پس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند
به گزارش انتخاب، در خاطرات اسدالله علم آمده است:
باز هم به پذیرایی گذشت و کارهای مختلف. سفیر چکسلواکی را پذیرفتم و باز هم صحبت [معامله] business بود. مسئله عجیبی است همه حرفها روی معاملات است! اما امروز لااقل یک کار عمومی انجام دادم. ناهار مهمان خواهرم فاطمه خزیمه علم بودم. بالاخره موضوع سرپرستی خانواده افرادی را که به علت حمل مواد مخدر اعدام میشوند با خواهرم که رئیس خیریه فرح پهلوی میباشد و واقعا سرش برای این کارهای خیر درد میکند، حل کردیم. خدا عمرش بدهد. درست است که علیا حضرت شهبانو امر صادر فرمودهاند، ولی باید یک کسی صمیمانه دنبال این کار برود. تا حالا ۲۵۰ نفر اعدام شدهاند و خانواده آنها سرگردانند. حتی فکر میکنم خانواده اعدامیهای چند سال قبل را نتوانیم پیدا کنیم. این جانکاهترین صحنههاست که هفتهای لااقل یک دفعه صبح جلوی منزل من یک عده زن و بچه بیسرپرست شیون و ناله دارند و تا مغز استخوان من میسوزد. چند نفر از اینها را به چند نفر از دوستان پولدارم تحمیل کردهام، ولی دیدم با این کارها بار ما به جایی نمیرسد. این است که استدعا کردم علیاحضرت توجه بفرمایند و فرمودند و امروز حل شد. بسیار خوشحالم.
بد نیست بنویسم وقتی من نخستوزیر بودم و پانزده خرداد بلوای ایران پیش آمد و دویست نفر کشته شدند، تقریبا خانواده هشتاد و پنج نفر آنها را بلافاصله پیدا کردیم و همان تاریخ برای آنها شهریه برقرار کردم. و باز بد نیست که بنویسم بعضی از همان دوستان و وزرای من که در روزهای سخت بلوا به قول معروف پیش خانه را به پس خانه باخته بودند در جلسات بعدی هیاتدولت مرا منع میکردند که این کار جایزه دادن به خیانت است و نباید چنین کاری کرد! نمیتوانم مردم را متهم بکنم، اما شاید به خیال اینکه با این حرف موجبات رضایت خاطر شاهانه را فراهم میکنند، حال آنکه نمیدانستند که درست برعکس است.
بعدازظهر شاهنشاه با ملک حسین تشریف آوردند. ملک حسین رفت. در فرودگاه چند نفر شرفیاب شدند، از جمله مهندسین سازمان عمرانی کیش. بعد من یک ساعتی شرفیاب بودم، فقط کارهای فوری را عرض کردم، مطلب مهمی گفتوگو نشد.
عرض کردم: سفیر انگلیس به برگشت کنستاتین به یونان امیدوار است. فرمودند: من که به آمریکاییها خیلی فشار آوردم. عرض کردم: علیاحضرت ملکه پهلوی از شاهنشاه گلهمند هستند. فرمودند: معنی ندارد، از چه گله دارند؟ عرض کردم: به هر حال مادر است، هرچه خواست باید کرد. فرمودند: دفعه دیگر که بیایم، دیدنشان میروم. عرض کردم: سفیر پاکستان پیش من آمده، از اعلیحضرت همایونی دعوت میکند که زمستان به آنجا تشریف ببرید. بد هم نسبت به تجمع قوای هند و افغانستان در مرزهای پاکستان خیلی اظهار نگرانی میکند تمام تقاضاهای لیبی را برای همکاریهای نظامی محض خاطر اعلیحضرت همایونی رد کردیم. شاهنشاه لبخندی زدند. عرض کردم: آیتالله شریعتمداری از قم رفت به مشهد. من به استاندار گفتم: نباید از او دیدن کند، معاون خود را بفرستند کافی است. فرمودند: نه! عیبی ندارد. بگو دیدن او برود.
از اخبار مهم جهان اینکه کنفرانس ژنو در مورد قبرس به نتیجه رسید، جای تعجب بود که روسها خواستند وسیله شورای امنیت مداخله بکنند و به این کنفرانس ناظر بفرستند، در صورتی که طبق قرار علیحده یونان و ترکیه و انگلیس تضمینکننده استقلال قبرس میباشند. وضع نیکسون باز هم رو به تنزل است. حالا به او ایراد میگیرند که چرا کامبوج را بیرحمانه بمباران کرده است. بمباران کامبوج هم وارد قضیه واترگیت شده است. شاهنشاه پیام مهمی برای استقرار حاکمیت مطلق ایران بر صنعت نفت دادند که در رونامههای مهم درج شده است.
منبع: یادداشتهای علم، جلد چهارم، تهران: کتاب سرا، چاپ سوم، ۱۳۹۳، صص ۳۰۳-۳۰۷.