arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۴۹۶۸۷۱
تاریخ انتشار: ۵۶ : ۲۳ - ۳۰ مرداد ۱۳۹۸

یادداشت‌های علم درجمعه ۳۰ مرداد ۱۳۴۹ / شاه: مذاکراتی که برای معاملات نفتی در خارج می‌شود، دور از نظر ماست؛ به دولت ابلاغ کن که همه مذاکرات باید در تهران باشد

راجع به معامله نفت با آلمان‌ها در ناحیه کرمانشاه و معامله با اکسیدنتال که به هم خورده و حالا شرکت نفت را تعقیب [می‌کند] و سایر معاملاتی که باید به صورت اضافه برداشت انجام یابد، جواب گرفتم. ضمنا فرمودند: این مذاکراتی که برای معاملات نفتی در خارج می‌شود، دور از نظر ماست؛ به دولت ابلاغ کن که همه مذاکرات باید در تهران باشد. ضمنا فرمودند: به فلاح بگو تا معامله آفریقای جنوبی و کوبا و نورتروپ را تمام نکند، حق استفاده از مرخصی ندارد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

یادداشت‌های علم درجمعه ۳۰ مرداد ۱۳۴۹ /  شاه: مذاکراتی که برای معاملات نفتی در خارج می‌شود، دور از نظر ماست؛ به دولت ابلاغ کن که همه مذاکرات باید در تهران باشدپس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند

به گزارش انتخاب، در خاطرات علم آمده است:

فرموده بودند صبح شرفیاب شوم، به این جهت سواری نرفتم. ساعت دوازده شرفیاب شدم، تا ساعت دو بعدازظهر شرفیاب بودم، بعد هم در حضور شاه ناهار خوردم...
صحبت والاحضرت شهناز پیش آمد. عرض کردم: آیا اجازه فرموده‌اید عروسی کنند؟ فرمودند: «در سنت موریتز [شهناز] خیلی اصرار کرد، گفتم می‌توانید عروسی کنید، ولی من هرگز این پسره را نخواهم پذیرفت.» (منظور خسرو جهانبانی است).
فلاح گزارش داده بود، عرض کردم. راجع به معامله نفت با آلمان‌ها در ناحیه کرمانشاه و معامله با اکسیدنتال که به هم خورده و حالا شرکت نفت را تعقیب [می‌کند] و سایر معاملاتی که باید به صورت اضافه برداشت انجام یابد، جواب گرفتم. ضمنا فرمودند: این مذاکراتی که برای معاملات نفتی در خارج می‌شود، دور از نظر ماست؛ به دولت ابلاغ کن که همه مذاکرات باید در تهران باشد. ضمنا فرمودند: به فلاح بگو تا معامله آفریقای جنوبی و کوبا و نورتروپ را تمام نکند، حق استفاده از مرخصی ندارد.
عصری سفیری انگلیس دیدنم آمد. فرموده بودند، این مطالب را از قول شایعه بین مردم به او بگویم که بعضی از مردم می‌گویند شما بختیار را تا حالا نگاه داشتید، بعضی دیگر می‌گویند شما او را کشید، چون دیگر اسبی بود که به دردر سواری نمی‌خورد، ولی مثل این است که ظن غالب این باشد که شما او را نگاه داشتید، چون بالاخره یکی از دوستان بود! سفیر انگلیس خیلی برآشفته شد. به طوری که هرگز او را این‌طور ندیده بودم و گفت: مثل این است که می‌گویند حکومت بعثی عراق را ما نگاه داشته‌ایم – اتفاقا فرموده بودند، این مطلب را هم از قول مردم به او بگو که خودش به زبان آورد.
راجع به جزایر از او پرسیدم: گفت: لوس، نماینده مخصوص دولت انگلیس، به تهران می‌آید و مذاکره خواهد کرد. می‌گفت، مطلب مهم در ماموریت لوس این است که چون بازنشسته بود با دولت انگلیس شرط کرده است در صورتی که شما تصمیمات قاطعی راجع به خلیج‌فارس گرفته باشید، من نمی‌روم، ولی اگر تصمیم قاطع نگرفته‌اید و حل مسائل را به نظر من می‌گذارید، خواهم رفت. دولت انگلیس گفته است همه مسائل با نظر [لوس] حل خواهد شد و این‌که ما گفته بودیم در خلیج‌فارس خواهیم ماند، یک امر تبلیغاتی و انتخاباتی بوده است!
شاهنشاه فرموده بودند به او بگویم چرا دولت انگلیس نفت از ما نمی‌خرد که در عوض ما هم قول بدهیم اسلحه از انگلیس بخریم. گفت: اولا ما احتیاج به نفت، مثل سایر کشورهای اروپایی، نداریم. ثانیا این معامله تهاتری است، در صورتی که ما احتیاج به ارز (علیه‌السلام) داریم. به هر حال سابقا هم این امر به من شده و حالا دولت من مشغول مطالعه است. ولی این‌که به کنسرسیوم فرموده‌اند، چهارصد هزار بشکه در روز نفت اضافی ببرد، امکان ندارد، سابقا فرموده بودند دویست هزار بشکه، چه‌طور حالا دویست هزار بشکه بالا رفت؟...
سفیر انگلیس راجع به جزایر مطلب دیگری هم می‌گفت، که باید عربستان سعودی در این امر به شیوخ شارجه و راس‌الخیمه فشار بیاورد. گفتم: چرا؟ گفت: این‌ها یک کشور عربی را می‌خواهند که در این امر از آن‌ها پشتیبانی کند، ولی سعودی‌ها بازی درمی‌آورند. بعد ببینیم. چه می‌شود.
از اخبار مهم جهان... این‌که مصر فوری پس از به هم خوردگی رابطه‌اش با عراق، اظهار داشت که با ما رابطه سیاسی برقرار می‌کند. ولی ما لازم نبود این همه از او... مالی کنیم!

نظرات بینندگان