پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
ما که داشتیم این بخش رو تنظیم می کردیم ، خبر رسید این آمانوی بی ادب یه گزارش داده طبق معمول موافق خواست غرب و کشورهایی که دل خوشی از ما ندارن. خواستیم یه حال اساسی از این جاپنی بی معنی بگیریم ، چون متن گزارش کامل بدستمون نرسیده بود گذاشتیم ، اگر دیدیم چیز مهمیه واسه هفته ی بعد بهش یه توجهی بفرماییم.
شیرین ترین ها :
1- هواپیما
در ایران وقتی می گیم هواپیما ، نمیدونم چرا آدم یاد بهشت زهرا می افته و دلش تنگ میشه و اگر سفر خیلی جدی باشه ، تو اون مدتی که می خواد بره سفر یه صله رحم خفن بجا میاره و کلی جیب مبارک رو واسه شام و نهار دادن و آشتی کنان خالی می کنه . بگذریم ، اینا که مهم نیست و ما هر روز با یه همچین مواردی مواجهیم . اما نکته جدی تر و البته شیرین تر اینکه :
بعد از فرود حیرت آور و فنی خلبان شهبازی به علت باز نشدن چرخ ها و ترکیدن چرخ های پرواز لندن ، یه اتفاق جالب ( البته برای ما و هراس انگیز برای سایر ملل ) افتاد و آن اینکه ، "چند دقیقه پیش از پرواز هواپیمای ایران ایر که قرار بود ساعت 13:10 به وقت کوآلالامپور به مقصد تهران حرکت کند و زمانی که مسافران در هواپیما نشسته و منتظر پرواز بودند، ناگهان یکی از مسافران متوجه نشت مشهود بنزین از یکی از بال های هواپیما می شود و این مساله را با ناباوری به مهمانداران منتقل می کند، مهمانداران با دیدن این وضعیت، خلبان را در جریان می گذارند و با تایید صحت این مشکل، پرواز لغو می شود و تا لحظه تنظیم این خبر( ساعت 16 به وقت کوآلالامپور) همچنان مسافران در هواپیما در انتظار پرواز نشسته اند و خلبان و مسوولان پرواز هم از دادن هرگونه پاسخ و توضیح خودداری می کند."
حالا اینکه هر هواپیمایی قبل از پرواز توسط کادر پرواز کنترل میشه و کلی مهندس پرواز اینور ، اونورش و چک می کنند ، به کنار . برادر نقصی که یه مسافر یهو ، همینجوری میبینه ، چطور از چشمان تیزبین شما دور موند؟ شما تصور کن زن و بچه خودت داخل اون هواپیما بودن ، چه حالی میشدی ، جناب خلبان شما دیگه چرا ، توضیحی ، عذرخواهی ای ( البته عذرخواهی یه چندسالی دیگه تو مرام ما نیست ، مگه درمواردی خاص ، اونم تو مجلس!) بابا یه حرفی ، مردم مردن از استرس!
یه چندتا پیش نهاد برای عزیزان هم داریم و یک توجیه برای مردم :
اول اینکه : دوستان یه طرحی ، مصوبه ای ، چیزی به اجرا بگذارند که بر اساس اون سرنشینان و خانواده های اونها قبل از پرواز برن اینور و اونور هواپیما رو چک کنن ، ببینن پنچری ای ، نشت بنزینی ، شکستگی ای یا هر مشکل دیگه ای که احتمالاً از چشمان تیزبین عزیزان دور می ماند وجود ندارد؟ و بعد از تایید این بزرگواران اجازه پرواز صادر بشه .
دوم اینکه : آقا ضرب المثل داریم "کس نخوارد پشت من ، جز ناخن انگشت من" حالا شما می خواهید ،یه صنعت به این عظمت کار اصلی خودش رو ول کنه بیاد ببینه یه نشت کوچیک تو هواپیما هست یا نه ؟ برید آقا ! اگر خیلی مدعی هستید ، تشریف ببرید خودتون بازدید کنید! افتاد؟
سوم یه توجیه اساسی و اون اینکه چون هواپیما توی مالزی این اتفاق براش افتاده و اینکه مالزیایی ها هم چون در شرق آسیا هستند و چشماشون یه کم ، ریز میبینه ، متوجه این اشکال کوچیک ، نشدن وگرنه اگر در ایران بود که هیچگاه این اتفاق نمی افتاد . حرفا می زنید ها ! اصلاً تو ایران شما یه همچین مواردی رو تا حالا دیدین ؟ نه ! خوب برید بعدی دیگه !
2- ترکیه
این عزیزان همسایه ، نه اینکه هیچ مشکلی ندارن ، یه مدتیه افتادن دنبال مشاهیر همسایه هاشون ، البته بگذریم اینکه خودشون هم همچین ، چون اخیراً فهمیدن اصالت مهمتر از خیلی چیزای دیگه اس و اصالت هم به زور ایجاد نمیشه و باید یه چیزی باشه که خودت رو بهش بند کنی ، بعد از مولانا و ابن سینا ، با توجه به اینکه دیگه خیلی پررویی بود که بگن فردوسی هم ترک بوده ، اومدن از شاهنامه شروع کردند و جناب "رستم دستان" را قهرمان ملی تمام بشریت نامیدند. حالا ببینید ما کی گفتیم ، اگه یکی دو سال دیگه نگفتند این افراسیاب ایرانی بوده و اومده با رستم بجنگه و به همین خاطر رستم رفته سمت ایرانو و بعد فردوسی هم از خونشون تو "کوش آداسی" پاشده ، رفته تو افراد این رستم و کم کم در ایران فارسی یاد گرفته و اقدام به نوشتن شعر به فارسی کرده تا افراسیاب و دیو سپید و اینا بهش گیر ندن ! خوب اینهم از فردوسی ، دیدین حالا بعدش این دوستان سراغ کدامیک از مشاهیر میرن ، خدا عالمه ، اما یه چندتایی به نظر ما اومد ، جهت تسریع در امور و بررسی های لازم معرفی می کنیم :
یک - این مشاهیری که ازدواج نکردند ، چرا ؟ خوب برادر دیگه همه میدونن ، آقایون مشهوری که ازدواج می کنند ، به ملیت زنانشان در می آیند ، اما آنها که مجردند ، آزادند و شما اگر یه بوق تبلیغاتی حسابی داشته باشین ، می تونید اونها رو ببرید زیر بلیط خودتون . حالا افرادی که ما پیشنهاد می کنیم عبارتند از : سید جمال الدین اسدآبادی همدانی - محمد فرخی یزدی - سهراب سپهری - علی اکبر دهخدا - صادق هدایت ( این یکیو اگر ادعاشو بکنین ، بعضی ها تایید هم می کنن! )
توصیه به همسایه ؛ الان آنقدر اوضاع پولی - مالی - فکری مردم خرابه که شما اگر از این دزدی های فرهنگی انجام بدید و برید ، اتفاق خاصی نمی افته . استفاده بفرمایید همسایه ها .
3- احمدی نژاد
جناب دکتر فرموده اند : اگر می گذاشتند اصلاحات کنیم، این اختلاس پیش نمی آمد. برادر من شما آمدید جلوی این اصلاحاتی های بی تربیت را بگیرید ، بعد اونوقت میگید اگر میگذاشتند اصلاحات بفرمایید ! کی نگذاشته اصلاحات بفرمایید ؟ چرا اصلاحات نفرمودید ؟ حالا یه عده ... و ... این وسط یه چیزی گفتن ! اصلاً اصلاحات یعنی چه و چه ربطی به اختلاس داره ؟ داره عزیز جان دقت بفرمایید ربط داره ! دوستان دارند می گن ، این اختلاس از دوران اصلاحات کلید خورده بود ، بعد شما می فرمایید ، اصلاحات ؟ عجبا !!! راستی این اصلاحاتیا که آبرو مابرو نداشتن ، حالا یک بنده خدایی که در ارتباط بوده با پرونده اختلاس حالا یا متهم یا مطلع ، این شد مظلوم ؟البته در جایی هم فرموده بودند : می خواهند به واسطه ی اختلاس، جلوي تحقق 2.5 ميليون شغل در كشور را بگيرند ، حالا اینکه کی ؟ کجا ، چرا ؟ اختلاس کرده هم جالبه ! اختلاس برای جلوگیری از تحقق 2.5 میلیون شغل . خوب پس زیاد هم بد نشده فرد مظلومی که شاید مانع تحقق این وعده ی دولتمردان بوده ، دستگیر شود و مورد مواخذه قرار گیرد.
آقا ما که نفهمیدیم کی چی میگه ! فقط اینکه آدم باید حرف و عملش یه تناسبی حتی با کمربندهای لاغری با هم داشته باشه . از ما گفتن بود آقای رییس !
روزی « ناصرالدین شاه »، وزیر دفترش، « هدایت الله خان » را دید که گوشهایش از زیر کلاهش بیرون آمده بود. نظری خشم آلود به وی افکند و گفت:« گوشهایت را زیر کلاه بگذار. »
وزیر دفتر در حالی که کلاه خود را روی گوش های می کشید گفت:«بفرمائید قربان. این هم گوش های بنده. حالا ببینم کارهای مملکت، با رفتن گوش من در زیر کلاه درست می شود. »
جسور ترین ها :
1- برخی مدیران بانکی
اخیراً یکی از مدیران بانکی ، هی نامه می نویسه و اعلام میکنه اگر چنین می کردیم و یا چنان بودیم ، چنین نمی شد و بانک مرکزی هم در پاسخ به ایشان گفته برادر شما اگر بیل زن بودی ، همون موقع که سرکار تشریف داشتید این باغچه رو بیل می زدین! حالا بیرون رفتید و نسخه ارائه می فرمایید. راستی شما هنوز خودت .... بله دیگه . این جریانات که اتفاق افتاد ما یاد یه داستانی افتادیم که :
یه روز یه دکتری تو اتوبوس نشسته بود که یک ولگرد مست و لایعقل سوار شد و کنار او نشست. مرد روزنامه ای باز کرد و مشغول خواندن شد و بعد از مدتی از دکتر پرسید:دکتر روماتیسم از چی ایجاد میشود؟
دکتر گفت: روماتیسم حاصل مستی و میگساری و بی بند و باری است!
مرد با حالت منفعل دوباره سرش گرم روزنامه خودش شد...بعد دکتر از اون پرسید: تو حالا چند وقت است که روماتیسم داری؟
مرد گفت: من روماتیسم ندارم! اینجا نوشته استرییس بیمارستان شما دچار روماتیسم بدی است!
آره عزیز جان شما که هم بیماری را می دانی و هم درمان را آن موقع که فلان جناب ، دکتر یا همان مدیر عامل فلان بانک بودند باید بجای اینکه همش از بانکداری بدون ربا و بازرسی و چشمان تیز بین سخن بگید و پشت سر هم همایش برگزار کنید ، اون موقع که یه عده مردم مست در این اوضاع بهاری از شما در اینخصوص سوال می کردند ، یه جواب حسابی می دادید تا کار به اینجا نرسه و سرمایه ملت با بی تدبیری امثال این جناب مدیر عامل از دست نره !
2- طومار
در خبرها آمده بود که مردم استان لرستان با امضای
طومار 150 متری، از تلاشها و حمایتهای رئیس جمهور و دولت دهم برای اجرای سه طرح بزرگ عمرانی و زیربنایی در این استان تقدیر و تشکر کردند.
ما هم که جزو همین 2.5 میلیونی هستیم که قرار است برایشان یه کاری دست و پا کنند و حالا بیکار تشریف داریم ، دست بکار شدیم و محاسبه کردیم بدین صورت که :
اگر این طومار 150 متر در یک متر بوده باشد و دوستان عزیز لر در هر 9 سانتیمتر مربع یک امضا مرقوم بفرمایند در اینصورت : 1500000 امضا در این طومار قرار گرفته که با توجه به اینکه جمعیت این استان زیر 2 میلیون نفر می باشد در نتیجه برای جمع کردن یک همچین طوماری باید حداقل دو س ماهی وقت صرف کرد تا اینهمه آدم پیدا کرد ، مگر اینکه بعضی ها نماینده شده باشند مانند عکس فوق و از طرف بعضی دیگه واسه امضا کردن و هر امضا = 55 بوده باشد. حالا ما که هیچ ، بیکاریم و انتظار زیادی ازمون نیست ، ولی شما خبرپراکنان محترم ، یکم بررسی کنید ، بعد یه خبر رو به تمام جمعیت یک منطقه تعمیم بدید.