مری لئنورا وولف شیل (همسر جاستین شیل وزیرمختار انگلستان در ایران) که در فاصله سالهای ۱۸۴۹ تا ۱۸۵۳ میلادی، در اوائل دوره پادشاهی ناصرالدین شاه، همراه با همسرش در ایران بوده، در خاطرات خود که به نوعی سفرنامهایست از ایران و آداب و رسوم مردمان آن و به ویژه زنان ایرانی، وضعیت اقتصادی مردم ۱۷۰ سال پیش ایران را بر اساس تجربه شخصیاش در ارتباط با بخشی از آن جامعه اینطور توصیف کرده است:
به گزارش انتخاب، در ادامه بخشی از این سفرنامه را میخوانید:
ایرانیها واقعا مردم عجیبی هستند، زیرا اینطور به نظر میآید که همه مردم به نحوی مقروض میباشند: از پادشاه مملکت گرفته، که زیر بار قرض امپراطور روسیه است، تا یک قاطرچی بینوا. و شاید تنها کسانی که مقروض نیستند نزولخورها باشند. و گرنه با هر کس که صحبت میکنید از قرضهای خود مینالد، و آدمی مشکوک میشود که شاید این مردم به خاطر فرار از دست اجحاف دیگران، این چنین به فقر و نداری تظاهر میکنند .نایب فراش سفارتخانه ما _ که به خودش لقب ((ملک میرزا بیگ)) داده _ امروز پس از صبحانه با حالتی آشفته و نگاهی ملتمسانه به نزد ما آمد و پس از بیان شمهای از فشارهای سختی که بابت قروضش به او وارد آمده، درخواست کرد با پرداخت ۱۲ لیره وام به او کمک کنیم. بهانه اینگونه اشخاص برای وامخواهی معمولا یکی از اینهاست: یا اخیرا زن تازهای گرفته، یا از عهده مخارج خانوادهاش برنمیآید، یا پدرش مرده، یا دیوار خانهاش خراب شده، یا سقف آن چکه میکند و از این چیزها... که از همه آنها قویتر همان مسئله گرفتن زن جدید است که غالبا عنوان میشود.
«محمد آقا» آبدارچیباشی ما، که بعد از کمی شروع خدمتش در سفارتخانه، دومین زن را گرفت و پس از چندی تعداد زنانش به سه نفر رسید و بالاخره شایع شد که او بدون ترس از تامین مخارج آنها مشغول اقدام برای گرفتن زن چهارمی نیز هست که البته زنگ خطری برای ما هم بود، چون تمام زنهای او الزاما در محل سفارتخانه و به خرج ما زندگی میکردند. پس از شنیدن این شایعه به او هشدار دادیم که اگر به همین صورت ادامه بدهد دیگر از حوریهایی که وعده آنها در بهشت داده شده نصیبی نخواهد داشت!
یکی دیگر از کسانی که کمرش زیر بار قروض سنگین خم شده بود، «سلیمان آقا» فراشخلوت ما بود که البته باعث آن هم، علت ذکرشده در مثال قبلی است. او موقعی که برای استقبال از هیات ما از تهران به ارس اعزام شد، به علت اینکه در تبریز زن گرفته بود نتوانست به ما ملحق شود. موقعی هم که به تهران رسیدیم متوجه شدم که او مجرد نبوده است و قبلا در تهران زن داشته است. منتهی به خاطر تجدید فراش، قبل از حرکت به صوب ماموریت، زنش را به دلیل اینکه نابینا شده طلاق داده است. بعدا به نظرم رسید که این مرد احتمالا باید در هر یک از شهرهای بزرگ، برای احتیاط یک زن داشته باشد، چون موقعی که او را همراه خودمان به اصفهان برده بودیم متوجه شدیم که زنی هم در اصفهان دارد، تا در مدت اقامت غم تنهایی را از دلش بزداید.
در اینجا به جرأت میتوانم اظهار کنم که تمام این ملت _ مخصوصا طبقه شهر نشین آن _ کم و بیش به همین صورت هستند و شرایط حاکم بر ایران نیز طوری است که کار اینگونه طالبان تعدد زوجات، و در نتیجه کسب درآمد نزولخوارها را تسهیل میکند. و نزولخواری هم با اینکه به وسیله «محمد» پیغمبر مسلمانان اکیدا ممنوع شده ولی در این مملکت رواج کامل دارد. بهره قانونی وام با اینکه معمولا 12 درصد است ولی نزول پول از 25 درصد کمتر نمیشود و غالبا به حدود ۵۰، ۶۰، و یا ۱۰۰ درصد هم میرسد، که در اینجا روش بسیار استادانهای نیز برای فرار از قانون ابداع شده تا نرخ واقعی بهره وام معلوم نگردد. به این ترتیب اگر شخصی مثلا هزار تومان با بهره ۲۵ درصد قرض نمود، به وامدهنده رسیدی به مبلغ ۱۲۵۰ تومان میدهد، که در ظاهر نمودار مبلغ واقعی وام است و به هیچ وجه حدس نزولخواری نمیرود و تا جایی که من اطلاع دارم در انگلستان نیز روشهایی شبیه این کار انجام میشود.
منبع: خاطرات لیدی شیل، «همسر وزیرمختار انگلیس در اوایل سلطنت ناصرالدینشاه»، ترجمه حسن ابوترابیان، تهران: نشر نو، چاپ دوم، ۱۳۶۸، صص ۸۴-۸۶.