استفان والت نظریه پرداز روابط بین الملل و استاد دانشگاه هاروارد در فارین پالسی نوشت: نشست سنگاپورتا حد زیادی عاری از هر گونه محتوا است. در این نشست پرزیدنت دونالد ترامپ در قبال تعهدات کره شمالی متعهد به لغو مانور نظامی مشترک با کره جنوبی شد.
به گزارش «انتخاب»؛ در ادامه این مقاله می خوانیم: مهم ترین مسئله در نشست سنگاپور تغییر و تحول شخصیت کیم جونگ اون از یک شخص مرموز، مضحک، بی رحم و غیرمنطقی به رهبر جدی و حامی تعامل با جهان بود. این مسئله حاکی از شکست آمریکا در به تصویر کشیدن دشمنانش به عنوان اشخاص غیرمنطقی، دیوانه ، فریب خورده است. به جای این که ما اختلافات سیاست خارجی خود را محصول تضاد مستقیم منافع یا ارزش های سیاسی بدانیم مقامات آمریکایی خواهان این هستند که بر نقص های شخصیتی یا جنون و دیدگاه های تحریف شده از واقعیت تاکید کنند. در حالی که در واقعیت خانواده کیم جونگ اون هرگز دیوانه یا غیرمنطقی نبوده اند و بلکه بالعکس آن ها در هفت دهه در شرایط دشوار خواهان حفظ قدرت بوده اند.
تمایل ما در نگاه به دشمنان و مخالفان خود به عنوان دیوانه و غیرمنطقی کاملا دارای سابقه طولانی است. آمریکایی ها رهبران بلشویک را متعصبان غیرمنطقی قلمداد می کردند و برای نمونه ادوارد لانسینگ وزیر امور خارجه سابق آمریکا ایدئولوژی بلشویک را وحشتناک ترین چیزی می دانست که ذهن انسان تا به حال درک کرده بود. دین راسک وزیر خارجه آمریکا در دهه 1960؛ رفتار چین کمونیست را خشن، غیرقابل انعطاف، سرکش و خصمانه دانست که نگاه آن ها به جهان غیرواقعی است. در دهه 1970 و 1980 مقامات آمریکا تاکید داشتند که رهبران شوروی هیچ گونه ارزشی برای حیات انسانی قائل نیستند. در همین اواخر کارشناسان آمریکا حمله به عراق را با این استدلال توجیه کردند که صدام حسین شخصیتی متجاوز و غیرمنطقی است که باید جلوی آن گرفته شود. همچنین حامیان جنگ با ایران از همین ادبیات استفاده می کنند.
همچنین به جای این که ما اقدامات تروریست های بین المللی را ناشی از انگیزه های سیاسی محاسبه شده و کنشگران منطقی و عقلانی در نظر بگیریم که بمب گذاری انتحاری بخشی از تاکتیک آن ها برای دستیابی به اهداف سیاسی است، بیشتر آن ها را افرادی عمیقا آشفته، بی منطق، فریب خورده و دیوانه تصور می کنیم. این در حالی است که ما آمریکایی تصور می کنیم کشورمان منحصر به فرد، با فضیلت، استثنایی، منطقی و از خودگذشته است و این که سیاست خارجی ما برای همه خوب است. همانطور که پرزیدنت چرج بوش پس از حادثه یازده سپتامبر گفت: « تعجب آور است که این مردم از ما متنفر هستند زیرا که من می دانم که ما چقدر خوب هستیم»
نویسنده در ادامه تاکید دارد که در درجه اول اگر یک دشمن واقعا غیرمنطقی و دیوانه است پس این حاکی از این است که آن ها هیچ هراسی نسبت به برتری نظامی آشکار آمریکا ندارند. بنابراین استراتژی بازدارندگی کارساز نیست و به این ترتیب جنگ پیشگیرانه گزینه جذاب تری خواهد بود. این گزینه دقیقا همان چیزی بود که در عراق اتفاق افتاد و همچنین این رویکرد بخشی مهمی از دستورکار جنگ طلبان برای اقدام نظامی علیه ایران بوده است. علاوه بر این ، آن ها حامی حملات نظامی علیه کره شمالی هستند که مهم ترین آن جان بولتون مشاور امنیت ملی جدید آمریکا است.
دوم این که نسبت دادن ادبیات غیرمنطقی به رقیب یا دشمن از فهم دلائل واقعی پشت پرده رفتار آن ها جلوگیری می کند. آمریکایی ها گاهی اوقات فکر می کنند دستیابی به سلاح کشتار جمعی از سوی کره شمالی، ایران و لیبی ناشی از محرک جبری یا شواهدی از نیت بدخواهی آن هاست. مطابق این دیدگاه اقدام کره شمالی به عنوان کشور فقیر برای اختصاص منابع غظیم خود در توسعه سلاح اتمی اقدامی غیرمنطقی است. اما در واقع تمامی این دولتها دلائل مشروعی برای کسب سلاح اتمی دارند زیرا که نسبت به حملات خارجی نگران هستند و به همین دلیل آن را ابزار بازدارندگی قابل اعتمادی می دانند. ( اگر آمریکا فکر می کند برای تامین امنیتش نیاز به هزاران سلاح اتمی است چرا دولت های ضعیف تر خواهان آن نباشند.) و علاوه بر این همانطور که کیم جونگ اون نشان داد داشتن بمب اتمی می تواند ابزار خوبی برای جلب توجه واشنگتن و درجه خاصی از احترام باشد.
سوم این که اگر حریف یا دشمن دیوانه، غیرمنطقی و بی رحم است هیچ کسی نمی تواند با دادن هویچ، چماق یا استدلالات منطقی به آن ها واکنش نشان دهد. بنابراین فلسفه مذاکره و صحبت کردن با یک شخص دیوانه یا حکومت دیوانه چیست؟ در نتیجه نامعقول و غیرمنطقی بودن دشمن از هرگونه دستیابی به یک توافق دیپلماتیک مثبت جلوگیری می کند.
نویسنده در ادامه می نویسد: ما دوست داریم که دشمنان خود را با مفاهیم غیرمنطقی و احمق به تصویر بکشیم و خود را عاری از هرگونه رفتار احمقانه معرفی کنیم برای نمونه، افراد منطقی و معقول می توانند در مورد هزینه و سود توسعه ناتو با یکدیگر اختلاف نظر داشته باشد. برای آمریکایی ها این که فکر کنند میتوانند بدون خسارت در روابط با روسیه از حرکت ناتو به سمت شرق جلوگیری کنند ایده ای احمقانه است. یا تفکر آمریکایی ها در مورد ایجاد دموکراسی پایدار و مرفه و حامی آمریکا و همچنین دموکراسی سازی در سرتاسر منطقه و همچنین سرنگونی معمر قذافی و درخواست از اسد برای کناره گیری از قدرت به همان اندازه احمقانه است.
والت در پایان عنوان می کند: من بر خلاف نظر کسانی بر اختلال شخصیت خودشیفتگی ترامپ تاکید دارند، فکر نمی کنم که وی دیوانه یا در مراحل اولیه جنون باشد. بر مبنای عملکرد فعلی ترامپ، درک این که چرا قدرت های بزرگ عمده به این نتیجه می رسند که تلاش برای همراهی، نرم کردن و سازش با رئیس جمهور دمدمی مزاج و کینه توزی همانند ترامپ راه به جایی نمی برد آسان است. بنابراین کیم جونگ اون نشان داد که وی به جای همراهی ، با به مبارزه طلبیدن ترامپ احترام بیشتری را کسب می کند.