arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۴۱۳۸۹۴
تاریخ انتشار: ۲۳ : ۱۹ - ۲۴ خرداد ۱۳۹۷

تاملی بر روایت متفاوت روزنامه معروف از قلعه گنج

ماجرا از روزی آغاز شد که بنیاد علوی قلعه گنج را دید و کوشید برای رفع محرومیت از آن گام‌هایی اساسی بردارد و برای آبادی آن، نهادها، سازمان‌ها و همه دست اندرکاران کشور را با خود همراه کند. برنامه‌ای مفصل که با مطالعات کلید خورد و به اجرای طرح‌های پرشمار رسید و هنوز هم ادامه دارد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

از فقر خلاصی یافته، اما به بلایی تازه دچار شده است؛ بلایی از جنس برخی بازی‌های سیاسی که در آن‌ها مهم نیست چه کاری شده، که مهم این است چه کاری هنوز برزمین مانده و حتی بدتر، مهم چه کسی آن کار را کرده؟ دوستان یا دیگران؟!

به گزارش «تابناک»، از کرمان به سمت جنوب استان که پیش بروی، تا یک جا همه چیز خوش و خرم است و حتی در بخش‌هایی از مسیر، باغ‌های سرسبز و درختان پرمیوه، خاطرات شهر‌های شمالی را کم رنگ می‌کند، اما در ادامه هرچقدر به مرز‌های جنوبیِ استان نزدیک شویم، اوضاع به شدت دیگرگون می‌شود.

سال‌ها پیش سدی بر هلیل رود زدند که در پایین دست آن تالاب جازموریان قرار داشت و مردمانی که هست و نیستشان به آب این رود بسته بود. سدی که با احداث آن و از راه رسیدن موج بزرگ خشکسالی، هم جازموریان خشک شد و هم حال همسایگانش رو به وخامت گذاشت.

نتیجه واضح بود، اما چشمی برای دیدنش وجود نداشت یا اگر هم داشت، سمت و سوی اهالی جنوب کرمان را دنبال نمی‌کرد تا ببیند چه بر سر مردم پایین دست سد آمده است. مردمانی سخت کوش که در نتیجه احداث سد و خشکسالی، نفس شان به شماره افتاد و حال و روزشان بحرانی شد.

بحرانی وسیع و شدید که در برخی مناطق بیشتر و شدیدتر خودنمایی می‌‎کرد. از جمله در قلعه گنج. شهرستانی که برای مردمانش نان شب گنج شده بود و دستیابی به گنج هم که کار ساده‌ای نیست. مردمانی که امید نداشتند روزگارشان دیگر هرگز از سیاهی فاصله بگیرد و آرزو می‌کردند بتوانند هجرت کنند.

هموطنانی که حالا با هجرت و مهاجرت فرسنگ‌ها فاصله گرفته‌اند چراکه چندسالی است امید به زندگی هایشان بازگشته و زندگی روی خوشش را به ایشان نشان داده است. تغییرات وسیعی که برای درکش کافی است حال و روز این روز‌های قلعه گنج و حومه اش را با چند سال پیش مقایسه کنیم تا دریابیم چه تحول عظیمی به وقوع پیوسته است.

قلعه گنج به شدت متحول شده و در مسیری قرار گرفته که خود را در قامت الگو به همگان معرفی کند. تحولی که مهم‌ترین نمود آن، امید است. بذری که در جان اهالی این دیار ریشه دوانده و به مدد آن، تحولات دیگر رقم خورده و در حال رقم خوردن است. جوهره‌ای برای رهایی قلعه گنج از حال خراب چند سال پیشش.

ماجرا از روزی آغاز شد که بنیاد علوی قلعه گنج را دید و کوشید برای رفع محرومیت از آن گام‌هایی اساسی بردارد و برای آبادی آن، نهادها، سازمان‌ها و همه دست اندرکاران کشور را با خود همراه کند. برنامه‌ای مفصل که با مطالعات کلید خورد و به اجرای طرح‌های پرشمار رسید و هنوز هم ادامه دارد.

از آن روز به بعد، قلعه گنج در مسیری قرار گرفت که نتیجه اش را در همین مدت کوتاه نیز می‌توان دید. از تلاش برای توسعه کشاورزی و دامداری در منطقه و ساخت صنایع تبدیلی در مجاورت آن‌ها برای بهره برداری از محصولات و خلق ارزش افزوده گرفته تا ساخت و ساز فضا‌های آموزشی و برنامه‌های مفصل برای جذب و تشویق دانش آموزان گرفته که آینده هرملتی در دستان آنهاست.

طرح‌ها و تدابیری که امور مختلفی را در بر می‌گیرند؛ توانمند سازی روستاییان و آموزش ایشان، حمایت از صندوق‌ها و تعاونی‌های محلی، دایر کردن مراکز بهداشت و درمان، اشتغال زایی با حمایت مادی و معنوی از طرح‌های مردم، حمایت ویژه از خانواده‌های کم بضاعت و بی بضاعت، توجه ویژه به معلولان و خانواده هایشان، حمایت همه جانبه از مادران باردار و نوزادشان و تلاش برای تامین تغذیه مورد نیاز ایشان و... .

تلاش برای رفع مشکلاتی که روز به روز در حال وسعت یافتن بودند و حتی توقف رشدشان هم موفقیتی بزرگ به شمار می‌آمد، اما مسئولان بنیاد قائل به رفعشان برای همیشه بودند. رویکردی که موجب شده کار‌ها در این خطه به رغم پیش رفت‌های حاصل آمده ادامه داشته باشد و متوقف نشود. فعالیت‌هایی که اگر نبود همراهی بی نظیر و تلاش مدام اهالی این خطه، هرگز به ثمر نمی‌نشست.

البته معنای این سخنان این نیست که قلعه گنج شهرستانی رها شده از مشکلات و رسیده به خوان نعمت و رفاه است، اما بی شک تحولی وسیع را تجربه کرده که در قیاس با چند سال قبلش باور کردنی به نظر نمی‌رسد. رسیدن از وضعیتی فاجعه آمیز به وضعیتی همسنگ بسیاری دیگر از نقاط کشورمان که حال و روز خوبی دارند.

موضوعی که ظاهرا درک آن برای برخی که نمی‌دانستند اوضاع تا چه اندازه در جنوب کرمان فاجه آمیز شده بود، دشوار است. امثال روزنامه مشهور کشورمان که ظاهرا تازه با قلعه گنج آشنا شده و کوشیده با اختصاص سلسله گزارش‌هایی ویژه، خدمات صورت گرفته در آن را زیر سوال ببرد و کاستی‌ها را شناسایی و مطرح کند.

گزارش‌هایی که نه چرایی رسیدن این خطه به بحران را مورد کنکاش قرار می‌دهند و نه حتی می‌کوشند شرح حالی از قلعه گنج، پیش از توجه امثال بنیاد علوی به آن ارائه دهند و تنها چیزی که برایشان اهمیت دارد، نقد شرایط موجود است. نقدی که البته لابه لای آن رد و اثر پررنگ خدمات صورت گرفته نیز هویداشده تا مشخص شود که حتی از دید نقادانه ایشان نیز، قلعه گنج حالش به نسبت گذشته به شده است.

تلاش برای یافتن کاستی‌ها و مطرح کردنشان در بوق و کرنا که بی شباهت به تلاش برای گرفتن امید از مردم قلعه گنج نیست. مردمی که می‌دانند شهر و دیارشان هنوز تا رسیدن به شرایط مطلوب راه زیادی در پیش دارد، اما می‌کوشند از بستر امکاناتی که برایشان فراهم آمده، بهترین آینده را برای خود بسازند. مردمی که ظاهرا برخی از دیدن تحول درونی شان هم عاجزند، چه برسد به خدماتی که امثال بنیاد علوی طی سال‌های اخیر به ایشان ارائه داده‌اند!

بالاخره قلعه گنج یا قلعه رنج؟!

بالاخره قلعه گنج یا قلعه رنج؟!

بالاخره قلعه گنج یا قلعه رنج؟!

بالاخره قلعه گنج یا قلعه رنج؟!

بالاخره قلعه گنج یا قلعه رنج؟!

بالاخره قلعه گنج یا قلعه رنج؟!

بالاخره قلعه گنج یا قلعه رنج؟!

بالاخره قلعه گنج یا قلعه رنج؟!

بالاخره قلعه گنج یا قلعه رنج؟!

بالاخره قلعه گنج یا قلعه رنج؟!

بالاخره قلعه گنج یا قلعه رنج؟!

بالاخره قلعه گنج یا قلعه رنج؟!

بالاخره قلعه گنج یا قلعه رنج؟!

بالاخره قلعه گنج یا قلعه رنج؟!

بالاخره قلعه گنج یا قلعه رنج؟!