«اگر بحران تامیناجتماعی تشدید شود، دولت باید چاههای نفت و گاز را به ورودی این سازمان وصل کند!» اکبر شوکت، عضو کارگری هیات امنای سازمان تامیناجتماعی درحالی این راهکار را ارایه کرده که کمال اطهاری، پژوهشگر اقتصاد توسعه احیای این نهاد را با چاه نفت هم غیرممکن میداند و به «فراز» میگوید: «تا زمانی که رشد پایدار اقتصادی وجود نداشته باشد برقراری عدالت و بیمه هم شدنی نیست».
پوشش 43میلیون نفر از کارگران مزد و حقوقبگیر و صاحبان حرف و مشاغل آزاد با احتساب خانواده بیمهشدگان؛ جمعیتی است که تامیناجتماعی بهعنوان یک سازمان بیمهگر آن را اعلام کرده است. اهمیت این تعداد از آن جهت است که نیمی از جمعیت ایران را شامل میشود. اما آیا این سازمان توانسته ماموریت خود را در همه سالهای گذشته بهدرستی انجام دهد؟ پاسخ به این پرسش چندان سخت نیست چراکه بهویژه در سالهای اخیر بارها درباره چالشهای این سازمان و ورشکستگی بیمهها در کشور صحبت شده است.
در این میان باید جامعه دهه شصتی را هم درنظر گرفت که حالا سابقه بیمه بسیاری از آنها به میزانی رسیده که تا چند سال آینده به گروه بازنسشتگان اضافه خواهند شد. با این حساب، تصور سرنوشت حمایت و بیمه این تعداد از افراد در هالهای از ابهام است.
معجزه نمیشود!
با این وجود، یک پژوهشگر اقتصاد توسعه با این استدلال که بیماری کنونی ایران نبود گفتمان در حوزه اندیشه است، میگوید: «در 40سال گذشته در کشور الگوی توسعه وجود نداشته که پوششدهنده مسایل مختلف اقتصادی باشد بنابراین روش معجزهآسایی برای آینده بیمه هم وجود ندارد.»
به اعتقاد اطهاری «تعریف برنامه با رویکرد توسعه و رشد که مازاد اقتصادی ایجاد کند که با سیاست اجتماعی سنجیده، تقسیم شود و به عدالت بیفزاید چالشی است که کشور با آن مواجه است و در چند دهه گذشته تاکنون رسانهها و جامعه روشنفکری نیز به آن نپرداخته درحالی که طرح پرسش درباره این موضوع میتواند تحریک و جوشش ذهنی و در نهایت باعث ایجاد گفتمان غالب در جامعه شود.»
ناتوانی کشور در ایجاد صنعت جدید
تاکید این کارشناس حوزه اقتصاد بر این است که «در چنین وضعی که صنایع ورشکسته شدهاند و کشور در ایجاد صنعت جدید ناتوان است و دولت و کشور همه چیز را به بازار و بخش خصوصی گره میزند درحالی که درد اقتصاد ایران این نیست، چنین گزارهای انتزاعی است. بیمه هم تحت تاثیر این رویه قرار میگیرد و با چنین مشکلاتی روبرو میشود.»
در تکمیل سخنان اطهاری میتوان به اظهارنظر عضو کارگری هیات امنای سازمان تامین اجتماعی هم اشاره کرد که به «ایلنا» گفته است: «کارشناسان اتحادیه بینالمللی تامیناجتماعی و کارشناسان سازمان جهانی کار به ایران آمدند و وضعیت سازمان تامیناجتماعی را از حیث منابع و مصارف بررسی کردند. به صراحت ما را جواب کردند. طبق نظر کارشناسان خبره این دو نهاد بینالمللی باید تا سال ۱۴۰۵ فاتحه سازمان تامین اجتماعی را بخوانیم؛ شوخی نیست، نیمی از جمعیت کشور به نحوی با سازمان تامیناجتماعی طرف هستند.»
خلا توسعه دانشبنیان
شاید بتوان مشکل جدی ایران را در زمینههای اقتصادی و بهطور خاص در مورد بیمه، وارد نشدن کشور به مقوله توسعه دانشبنیان دانست؛ موضوعی که اطهاری درباره آن توضیح میدهد: «در این توسعه آفریدن، آموختن و بهکارگیری دانش نقش پیشران اقتصاد را ایفا میکند. بهدنبال آن رشتههای دانشبنیان تعریف میشود که میتواند راهبر اقتصاد کشورهای جهان سوم باشد. رویکرد علمی به این بحث درحالی در کشورهای دیگر وجود دارد که نه در دولت ایران، نه در خارج از آن و نه حتی در میان اپوزیسیون چنین اظهارنظر و دیدگاهی نمیتوان پیدا کرد.»
اینها درحالی است که عدالت و بیمه مباحث انتزاعی هستند که این پژوهشگر اقتصاد توسعه معتقد به آن است. به گفته او «گفتمان مبتذلی در ایران رایج است که بهعنوان مثال در بحث بیمه یا حقوق کارگران یا دهقانان همه درباره آن حرف میزنند اما به اصطلاح انتزاع مطلق است یعنی به یک سیاست اجتماعی که مقوم و پشتیبان اقتصاد این موضوع باشد منتهی نمیشود.»
بروکراسی مانع نوآوری
با این همه از نظر اطهاری به دولت هم در این زمینه نمیتوان امیدی داشت چراکه «خلاقیت، شایستهسالاری و عقلانیت ابزاری که ویژگیهای یک دولت از دیدگاه ماکس وبر است را نمیتوان در دولت مشاهده کرد. بروکراسی موجود در کشور نمیتواند نوآوری به دنبال داشته باشد.»
در چنین وضعی، راهکاری که برای نجات بحران بیمه ایران از سوی عضو کارگری هیات امنای سازمان تامیناجتماعی مطرح شده، پرداخت بدهی کلان دولت به سازمان تامین اجتماعی از مسیر چاههای نفت و گاز است که اگرچه چندان جدیتی در آن وجود ندارد اما اطهاری آن را در همین اندازه هم قابل اتکا نمیداند. به اعتقاد این پژوهشگر «دولتی که 40سال نتوانسته وابستگی خود را به منابع نفتی و گازی قطع کند و حالا بهدلیل تحریم یک ساله میخواهد در بحث بودجه به این وابستگی پایان دهد چطور میتواند به این محل از درآمدزایی چشم نداشته باشد و همزمان کشور را بگرداند و در این مورد هم برنامهریزی منطقی برای پرداخت بدهی خود به بیمه و دیگر بخشها داشته باشد؟»
روشنفکران پای کار بیایند
تمامی این اظهارنظرها درحالی است که در چنین شرایطی چه باید کرد؟ پاسخ اطهاری به این پرسش این است که «جامعه روشنفکری باید دست به کار شود، اجازه ورود به مسایل اقتصادی کشور را داشته باشد چراکه با دیدگاه علمی میتوان توسعه در جامعه و اشتغالزایی و در نهایت پویایی اقتصاد را بهدست آورد. نادانی اقتصاد توسعه آسیب بزرگی است که بر پیکره جامعه و کشور وارد شده و باید برای آن فکری اساسی شود.»
با این همه بقای سازمان تامین اجتماعی و وضعیت بیمههای ورشکسته در ایران تهدیدی است که زنگ خطر آن چند سالی هست به صدا درآمده و پیوسته اعتماد بیمهشدگان به ساختار مدیریتی هم کمتر و کمتر شده است. از طرف دیگر، هم بیمهپردازان و مستمریبگیران و هم کارکنان سازمان و کارگران شرکتهای شستا از اوضاع فعلی راضی نیستند. هرچند به عقیده کارشناسان حوزه بیمه این سازمان مرزهای فلاکت را رد کرده اما باید دید دولت و مجلس آیا واقعا برنامهای برای نجات آینده نیمی از جمعیت کشور ندارند.
منبع: روزنامه اینترنتی فراز