پس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند
به گزارش انتخاب، در خاطرات علم آمده است:
در منزل تمام به کار گذشت. فقط ظهر با نوهام قدری شن کردم. بچهها و نوهها تمام پیش من بودند. خانم علم در حال کدورت و قهر بود ولی به هر حال در همه چیز شرکت میکرد.
دیشب نیکسون استعفا داد و فورد رئیسجمهور شد. اولین رئیسجمهوری است که در تاریخ آمریکا استعفا میدهد و فورد که رئیسجمهور شده، اولین رئیسجمهورس است که قبلا به علت سناتور بودن و ضع او از هر لحاظ چک شده است! مردم او را مرد درستکار و شریفی میشناسند. محافظهکار و دست راستی است.
تلگراف تبریکی به فورد تهیه کردیم، با تلفن برای شاهنشاه خواندم. در مورد اینکه بگوییم برای نگهدای صلح جهانی مثل ماقبل خود، یا درخشان ماقبل خود یا برجسته ماقبل خود، موفق شودی، یا تعارفات را اصولا حذف کنیم، دو سه دفعه با تلفن با نوشهر با شاهنشاه صحبت کردم. بالاخره به علت توجه به وضع داخلی آمریکا و ناراحتی که اغلب مردم از دستگاه اداری نیکسون دارند، این تعارفات را حذف کنیم. ولی شک نیست که نیکسون در سیاست خارجی بسیار قوی بود. در چین و شوروی و خاورمیانه به موفقیتهای چشمگیر رسید که دنیا بعدا قضاوت خواهد کرد. مرد باتجربه و گردنکلفتی بود.
عصری سفیر آمریکا دیدنم آمد. مدتی در این باره گفتوگو کردیم، متن نطق استعفای نیکسون را داد. همچنین طرحی که کیسینجر برای کمیسیون مشترک همکاری ایران و آمریکا میدهد (کیسینجر طرحی داده که خیلی مسائل را شامل میشود...) شرحی که مربوط به راستگرایی عراق قبلا نوشته بودم، ضمن یک گزارش تایید کرد و خیلی عجیب است. عریضه مفصلی به شاهنشاه عرض کردم و همه مذاکرات و این گزارشات را تقدیم داشتم.
باز هم در منزل کار کردم. خانم علم سواری رفت، من نرفتم. نه به علت قهر بلکه به علت آنکه کار زیاد داشتم. ساعت ۱۰ و نیم شب سفیر آمریکا مجددا تلفن کرد که همین الآن یعنی درست سه ساعت و نیم پس از مراسم تحلیف، پیامی از رئیسجمهور جدید برای شاهنشاه آمده است که چون اولین پیام رئیسجمهور جدید و بعد هم حائز کمال اهمیت است میل دارم خودم به تو بدهم. گفتم: البته بیایید. ساعت ۱۱ آمد. پیام بسیار گرم و حاکی از رعایت همه تعهدات آمریکا نسبت به دوستان آمریکا بود و عرض ادب و احترام فوقالعاده نسبت به شاهنشاه. رئیسجمهور البته با راهنمایی کیسینجر این پیام را فرستاده است. سفیر بسیار خوشحال و شنگول بود که چنین ژستی از طرف رئیسجمهور شده است که سه ساعت پس از تحلیف تلگراف میرسد. گفتم، البته حائز اهمیت است، اما فکر میکنم از ریزهکاریهای کیسینجر باشد. خندید، اما گفت: به هر حال هرچه هست حاکی از اهمیتی است که کشور من به کشور شما و شاهنشاه شما میدهد. تصدیق کردم. دیدم ژست فوقالعادهای شده، سفیر هم شنگول است یک شامپانی باز کردم تا نصف شب گیلاسی به سلامتی وجود مقدس شاهانه و گیلاسی به سلامتی رئیسجمهور جدید نوشیدیم و تا نصف شب حرف زدیم.
باری، نیکسون مغلوب شد. به نظر من مغلوب اصول شد و هیچ جریان پشت پرد، چنانکه شاهنشاه تصور میفرمایند، در کار نبود. قدرت آمریکا و ممالک دموکراتیک همین چیزهاست. البته آثار ثانوی تاخیری در همه امور دارد. چنانکه واقعا در یک ساله اخیر بدبخت نیکسون را فلج کرده بود و دیگر او در هیچ گفتوگو و مذاکره از پرستیژی برخوردار نبود. ولی قدرت دموکراسی همین است. چرچیل در خاطراتش میگوید هیچ طرز حکومتی را پرعیبتر از حکومت دموکراسی نیافتم و هیچ حکومت بهتری را هم از دموکراسی نتوانستهام بیابم. حرف بزرگی است. در حکومت صدر اسلام هم وقتی عمر در مسجد راجع به یک امری صحبت میکرد، یکی از اعراب به پا خاست و به او گفت: ای خلیفه مسلمین، من حیث یک نفر مسلمان به تو میگویم که اگر کج رفتی ما با شمشیرهای کج خود (شمشیرهای عربی) تو را راست خواهیم کرد (یعنی به راه مستقیم خواهیم برد). در کشور من شانس آوردهایم که تنها فرد راست شاخص، شخص رئیس مملکت است و به این جهت با سرعتی خارقالعاده به جلو میرویم و قدرت مطلقه او را گردن مینهیم (یعنی من با رغبت این کار را میکنم چون راه بهتری نمیبینم) و این کلمات را هم برای تملق نمینویسم، چون سالها پس از مرگ من منتشر میشود. ولی از حکومت مردم بر مردم فاصله زیادی داریم، و نمیدانم به چه صورت این عیب مرتفع خواهد شد و کشور بر پایه و اصول مستحکم قرار خواهد گرفت. حالا فرض این است (یعنی فرضیه شاهنشاه) که چون کارگر در کارخانه شریک است، چون زارع صاحب ملک خودش است، و چون انجمن دهات و خانههای انصاف و غیره و غیره در همه، مردم شریک هستند، پس یک نوع مشارکت همگانی در کارها هست و این خود یک نوع جهت گرفتن به طرف دموکراسی است.