arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۴۱۸۸۵۶
تاریخ انتشار: ۰۲ : ۱۳ - ۲۳ تير ۱۳۹۷

مسیح مهاجری: شرق یا غرب؟

«شرق و غرب، عناوینی هستند که در ادبیات سیاسی ایران، سیاست معروف اعلام شده توسط امام خمینی بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی تحت عنوان «نه شرقی – نه غربی» را تداعی می‌کنند. اگر معنای دقیق این سیاست راهبردی را همیشه به خاطر داشته باشیم، هرگز درباره پاسخ دادن به این سوال که آیا شرق بهتر است یا غرب؟ دچار ابهام نخواهیم شد.»
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

 

حجت الاسلام والمسلمین مسیح مهاجری در سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: مجادله درباره اینکه تقویت رابطه با شرق بهتر است یا غرب؟ هر چند مبحث کهنه‌ایست و البته جواب کاملاً روشنی هم دارد، ولی از آنجا که این روزها در رسانه‌ها و محافل سیاسی کشور ما مطرح است پرداختن به آن شاید لازم باشد.

شرق و غرب، عناوینی هستند که در ادبیات سیاسی ایران، سیاست معروف اعلام شده توسط امام خمینی بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی تحت عنوان «نه شرقی – نه غربی» را تداعی می‌کنند. اگر معنای دقیق این سیاست راهبردی را همیشه به خاطر داشته باشیم، هرگز درباره پاسخ دادن به این سوال که آیا شرق بهتر است یا غرب؟ دچار ابهام نخواهیم شد.

سیاست «نه شرقی – نه غربی» هرگز به معنای نفی رابطه با شرق و غرب نبوده و اکنون و در آینده هم نباید چنین معنائی از آن اراده شود. این سیاست راهبردی درصدد نفی سلطه غرب و شرق است ولی رابطه مستقل و متکی بر منافع ملی با بلوک شرق و بلوک غرب را نفی نمی‌کند. آنچه در فهم این سیاست مهم است و باید مورد توجه قرار گیرد این است که هیچ کشوری بدون اینکه با سایر کشورها رابطه داشته باشد و با آنها تعامل کند، نمی‌تواند مدیریت شود. جهان امروز، یک مجموعه است که اجزاء آن نیازهای مختلف همدیگر را تامین می‌کنند و ملت‌ها از طریق تعامل با همدیگر است که می‌توانند پویائی خود را حفظ کنند.

اعلام سیاست «نه شرقی - نه غربی» توسط امام خمینی در جریان انقلاب اسلامی و گنجانده شدن این سیاست در مجموعه اصول پایه‌ای سیاست خارجی نظام جمهوری اسلامی به این دلیل بود که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، سیاست خارجی ایران تابعی از تصمیمات قدرت‌های خارجی بود. در میان احزاب و جریان‌های سیاسی مطرح در ایران دوران رژیم وابسته پهلوی و همینطور در سایر کشورهای منطقه اصولاً این تفکر غلط وجود داشت که هر حزبی بخواهد قدرت را دردست بگیرد باید به یکی از دو بلوک شرق یا غرب وابسته باشد. در ایران قبل از انقلاب، حزب توده و سایر احزاب کمونیستی و مارکسیستی، راه به قدرت رسیدن را وابسته بودن به یکی از دو بلوک شرق و غرب و به عبارت روشن‌تر شوروی، چین و آمریکا می‌دانستند. رژیم شاه، وابسته به آمریکا و انگلیس بود و جریان‌های سیاسی چپ موجود در کشور معتقد بودند برای خارج ساختن قدرت از دست او باید به چین یا شوروی وابسته شوند. در کشورهائی مثل عراق، مصر، یمن، افغانستان، سوریه و... نیز همین تفکر به فعلیت رسیده بود. دو قدرت برتر شرقی و غربی نیز برای باز کردن راه نفوذ در کشورهای منطقه، با همدیگر رقابت می‌کردندو از هیچ اقدامی برای تحقق این هدف دریغ نداشتند.

اعلام سیاست «نه شرقی – نه غربی» توسط امام خمینی، کشیدن خط بطلان براین تفکر انحرافی بود، تفکری که عملاً وابستگی کشورها و ملت‌ها به بیگانگان را امضاء می‌کرد و نافی استقلال حکومت‌ها بود. امام خمینی با این اقدام استراتژیک، به ملت‌ها پیام دادند که باید روی پای خود بایستند و به هیچیک از قدرت‌ها وابسته نباشند، زیرا شرق و غرب هرگز خواهان سعادت و استقلال ملت‌ها نیستند و همواره درصورتی می‌توانند استقلال و آزادی و منافع ملی خود را حفظ کنند که به هیچیک از قدرت‌های سلطه‌گر وابسته نباشند و با تکیه بر اراده خود کشور را مدیریت کنند. انقلاب اسلامی با تکیه بر سیاست «نه شرقی – نه غربی» توانست پیروز شود و ملت ایران را از وابستگی به بیگانگان برهاند و پایه‌های اصلی این سیاست یعنی مبارزه با استبداد داخلی و استعمار خارجی را تقویت نماید. این سیاست، در فصل دهم قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی که به «سیاست خارجی» اختصاص دارد اینگونه بیان شده است.

«سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران براساس نفی هرگونه سلطه جوئی و سلطه پذیری، حفظ استقلال همه جانبه و تمامیت ارضی کشور، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرت‌های سلطه گر و روابط صلح آمیز با دول غیرمحارب استوار است.» (اصل 152)

همانطور که این اصل مقرر داشته، رابطه جمهوری اسلامی ایران با تمام کشورهای غیرمحارب، اعم از شرقی و غربی از نظر قانون اساسی مجاز است با این شرط که به هیچیک از آنها تعهدی که موجب سلطه آنها بر کشور شود نداشته باشد. این اصل، بطور طبیعی به هر سوالی در زمینه رابطه با شرق و غرب پاسخ روشن می‌دهد و پاسخ این سوال ویژه که رابطه شرق بهتر است یا غرب؟ این است که در هر زمانی تامین منافع ملی، حفاظت از استقلال و امکان جلوگیری از سلطه طرف مقابل است که چگونگی رابطه با بیگانگان اعم از شرقی و غربی را مشخص می‌کند. واقعیت این است که شرق و غرب هر دو سوابق منفی زیادی در روابطشان با ایران دارند. در میان دولت‌های شرقی و غربی، روسیه و آمریکا رکورددار بی‌اعتمادی و خیانت به ایران هستند بطوری که در حمایت از رژیم شاه در کوران انقلاب اسلامی و در دوران 8 ساله جنگ تحمیلی این هر دو قدرت بیگانه، از صدام حمایت کردند و با هرچه در توان داشتند علیه جمهوری اسلامی ایران به صحنه آمدند.

بنابر این، نگاه ما به شرق و غرب در سیاست خارجی نباید مطلق کردن هیچیک از آنها باشد. ما باید حفاظت از منافع ملی را در روابط با شرق و غرب، محور قرار دهیم و با تکیه بر اقتدار ملی و معیار قرار دادن اصل 152 قانون اساسی جمهوری اسلامی، روابط کشور با شرق و غرب را تنظیم نمائیم.

نظرات بینندگان