پس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند.
به گزارش «انتخاب»؛ در یادداشتهای علم ، آمده است:
کارهای جاری منجمله کارهای آستان قدس رضوی بسیار زیاد بود، همه را به عرض مبارک رساندم. این مسئله میدان بزرگی که دور صحنین و حرم مطهر به وجود میآوریم مشکلات زیادی برای ما تولید کرده است. از همه مهمتر اینکه لاشخورها که در اطراف ما هستند برای بلعیدن این کار بزرگ دهن باز کردهاند و از طرق مختلف حمله میآورند. فقط قدرت و تصمیم شاهنشاه است که دست رد بر سینه آنها میگذارد و کار را به پیش میراند.
یک مسئله مضحکی هم ضمن این کارها پیش آمد. یک شیخی که واعظ است و اتفاقا واعظ زبردستی هم در مشهد هست، تقاضای قطعهزمین از آستان قدس کرده که در آنجا به ظاهر یک زائرسرا و به باطن یک متل بسازد که البته قطعهزمین هم قابل است و قیمت بسیار زیادی در حدود ۵۰ میلیون تومان دارد. شاهنشاه فرمودند: خوب این جناب واعظ چهطور خودش را راضی میکند که در زمینهای حضرت به دست او بالاخره راهی به صرف مشروب و احیانا کارهای دیگر باز شود؟ عرض کردم: ظاهر امر که زائرسراست ولی به هر صورت، حافظ چند صد سال قبل جواب سوال شاهنشاه را داده است و عرض کردم:
می خورد که شیخ و [حافظ] و مفتی و محتسب
چون نیک بنگری همه تزویر میکنند
شاهنشاه خیلی توجه فرمودند. عرض کردم: دیروز در یکی از مجلات انگلیس میخواندم که یکی از سندیکاهای بزرگ دست چپی کارگری انگلیس که تقریبا کمونیست هستند از کارگران سرمایه هنگفتی جمعآوری کردهاند [و با آنکه] بیش از هرکس سنگ حق و حقوق مردم ضعیف را به سینه میزنند، در آفریقای جنوبی نژادپرست که مردم ضعیف و بدبخت و کارگرهای سیاه را همه روز به مسلسل میبندند، سرمایه خود را به کار انداختهاند، زیرا از همه جا [امن(تر)] Secure است.
بعد هم باز راجع به حافظ مدتی عرایض کردم که در هفتصد سال قبل چه اندازه از لحاظ روشنبینی جلو بوده است. من وظیفه خودم میدانم چون شاهنشاه به شعر و شاعری چندان علاقه ندارند از هر فرصتی گیر بیاورم توجه معظمله را به این مطلب بزرگ و یکی از ارکان کشور جلب نمایم. با آنکه خودم هم سوادی ندارم ولی علاقه به شعر دارم. عرض کردم: باز هم حافظ در همین زمینه گفته است:
راه پنهانی میخانه نداند همه کس
جز من و زاهد و شیخ و دو سه رسوای دگر
بعد فرمودند: گردش بعدازظهر را خواهیم رفت. من باز نگاه تعجبآمیزی کردم. شاهنشاه خندیدند. فرمودند: یک ساعتی بیکارم، میخواهم حرف بزنم و بخندم. تعجب نکنید! در مورد دخترخانمی که هنگام مسافرت ماه مه شاهنشاه آن اندازه موجبات ناراحتی فراهم کرد که من واقعا برای شاهنشاه ناراحت شدم بالاخره تصمیم اتخاذ فرمودند که جوابش کنم. خیلی من راحت شدم، چون قابل کنترل نبود.
عرض کردم: فردا روز تولد حضرت امیرالمومنین علی علیهالسلام است. آیتالله خوانساری استدعا دارد تعطیل باشد. فرمودند: اتفاقا درست هم میگوید. بگو دولت صورت تعطیلات را امروز پیش من بفرستند شاید یکی را بزنیم و این روز را تعطیل کنیم (شاهنشاه به مولا علی علاقه خاص دارند).
عرض کردم: آیتالله خوانساری وصیتنامه تنظیم کرده که بعد از او وجوه سهم امام به چه نحو مصرف شود و میل باطنی او این است که وصیتنامه را شاهنشاه توشیح فرمایند. فرمودند: پاک درباری شده! عرض کردم: با شاهنشاهی مثل شما درباری شدن افتخاری است، شاهنشاه که دیگر هیچ چیز برای خود نمیخواهید. اتفاقا دیروز که باهری معاون کل دربار در این زمینه با من صحبت میکرد میگفت قیمت مایملک خود خوانساری از هزار تومان تجاوز نمیکند و این وصیت برای صرف وجوه موجود سهم امام در حین فوت آیتالله خواهد بود که مبلغ هنگفتی ممکن است باشد و من به باهری گفتم که شاهنشاه شخصا همین هزار تومان را هم مالک نیستند. آیتالله و درویش حقیقی خوشان هستند و این را من اعتقاد عرض میکنم.
عرض کردم: این خبر که در جده به صورت دستهجمعی وزرای خارجه اسلامی اخراج اسرائیل را از سازمان ملل خواستار شدهاند (وزیر خارجه ما هم بود) با سیاست ملی مستقل ما وفق نمیدهد. فرمودند: هیچ همچو چیزی نیست و ما [شرطهای محدودکننده] reservation زیادی گذاشتهایم. از جمله اینکه این عمل اگر مغایر تعهدات ما در سازمان ملل باشد چنین کاری نخواهیم کرد و اتفاقا مغایر تعهدات ماست.
بعد برنامه مسافرت خانم سادات را که قرار است ۲۵ اوت بیاید عرض کردم. فرمودند: تلگراف کن که پنج روز برای توقف ایشان کم است (اظهار نهایت مرحمت است).
خودم بعدازظهر تمام کار کردم. به مناسبت شب تولد مولای متقیان چند جا در جنوب شهر به مجالس مذهبی رفتم. به سفارت لهستان رفتم و یکی دو مجلس عروسی سر زدم. سر شام به علت خستگی زیاد نتوانستم بروم. در منزل کار کردم.
از مسائل مهم جهانی همان ترکتازی خانم گاندی در هند است که تمام مخالفین را اعم از وکیل مجلس و غیره به زندان انداخته. برای این کارهایش از مجلس عوام رای گرفت ولی از [مجلس بالا] Upper Houser نتوانست رای بگیرد. یعنی بایکوت کردند ولی شاید فردا رای بگیرد.
سادات هم باید ظرف ۴۸ ساعت آینده روشن بکند که توقف نیروهای ملل متحد را در صحرای سینا خواهد خواست یا نه و امشب نطق میکند. به عقیده من خواهد خواست و فکر میکنم که مذاکرات او با میانجیگری آمریکا با اسرائیل هم به نتیجه میرسد. تا ببینم چه میشود...
یادداشتهای علم، جلد پنجم، تهران: کتاب سرا، چاپ سوم، ۱۳۹۳، صص ۳۰۰-۳۱۰.