روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:بنا به تحقیق و گفته زیستشناسان در میان کوسه ماهیها، روشِ «برنده – بازنده» حاکمیت دارد. برای این که یک کوسه ماهی برنده شود، باید دیگری بازنده باشد و این اصل و روش، بدون هیچ تمایز و تفاوتی در میان آنها حاکمیت دارد. در قاموس یک کوسه ماهی، هر نوع ماهی دیگر، دشمن و یک وعده غذایی بالقوه به شمار میآید.
اگر اندکی دقت کنیم، میبینیم در کشور ما بعضی مدیریتها درچند سال اخیر، به همین مدیریت از نوع کوسه ماهیها بیشتر شبیه ونزدیک شده است. با کمال تاسف گاهی مشاهده میشود بعضی افراد برای رسیدن به مقامهای عالی، رقبای سیاسی خود را زیر پا ولگد له کرده و به آنها هتک حرمت میکنند؛ در رقابتهای انتخاباتی، برخی افراد به همدیگر حملهور میشوند و همدیگر را زیر سوالهای بنی اسرائیلی میبرند، برای یکدیگر پرونده سازی میکنند، مخالفان جناحی خود را به ارتباط با سرویسهای اطلاعاتی آمریکا، انگلیس و اسرائیل متهم میسازند و به عبارت روشنتر رقابت و مدیریت از نوع (بازنده – برنده) را از خود بروز میدهند و هیچ فرصتی به رقیب سیاسی خود نمیدهند.
بعد هم وقتی به قدرت میرسند به محدوده مسئولیتهای خود قانع نمیشوند،تلاش و تکاپو دارند تا بر حیطه سایر قوا نیز سیطره داشته باشند. نقاط قوتها را به خود نسبت میدهند و نقاط ضعفها، سوء مدیریتها و عدم تدبیرها را با فرا فکنی آشکار به حساب دیگران میگذارند. این نوع مدیریتها را مدیریت کوسه ماهیها مینامند که متاسفانه در هشت سال حاکمیت جریان انحرافی ظهور جدی پیدا کرد و به اوج رسید.
البته اگر چه در نظام اسلامی ما این نوع مدیریتها غیر اصیل است، همانند کف روی دریا زایل شدنی بوده است، اما همین موقتی بودنش هم آسیبهای فراوانی برپیکره آن وارد ساخته و نظام اسلامی را به ناتوانی و ناکارآمدی گرفتار ومتهم ساخته است.
نوع دیگر، مدیریت از نوع مدیریت دلفینهاست. دلفینها پستاندارانِ آبزی، بزرگ و حیوانِ بازیگوش و دارای روحیه همکاری هستند و ارتباط و مدیریت در میان آنها به شیوه «برنده – برنده» یا به تعبیری «برد – برد» است.
آنها دوست دارند همه چیز را با همدیگر تقسیم کنند. در شرایط دشوار، در کنار هم و برای هم هستند و همدیگر را یاری میکنند. اگر یک دلفین زخمی شد، چند تای آنها جمع میشوند و او را همراهی میکنند؛ تا از گروه عقب نماند و خود را به جمع دلفینها برساند.
بنا به تحقیق زیست شناسان، روحیه همکاری و شیوه «برد – برد» در میان دلفینها به قدری قوی است که حتی در موارد متعددی موجب نجات جان انسانها نیز شده است و تعداد زیادی از انسانها که درحال غرق شدن بودند، توسط دلفینها نجات یافتند.
ای کاش برخی از مدیران و زیر مجموعههای آنان یک بار هم شده در روحیه انعطافپذیری، همزیستی، همکاری و همراهی مسالمتآمیز دلفینها تامل کنند و در ادارات، سازمانها، نهادها، مدارس و دانشگاهها، این ویژگیهای بسیار مثبت دنیای حیوانات را که مورد تاکید پیامبر صلیالله علیهوآلهوسلم و ائمه معصومین علیهمالسلام نیز بوده، در میان زیر مجموعههای خود گسترش دهند؛ در احادیثی از آن بزرگان داریم که میفرمایند: بعضی از خصوصیات مثبت را از حیوانات یاد بگیریم؛ مثلا: نجابت را از اسب، وفا را از سگ، غیرت را از خروس، تلاش و کوشش و سحرخیزی را از کلاغ و مورچه.
اغلب ما انسانها نا خودآگاه به مدیریت از نوع کوسهماهیها که به عبارتی پرتوی از همان «نفس اماره» و رذائل اخلاقی است گرفتار هستیم؛ امّا با تامل، تلاش و ریاضت اخلاقی میتوانیم آن را به مدیریت مثبت و پرنشاط دلفینها و فضائل اخلاقی تغییر شکل وماهیت بدهیم و بدین ترتیب منشا رشد و تعالی و بالندگی در عرصههای گوناگون مدیریتی شویم.
باتوجه به این که هماکنون در شرایط ویژه و دشواری هستیم و آمریکا و اسرائیل به خیال خود میخواهند صدور نفتمان را به صفر برسانند، بیش از پیش به اعمال سیاست «برد - برد» در میان گروهها و جناحهای داخل نظام نیاز داریم، لازم است آن را جدی بگیریم. البته این مهم در صورتی امکانپذیر خواهد بود که افراد فرصتطلب، افراطی، بیریشه، متحجر، تنگ نظر و جاهل طرد شوند و به انسانهای اصیل، ریشهدار، عاقل، متدین، واقعاً انقلابی و دارای شرح صدر میدان داده شود؛ چون سیاست و مدیریت برد - برد تنها در میان این افراد میتواند مفهوم و مصداق داشته باشد و عملی شود.