او با این کار پیشنهاد میکند که آنها درگیر توطئه عظیمی برای کنار گذاشتن او از قدرت هستند؛ کاری که در عمل به معنای دعوت از مخالفان دوآتشهاش برای شرکت در یک جنگ داخلی جدید است.
ترامپ زمانیکه در دیدار با نخستوزیر کانادا از خود اطلاعات دروغین جعل میکند، با این کار تنها کفایت خود را زیر سوال نمیبرد. بلکه با این اقدام اعتبار و کفایت ایالات متحده آمریکا را در نظر جهانیان تضعیف میکند.
دونالد ترامپ نهادهای اصلی و ارزشهای دموکراتیک آمریکا را خوار و خفیف میکند. اما آمریکا در حال مبارزه با او است.
در آلاباما، رایدهندگان دستهدسته گرد هم آمدند تا برای اولینبار پس از ۲۵ سال یک سناتور دموکرات را به نمایندگی خود انتخاب کنند. در ایالت پنسیلوانیا، جمهوریخواهان کنترل حوزه انتخاباتی را با اختلاف ۲۰ درصد از دست دادند. از زمانی که ترامپ ریاست دولت را برعهده گرفته، دموکراتها ۳۹ کرسی در مجلس را که پیشتر متعلق به جمهوریخواهان بود بهدست گرفتهاند.