کمال تبریزی میگوید وظیفه هنرمندان و سلبریتیها ریشهیابی منشا پولها در سینما نیست بلکه مسئولیت آنها موضعگیری و محکوم کردن حملات تروریستی و مشکلات موجود در کشور است.
کمال تبریزی، کارگردان سینما و عضو شورای پروانه نمایش سازمان سینمایی است که مجوز نمایش فیلمهای حاضر در جشنواره فیلم فجر و همچنین فیلمهای در حال اکران را صادر میکند. با او درباره سیو هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر و عملکرد هیات انتخاب و داوران و همچنین حواشی این مراسم گفتگو کردهایم.
شما به عنوان کسی که سالهاست در سینما فعال است و همچنین یکی از اعضای شورای اصلی پروانه نمایش قطعاً همه فیلمهای جشنواره امسال را تماشا کردید. برآیند فیلمهای امسال چگونه بود؟
قبل از پاسخ به این سؤال باید دو مسئله را در نظر بگیریم که سینما نمیتواند به موضوعات پیرامون خود در جامعه و جغرافیایی که در آن رخ میدهد، بیتفاوت باشد. با این پیشفرض اعضای هیات انتخاب و داوران ضمن آنکه مسائل هنری فیلمها را درنظر گرفتهاند در عین حال شرایط اجتماعی و همچنین نظرات سلیقهای و شخصی خود را نیز دخیل دانستهاند. هرچند اگر گروه دیگری در بخش هیات انتخاب فعالیت میکرد شاید نتایج متفاوت میشد. مسئله دوم این است که در روزهای گذشته برای چندمین بار کشور ما مورد یک حمله تروریستی قرار گرفت و متاسفانه گروهی از مرزبانان غیور کشور به شهادت رسیدند و این مسئله آنقدر بزرگ بود که حتی واکنشهای جهانی را به دنبال داشت و امروز مردم در بطن جامعه درگیر چنین مسائلی هستند. بنابراین بسیار مهم است که ذهن جامعه درباره چنین موضوعاتی همیشه بیدار باشد زیرا خشونتهای افراطی و ترور پدیدهای است که اگر با آن مقابله نشود مانند ویروس تکثیر شده و گسترش پیدا میکند. اینها موضوعاتی است که به صورت طبیعی لازم است که سینما به آن بپردازد و هنرمندان و افرادی که به اصطلاح سلبریتی محسوب میشوند باید هم در آثارشان و هم به صورت شخصی به چنین مسائلی و همچنین مشکلات دیگر جامعه واکنش نشان دهند. اگر ما مدعی هستیم که کنار مردم قرار داریم بنابراین نخواهیم توانست از این مسائل به سادگی بگذریم. هرچند متاسفانه بخشی از جامعه هنری ما نسبت به موضوعات بسیار کوچکتر در مقایسه با اتفاقاتی همچون حمله تروریستی و یا گسترش تفکر تکفیری عکسالعمل نشان میدهد اما نسبت به موضوعات مهمتر سکوت میکند. درحالیکه مسئله بنیادی در هر کشوری امنیت آن است.
آیا جشنواره فیلم فجر با نمایش فیلمهایی همچون شبی که ماه کامل شد و ماجرای نیمروز - رد خون، به این مسئله واکنش نشان داد و با جوایزی که این آثار دارد، ذهن جامعه را به این سمت معطوف کرد؟
اتفاقی که در جشنواره فیلم فجر امسال افتاد روشی است که در جاهای دیگر دنیا نیز به کار گرفته میشود و مثلاً در مراسمی مانند اسکار غالباً به فیلمی جایزه میدهند که افکار عمومی دنیا را متوجه موضوع آن کنند و حتی شاید فیلم از ارزش هنری بالایی نیز برخوردار نباشد اما مهم است که مجموعه هنرمندان به مسائل حساسی همچون مشکلات اجتماعی و اتفاقاتی که برای امنیت کشور رخ میدهد، واکنش جدی نشان دهند زیرا هنرمندان به عنوان گروههای مرجع و افرادی که طرفدارانی در جامعه دارند، نقش مهمی در پررنگ کردن اتفاقات و همچنین جهتدهی به نگاه دیگران دارند. جهتی که هیات انتخاب برای انتخاب فیلمها و همچنین هیات داوران برای دادن جوایز انتخاب کردند با توجه به اتفاقاتی که بعد از پایان مراسم اختتامیه رخ داد، کاملاً جهت درست و هوشمندانهای بود و نشان داد که سینما به خوبی میتواند نسبت به برخی از حوادث پیشبینی و آیندهنگری داشته باشد.
بنابراین معتقدید اگر افراد دیگری در جمع هیات داوران حضور داشتند نتایج تغییر زیادی نمیکرد؟
یکی از نکات مثبت داوریها در جشنواره امسال این بود که هیات داوران قبل از اعلام اسامی برندگان بیانیهای را قرائت کرد که در آن مسیر و نگاه خود را در اهدای جوایز به روشنی اعلام کرده بود. امسال یکی از معدود دورههایی بود که در جشنواره فیلم فجر جوایز به شکل عادلانهتری نسبت به دورههای قبل اهدا شد. در بخش معرفی نامزدها تقریباً بیش از ۹۵ درصد نامزدهایی که معرفی شدند، انتخابهایی بودند که اغلب مخاطبین جشنواره هم آنها را قبول داشتند و تا حد زیادی به عدالت نزدیک بود و تقریباً فیلمی نبود که بخش قابل اعتنایی در آن وجود داشته باشد ولی نامزد نشده باشد و فقط شاید در اعلام نتایج نهایی و اهدای سیمرغها اگر افراد دیگری داور بودند احتمالاً نتایج کمی فرق میکرد. داوران جشنواره امسال با وجود آنکه کار سختی در پیش داشتند اما موفق بودند و اینکه گروهی مشخص جشنواره امسال را با وجود فیلمهایی همچون شبی که ماه کامل شد و ماجرای نیمروز - رد خون متهم به سیاهنمایی و یا توجه نکردن به ارزشهای انقلاب و نظام میکنند، جانب انصاف را رعایت نکردهاند بلکه باید به فیلمسازانی همچون آبیار و مهدویان برای رفتن به سمت چنین موضوعاتی دشوار تبریک گفت و جشنواره امسال را در شان ۴۰ سالگی انقلاب دانست. البته زمان آن رسیده است که جشنواره یک بازنگری حیاتی در بخشهایی همچون نگاه نو و فیلمسازان جوان که آثار اول و دومشان را ساختهاند، انجام و به اینگونه فیلمسازان توجه بیشتری نشان دهد.
باتوجه به اینکه امسال برخی فیلمها همچون «ما همه با هم هستیم» خودتان به جشنواره نرسید و اینکه آثار دیگری مانند برخی فیلمهای کمدی از حضور در جشنواره انصراف دادند، بازهم میتوان این گزاره را قبول داشت که جشنواره هنوز ویترین سینمای ایران است؟
قطعاً جشنواره فیلم فجر ویترین سینمای ایران در سال آینده و همچنین کارنامه عملکرد در سال گذشته است. امسال فقط فیلمهای کمدی در جشنواره حضور نداشتند که این امر نیز تقریباً طبیعی است چون فیلمهای کمدی آثار عامهپسندی هستند و به اصطلاح جشنوارهای نیستند و تقریباً بخش زیادی از فیلمهای قابل اعتنا و مهم که در اکران سال آینده به نمایش درخواهند آمد، در جشنواره رونمایی شدند و تعداد فیلمهای غیرکمدی خوبی که از جشنواره بیرون ماندهاند و به دلایل مختلف فرصت حضور در جشنواره پیدا نکردند، از تعداد انگشتان دست تجاوز نخواهد کرد.
به طور مصداقی کدام فیلمها را از لحاظ تکنیک و اجرا رو به جلو میدانید؟
فارغ از فیلمنامه مثلاً فیلمی مانند سمفونی نهم ساخته محمدرضا هنرمند اثر بسیار پر زحمتی بود که نتیجه خوبی داشت و برای بیننده باورپذیر بود یا فیلم مسخرهباز ساخته همایون غنی زاده از لحاظ اجرا و جلوههای ویژه بصری درخشان و متفاوت بود. قسم ساخته محسن تنابنده با بازی تحسین برانگیز مهناز افشار از لحاظ انتخاب شیوه فیلمبرداری و اجرای جلوههای ویژه میدانی کار بسیار سخت و قابل قبولی بود. برخی فیلمها مانند ماجرای نیمروز - رد خون و شبی که ماه کامل شد در کنار داستان جذابی که داشتند، ریتم را به خوبی رعایت کرده بودند به همین دلیل مخاطب متوجه زمان بیش از دو ساعت آنها نمیشد و این مسئله اتفاق خوبی برای سینمای ایران است. همچنین برخی فیلمها مانند قصر شیرین ساخته رضا میرکریمی هرچند ریتم کندی دارد اما این ریتم با هدف تعمق بیشتر مخاطب در داستان انتخاب شده و اصلاً مخاطب را خسته نمیکند و ما متوجه نمیشویم چه زمانی فیلم تمام شده است و مخاطب را حتی بعد از تمام شدن فیلم نیز رها نمیکند. نکته دیگری که فیلمهای امسال نشان دادند اینکه آسیبی که هر سال سینمای ایران تقریباً به آن دچار است و به اصطلاح گفته میشود که فیلمها در آپارتمانها ساخته میشوند در جشنواره امسال کاهش محسوسی پیدا کرده بود و چشمانداز سینمای ایران به صورت کلی براساس آنچه در جشنواره فیلم فجر دیدیم، در سال آینده روشن و امیدوارکننده است.
رشد تکنیکی و ابزاری در سینما ارتباط مستقیمی با هزینه دارد زیرا استفاده از ابزار پیشرفته نیاز به بودجه بیشتری برای تهیه این ابزار دارد. همین مسئله باعث شده بود تا تهیهکنندگان به سمت سرمایههایی بروند که بعضاً خارج از سینما است اما ورود این سرمایهها به سینما بحث برانگیز شده است به گونهای که در بیشتر نشستهای خبری در ایام برگزاری جشنواره فجر یکی از اولین سوالها این بود که سرمایه ساخت این فیلم از کجا تهیه شده است؟ طرح چنین سوالاتی درست است و آیا عوامل یک فیلم باید دقیقاً بدانند که منشاء پولی که با آن سریال و فیلم ساخته میشود، کجاست؟
منشاء پولهایی که وارد سینما میشود باید مشخص باشد و این یک بحث منطقی است اما اینکه عوامل یک فیلم منهای تهیهکننده همچون بازیگر، فیلمبردار، آهنگساز و سایر حرفهها قبل از بستن قرارداد جستوجو کنند تا بدانند پول فیلم از کجا آمده، بحث دیگری است. نباید از عوامل یک فیلم انتظار داشته باشیم که در هنگام عقد قرارداد درباره تمام منابع مالی تهیهکننده فیلم اطلاع داشته باشند و قاعدتاً و اصلاً ارتباطی به آنها ندارد. برای حضور عوامل مختلف در یک فیلم جدا از نظر کارگردان و تهیهکننده دو اصل اساسی وجود دارد: اول بحث عرضه و تقاضا است و دوم صنف تهیهکنندگان است. مثلاً بازیگری به نام الف زمانی که میخواهد با من به عنوان تهیهکننده همکاری کند یک رقمی را پیشنهاد میدهد و من آن رقم را یا میپذیرم یا نمیپذیرم و این اتفاق امری متداول در سینما است. بخش دوم عدالت و کنترل میزان دستمزدها و همچنین تاثیری است که ورود سرمایههای خارج از سینما به سینما میگذارد. این موضوع به عوامل یک فیلم ارتباطی ندارد بلکه مستقیم به صنف تهیهکنندگان و وزارت ارشاد و سازمان سینمایی مربوط میشود. به همین دلیل حرفههای مختلف حاضر در یک فیلم از من کارگردان گرفته تا گریمور و بازیگر و غیره نیازی نیست و نباید هم در این موضوعات ورود پیدا کنند و آن بخشی که باید پولهای وارد شده را رصد و مراقبت کند که برخی افراد یا باندها و گروهها با تزریق منابع مالی به سینما بخواهند با فیلمها پولشویی کنند یا کارهای دیگری را پشت پرده سینما انجام دهند وظیفه قوه قضائیه، وزارت ارشاد، سازمان سینمایی، خانه سینما و نهایتاً صنف تهیهکنندگان است و اینکه مثلاً بعد از ساخت سریالی مانند شهرزاد تقصیر را متوجه کارگردان یا بازیگران و سایر عوامل پروژه کنیم که چرا در چنین سریالی حضور پیدا کردید که سرمایه آن دچار مشکل بوده، رفتار نسنجیده و دمیدن در شیپور از سر گشاد آن است!