arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۰۵۹۷۲
تاریخ انتشار: ۰۹ : ۰۰ - ۱۷ مهر ۱۳۹۸

خاطرات آیت‌الله هاشمی؛ ۱۶ مهر ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵: وزیر کشور گفت که ناشناسی تلفنی اطلاع داده که پنج بمب در نمایشگاه بین‌المللی کار گذاشته‌اند؛ بعد از جستجو معلوم شد دروغ بوده،

كاركنان پُست، به مناسبت روز جهانى پست آمدند. آقاى [سیدمحمد] غرضى، [وزیر پُست و تلگراف و تلفن] گزارش داد و گفت، حدود 100 نوع خدمت مى‌دهند و بيش از 700 ميليون مرسوله دارند.1 عصر در دفترم كارها را انجام دادم. آقاى [علی‏محمد] بشارتى، [وزیر کشور] اطلاع داد كه ناشناسى تلفنى اطلاع داده كه پنج بمب در نمايشگاه بين‌المللى كار گذاشته‌اند و مأموران آنجا را خلوت كرده‌اند و پس از جستجو، معلوم شده خبر دروغ بوده است
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

خاطرات آیت‌الله هاشمی؛ ۱۶ مهر ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵: وزیر کشور گفت که ناشناسی تلفنی اطلاع داده که پنج بمب در نمایشگاه بین‌المللی کار گذاشته‌اند؛ بعد از جستجو معلوم شد دروغ بوده،«انتخاب»، خاطرات مرحوم  آیت الله هاشمی رفسنجانی را از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵، هر شب منتشر می‌کند. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در «انتخاب» منتشر شده بود

به گزارش «انتخاب»؛ متن خاطرات آیت الله هاشمی در روز 16 مهر 1371 تا 1375 در زیر آمده است:

 

سال 1371

[آقاي چي كاتا]، معاون رييس‌جمهور غنا آمد. پيام رييس‌جمهور را براى توسعه همكارى و تقاضاى كمك براى انتخابات آورد. هيأت امناى دانشگاه شاهد جلسه داشت. گزارش عملكرد، تعيين ميزان شهريه و امور ديگر در دستور بود.
آقاى سيد محمدتقى مدرسي، [از علماي مبارز عراق] آمد. خواستار كمك بيشتر ايران به مجاهدان عراقى و تحمل بيشتر نسبت به آقاي سيد محمد شيرازى، [رهبر سازمان عمل اسلامي عراق] و همچنين اجازه پخش سخنرانى‌هايش براى كشورهاى جنوب [خليج‌فارس] از صداوسيما داشت. آقاى [غلامعلي] حداد عادل، [معاون پژوهشي وزارت آموزش و پرورش] آمد؛ تذكراتى داشت، از قبيل ضرورت شناسايى نيروهاى متعهد براى كادرسازى آينده و توجه بيشتر به مسأله وطن‌دوستى و زبان فارسى.
ظهر از استخر استفاده كردم. عصر اعضاي انجمن‌هاى اسلامى دانشجويان و فارغ التحصيلان آمدند. گزارش اردوي‌شان را دادند؛ برايشان صحبت كردم. غروب به خانه رسيدم. عفت به همراه همسران وزيران، براى ديدن نمايشگاه بين‌المللى تهران رفته است.

 

سال 1372

تا ساعت هشت صبح دربارة شهرهاى مورد بازديد روزهاى آينده مطالعه كردم. به نمايشگاه كارهاى آستان قدس رفتيم؛ از آثار فرهنگى و آموزشى، بازرگانى، كشاورزى، صنعتى، دامدارى، ساختمانى و بهداشتى بازديد كرديم. زياد، متنوع و جالب است. بنا بود براى مديران‌شان صحبت كنم كه به خاطر طول كشيدن بازديد، به وقت ديگرى موكول شد.
به فرودگاه رفتيم و با هلى‌كوپتر به فريمان پرواز كرديم. كنار محل اجتماع مردم فرود آمديم. اجتماع عظيمى بود. [آقاي محمدمهدي خزايي]، نماينده شهر، خيرمقدم گفت و خواسته‌هايى مطرح كرد. من صحبت كردم. از آیت‏الله [شهید مرتضی] مطهرى تجليل نمودم و به خواسته‌ها جواب مثبت دادم. از طرح در دست ساختمان مجمتع فرهنگى بازديد كردم و قول كمك دادم. در خيابان‌های شهر گشتيم. نقشه شهر خوب است. گويا در زمان پهلوى، براى تقسيم اهميت شهر مشهد، با حمايت زياد بنا شده، ولى بعد از او راكد مانده است.
از آنجا براى ديدن كارخانه قند فريمان رفتيم. در هنگام بازديد، شدت احساسات كارگران، مانع توضيح مديران شد و بازديدمان ناقص ماند. به محل سد قديمى فريمان رفتيم؛ مى‌گويند قرن‌ها پيش ساخته شده و به قولى مربوط به زمان قبل از اسلام است، ولى بناى آن سالم مانده، اما مخزن آن را رسوبات تقريباً پُركرده و فقط يك ميليون و اندى متر آبگير باقيمانده است؛ يكى از خواسته‌هايشان ارتفاع بيشتر سد است كه پذيرفتم. چون قدرت تحمل سد براى بار بيشتر، مورد ترديد است، گفتم به تدريج بلند بشود. جاده بين سد و كارخانه كه حدود چهار كيلومتر است، بسيار زيبا و پوشيده از انبوه درختان سربه فلك كشيده، به خاطر نهرهاى آب و سايه‌هاى سنگين و مناظر عالى، محلى براى تفريح مردم است. تأكيد كردم براى مركز توريستى تقويت شود.
برگشتیم و در محل كارخانه [قند فریمان]، براى كاركنان سخنرانى كوتاهى كردم. دختربچه‌اى اشعارى پُرلطيفه دربارة من خواند. ناهار خورديم و بعد از كمى استراحت، به سوى مشهد پرواز کردیم. در رفت و برگشت، [آقای اسماعیل مفیدی]، استاندار از خصوصيات دشت‌هاى مسير توضيحات مى‌داد.
يكسره به سالن اجتماعات دانشگاه رفتيم و در جمع دانشگاهيان و فرهنگيان شركت كرديم. از وزارت آموزش و پرورش و آموزش‌عالى هم آمده بودند. مديركل آموزش و پرورش و نماينده ولى‌فقيه و رؤساى دانشگاه فردوسى و دانشگاه علوم پزشكى گزارش دادند و خواسته‌ها را طرح کردند. من هم صحبت کردم. خواسته‌ها را پذيرفتم و توصيه‌هایى به آنها نمودم.
به اقامتگاه برگشتيم. خيلى خسته بودم و احساس تب داشتم. دكتر ميلانى آمد. معاينه كرد و قرص مسكن و كپسول داد. نمايندگان خراسان آمدند و براى زيادشدن اعتبارات استان و توجه به نيازهاى شهر مشهد و تجزيه استان خراسان استمداد كردند. آقاى طبسى با تجزيه استان مخالفت كرد. قرار شد كارشناسى شود. پيشنهاد تقويت مديريت شهرستان‌ها داده شد.
علما و ائمه جمعه مشهد براى شام آمدند. برنامه‌اى نداشتيم و فقط شام با هم خورديم. بعضى‌ها براى كارهاى خاص مراجعه نمودند. تا ساعت ده شب مطالعه كردم و خاطرات نوشتم. عفت از باغ مصطفى‌خانى تماس گرفت و احوال‌پرسى كرد. خسته بودم، خوابيدم.

 

سال 1373

در خبرها، حركت واحدهاى نظامى عراق به جنوب و مرز كويت سروصداى زيادى از سوى غربى‌ها و آمريكا به راه انداخته و آنها هم خبر از حركت ناوها و آماده‌باش و اين‏گونه حرف‌ها زدند. اولين اثرش گران‌تر شدن نفت است.
جلسه‌اى با حضور آقايان [محسن] نوربخش، [رییس‏کل بانک مرکزی]، [یحیی] آل‏اسحاق، [وزیر بازرگانی]، [حمید] ميرزاده، [معاون اجرایی رییس‏جمهور]، محسن [هاشمی، رییس دفتر بازرسی‏ویژه رییس‏جمهور] و حسين [مرعشی، رییس‏دفتر رییس‏جمهور]، براى بررسى راه‌هاى مبارزه با گرانى، از طريق تأمين به موقع و به اندازه كافى كالاها و گذراندن قانون تعزيرات در مجمع تشيخص مصلحت و ايجاد سازمان مناسب نظارت و تعيين اقلام مورد نظارت در مرحله اول داشتيم. قرار شد از رهبرى بخواهيم كه موضوع را به مجمع تشخيص مصلحت ارجاع دهند و پيش‌نويس مصوبه براى طرح در مجمع تهيه شود و از دولت، مصوبه‌اى براى تشكيل ستاد پشتيبانى براساس اصل 138 قانون اساسی1 بگيريم.
[آقای عباس آخوندی]، وزير مسكن و شهرسازی آمد. براى طرح اطراف حرم امام رضا(ع) و براى تأمين سرمايه بيشتر براى طرح‌هاى شهرك‌هاى جديد استمداد كرد و گزارش قراردادهاى تأمين مسكن سپاه و جانبازان و خانواده‌هاى شهدا را داد.
دكتر ولايتي، [وزیر امور خارجه] آمد. گزارش سفر به آمريكا و مذاكره با شخصيت‌هاي کشورهای مختلف را داد؛ منجمله انگلستان، فرانسه و عراق. دربارة سفر به هند و مراكش صحبت كرديم.
امروز تلفن‌ها و پيام‌ها در تأييد سخنان ديروز من در نماز جمعه در خصوص مبارزه با گران‏فروشى فوق‌العاده زياد است و اميد فراوان ايجاد كرده است. عصر شوراى عالى امنيت ملی جلسه داشت. دربارة احتمالات مسايل عراق، سياست ما در ارتباط با كشمير و ارمنستان و تنبيه ضد انقلاب در عراق تصميم‌گيرى شد.

 

 سال 1374

مطابق معمول، صبحانه را همراه با اعضاي خانواده خورديم. گزارش‌ها را خواندم و با همراهي شهردار به سوي فرودگاه رفتيم و به سوي فيليپين پرواز كرديم. در اين چند روز، سئوالات زيادي از وضع اقتصادي و سياسي و فرهنگي و در مورد حدود مالكيت‌ها و آزادي‌ها نمودم. در حال فاصله گرفتن از كمونيسم‌اند، ولي هنوز مالكيت زمين و صنايع و معادن و حمل و نقل و خيلي چيزهاي ديگر، در انحصار دولت است. در موارد توليدات و بهره‌وري و آمارهای‏كلان، جواب‌هاي دقيقي دريافت نكردم. اسم و عنوان شهرداري، متناسب با اختيارات زياد حكومت‌هاي محلي نيست.
در فيليپين، چند نفر از وزیران و معاونان ریيس‏جمهور و ايرانيان، در فرودگاه به استقبال آمده بودند، ولي مراسم بعداً در كاخ انجام شد. وزير انرژي كه به عنوان همراه من تعيين شده، به خاطر يك اشتباه كه خيال كرده مايلم سفير خودمان در ماشين من باشد، در ماشين سوار نشد و عملاً تا محل اقامت، از گرفتن توضيحات مورد نظرم محروم ماندم. محل اقامت، هتل بزرگ و معروف مانيل است. همه میهمانان عالي‌رتبه را اينجا پذيرايي مي‌كنند؛ در طبقه آخر که مشرف به دريا و بندر بزرگ مانيل و بسيار باصفاست. در طبقه ما استخر تميزي هم هست. ناهار را به صورت خانوادگي و سلف‏سرويس خورديم.
عصر به كاخ رياست‏جمهوري رفتيم. به‏ خاطر باران، مراسم سان در سالن سرپوشيده، همراه با نواختن توپ انجام شد. سپس جلسه مذاكرات محدود و مذاكرات رسمي دور ميز با حضور چندين وزير داشتيم. موضوعات مذاكره، از پيش توسط وزرا كامل شده بود. تفاهم‏نامه‌ها را آماده کرده بودند و مذاكرات، براي توضيح و تأييد بود. سپس تفاهم‏نامه‌ها امضا شد؛ دربارة نفت و پرورش ميگو و تجارت سيب و موز و كارخانه فروكروم، مزرعه كشاورزي و دامداري و كود فسفات و قرارداد سه جانبه تركمنستان، ايران و فيليپين، براي حمل و نقل. به هتل برگشتيم. ساعتي تلويزيون تماشا كردم. چهل و شش‏كانال تلويزيون را مي‌شود گرفت که عمدتاً شرقي است. چند كانال غربي هم بود. از ماهواره استفاده مي‌شود.
براي شام به كاخ رياست‏جمهوري رفتيم. ابتدا در يك جلسه فاميلي با حضور همسر و دختر [آقای فیدل راموس]، ریيس‏جمهور فيليپين و عفت و فاطي و فائزه و مهدي و ياسر و مريم و اعظم و علي، مقداري دربارة خانواده و شغل‌ها صحبت كرديم. مراسم ضيافت مردانه و زنانه جداگانه بود. سر ميز شام، او و من سخنراني داشتيم. غذاها از ماهي و سبزيجات تهيه شده بود. سالن مجللي دارند. آن را خانم اكينو1 ساخته كه اكنون نماينده مجلس است و متهم به سوءاستفاده در دادگاه.

 

 سال 1375

مسأله طالبان در افغانستان هنوز داغ است. اظهارات سرهنگ [مُعمر] قذافى در ليبى در مصاحبه مشترك با آقاى [نجم‏الدین] اربكان، [نخست‏وزیر ترکیه] و اظهار اينكه كُردها بايد بتوانند دولت مستقل داشته باشند، باعث مشكلات جدى براى اربكان شده كه با فداكارى به ليبى رفته است.
آقاى دكتر [عباس] پاك‌نژاد، نماينده يزد آمد. از شرايط كشور بعد از دوره كار من، اظهار نگرانى ‏نمود. به ايشان اطمينان دادم كه وضع جارى ادامه مى‌يابد. اميد دارد كه در انتخابات سازمان نظام پزشكى رأى بيشتر بياورد. آقاى [غلامرضا] معتمدى[نیا]، نماينده كهنوج آمد. ضمن ستايش از توسعه منطقه از مشكلات كشاورزان در سال‏جارى به خاطر ارزان‏شدن محصولات كشاورزى گفت و براى عمران بيشتر استمداد كرد. آقاى [یدالله] طاهرنژاد، نماينده چالوس آمد. پيروزي‏اش را معلول ارتباط با دوستداران من مى‌داند و براى راه كلاردشت و شهرستان‏شدن چالوس استمدادكرد.
[آقای میتات بالکان]، سفير تركيه براى خداحافظى آمد و گفت، پُربارترين دوران مأموريت خارجى را در ايران گذرانده و براى سُفراى خارجى، محيط ايران با فضاى باز و نيز حساسيت مسایل كشورهاى اطراف و نقش ايران، سازنده و آموزنده است. براى رفع شر پ.ك.ك [= حزب کارگران ترکیه] استمداد كرد. [آقای یاشار علی‏اُف، معاون رییس ملی جمهوری آذربایجان و] هيأت آذربايجانى آمدند. مذاكرات كوتاهى داشتيم. از مشكلات آوارگان جنگ‏شان گفت و براى سرعت اتصال لوله گاز ايران به نخجوان تأكيد داشت.
كاركنان پُست، به مناسبت روز جهانى پست آمدند. آقاى [سیدمحمد] غرضى، [وزیر پُست و تلگراف و تلفن] گزارش داد و گفت، حدود 100 نوع خدمت مى‌دهند و بيش از 700 ميليون مرسوله دارند.1 عصر در دفترم كارها را انجام دادم. آقاى [علی‏محمد] بشارتى، [وزیر کشور] اطلاع داد كه ناشناسى تلفنى اطلاع داده كه پنج بمب در نمايشگاه بين‌المللى كار گذاشته‌اند و مأموران آنجا را خلوت كرده‌اند و پس از جستجو، معلوم شده خبر دروغ بوده است.

نظرات بینندگان