arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۰۷۶۵۵
تاریخ انتشار: ۵۶ : ۲۳ - ۲۵ مهر ۱۳۹۸

یادداشت‌های علم، پنجشنبه ۲۵ مهر ۱۳۵۳: به شاه گفتم با این مهمان‌هایی که علیاحضرت دعوت فرموده‌اند، دلم به حال‌تان می‌سوزد

شاهنشاه به کیش تشریف بردند. من به گنبد قابوس برای مراسم اسب‌دوانی پاییزه آمدم. البته با اتومبیل تا فرودگاه رفتم و در راه به شاهنشاه عرض کردم: «با این مهمان‌هایی که برای شاهنشاه، علیاحضرت دعوت فرموده‌اند، دلم به حال‌تان می‌سوزد، که در کیش چه جور خواهید گذراند.» شاهنشاه خندیدند و فرمودند: «ما که کارمان را این دو روزه انجام دادیم، آن‌جا هم استراحت خواهیم کرد!» عرض کردم: «من که به حمدالله در رفتم که این قیافه‌ها را نبینم.» شاهنشاه خیلی خیلی خندیدند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

یادداشت‌های علم، پنجشنبه ۲۵ مهر ۱۳۵۳: به شاه گفتم با این مهمان‌هایی که علیاحضرت دعوت فرموده‌اند، دلم به حال‌تان می‌سوزدپس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند

به گزارش انتخاب، در خاطرات علم آمده است:

عید فطر بود. من صبح شرفیاب شدم و تلگراف‌های روسای کشورهای اسلامی را که رسیده بود تقدیم کردم و جواب‌ها را شاهنشاه توشیح فرمودند. من‌جمله دو تلگراف از رئیس‌جمهور عراق، احمد حسن البکر، و قذافی، رئیس‌جمهور لیبی، رسیده بود. با عراق رابطه سیاسی داریم کما این‌که مردکه قاتل همه جور اسائه ادب می‌کند ولی قذافی دیوانه که اصولا رابطه‌ای نداریم، با وصف این تلگراف کرده است. شاهنشاه تعجب کرده و فرمودند: «به هر دو تلگراف جواب بدهید ولی گرم و دوستانه نباشد.»

خبری در جراید خارجی بود که کیسینجر با ملک فیصل توافقی در مورد پایین آوردن قیمت نفت کرده است، به شاهنشاه عرض کردم. ضما نوشته بودند که این توافق مورد رضایت شاهنشاه ایران هم هست. فرمودند: «تازه می‌خواهد که شاهزاده سعود بن فیصل را بفرستد که با ما صحبت کند، ولی ما گفته‌ایم تا آن‌جا حاضریم صحبت کنیم که قیمت نفت عربستان بالا نرود نه آن‌که پایین بیاید.» من که از این فرمایش شاهنشاه چیزی دستگیرم نشد.

بعد سفرای اسلامی شرفیاب شدند. در این‌جا علاوه بر تاکید در اتحاد اسلامی، شاهنشاه مقدار زیادی راجع به قیمت نفت و این‌که باید با قیمت فرآورده‌های کشورهای صنعتی تناسب داشته باشد، صحبت فرمودند که خیلی عالی بود. ضمنا به فرمایشات خودشان در استرالیا اشاره کردند که«آن‌جا ما گفتیم کسی نمی‌تواند مطلبی به ما دیکته بکند.» من این‌طور دستگیرم شد که خاطر شاهنشاه خیلی مشغول به این مسئله قیمت نفت است، زیرا خیلی بیش از حد انتظار من صحبت فرمودند. تا بعد ببینم چه می‌شود.

بعد شاهنشاه به کیش تشریف بردند. من به گنبد قابوس برای مراسم اسب‌دوانی پاییزه آمدم. البته با اتومبیل تا فرودگاه رفتم و در راه به شاهنشاه عرض کردم: «با این مهمان‌هایی که برای شاهنشاه، علیاحضرت دعوت فرموده‌اند، دلم به حال‌تان می‌سوزد، که در کیش چه جور خواهید گذراند.» شاهنشاه خندیدند و فرمودند: «ما که کارمان را این دو روزه انجام دادیم، آن‌جا هم استراحت خواهیم کرد!» عرض کردم: «من که به حمدالله در رفتم که این قیافه‌ها را نبینم.» شاهنشاه خیلی خیلی خندیدند.

روز جمعه را به اتفاق تیمسار ازهاری، رئیس ستاد ارتش، و تیمسار اویسی، فرمانده نیروی زمینی شاهنشاهی، و چند نفر از اعضای هیات‌مدیره انجمن سلطنتی پرورش اسب در گنبد گذراندم.

نظرات بینندگان