پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
روزبه علمداری در جماران نوشت: وزارت خزانه داری آمریکا بالاخره به طور رسمی محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران را به فهرست تحریم های خود اضافه کرد؛ فارغ از اینکه ظریف ثروتی در امریکا ندارد و نفس تحریم او عملا بلاموضوع است، تحلیل انگیزه های اصلی این اقدام پر سر و صدا امری لازم است.
وزیر خارجه امریکا در پی تحریم ظریف، او را «سخنگوی اصلی نظام ایران در جهان» خواند و یک مقام ارشد امریکا نیز در اظهارنظری عجیب گفت، «محمد جواد ظریف را به عنوان فردی اصلی در مذاکرات احتمالی هستهای نمی دانیم و تمایل داریم با کسی در تماس باشیم که نقشی تعیین کننده در تصمیم گیریها دارد».
از این اقدام و اظهارت متعاقب آن چند نتیجه را می توان بدست داد:
منطق قوی این سخنگوی اصلی جمهوری اسلامی صبر سران امریکا را به سر برده و آنان را ناگزیر از بکارگیری عیان زور کرده است؛ همان سیاق همیشگی آمریکا!
سخنگوی یاد شده، از نظر آنان اما «صاحب قدرت نیست و کنار زده می شود تا به زعم شان صاحبان قدرت واقعی به میدان آید»؛ گویی خود را به فراموشی می زنند که از سال ١٣٨٠ تا امروز هربار نظام، مصلحت را بر توافق موردی با امریکا دیده است در اکثر دفعات محمدجواد ظریف را به میدان فرستاده است و امروز هم اگر بنا بر اتخاذ تصمیم تازه ای باشد باز هم این وزیر خارجه است که مجری ارشد آن خواهد بود.
بنابراین، امریکا در این ادعا نیز صادق نیست؛ پس هدف از این تحریم چیست؟
دیگر تردید نیست که تحریم ظریف به خیال "تیم بی" شدیدترین عملیات روانی ممکن برای بر هم ریختن تعادل موجود در تصمیم گیری های کشور و سوق دادن ایران به سمت پرخاشگری است؛ آنها که تاکنون از تحریک کشورمان نتیجه ای حاصل نکرده اند هدف دیگری را نیز به طور توامان دنبال می کنند و آن، تضعیف خط عقلانیت و منطق در کشور است و سرمایه گذاری روی دوگانه خیالی "جنگ یا مذاکره" است.
تصور آنها این است که اگر نماد دیپلماسی ایرانی کم فروغ شود(البته در آمال خودشان)، جنگ و درگیری قدم بعدی خواهد بود؛ اما یادشان می رود که جمهوری اسلامی اگر از مذاکره کردن با وضع فعلی دوری می کند، جنگ را نیز به همان میزان مردود دانسته است و اگر قدرت منطقه ای و موشکی را می خواهد، نه همچون آنان در مسیر تجاوز و کشتار بلکه برای ایجاد توان بازدارندگی و ایجاد امنیت برای خود و منطقه اش به دنبال آنهاست؛ همان عنصری که سالهاست به خاطر حضور بی دلیل آنها در این سوی جهان بر هم خورده است.
امریکایی ها گویی هنوز در فهم بدیهی ترین واقعیات موجود در ایران مشکل دارند و دقیقا همین معضل است که اقدامات چنین نابخردانه را رقم می زند و ترامپِ تاجر مسلک را روز به روز از توافق با ایران دور تر می سازد! باش تا صبح دولتش بدمد!
یادداشتی از: روزبه علمداری