سرویس بینالملل «انتخاب» / *امید عزیزیان: ابراهیم عواد ابراهیم البدری القریشی، فارغ التحصیل دکتری رشته الهیات و معارف اسلامی در دانشگاه اسلامی بغداد، شخصی بود که شاید با حضور در محافل آکادمیک و تدریس در دانشگاه می توانست همانند انسانی عادی در میان مردمان بیشمار جهان به حیات خود ادامه میداد و البته کمتر کسی در جهان او را نیز میشناخت. اما «دکتر ابراهیم» یا «ابودعا» که بعدها نام ابوبکر البغدادی را برای خود برگزید، با در سر داشتن سودای برپایی خلافت اسلامی، مسیری متفاوت را در پیش گرفت و بعد از جدایی از القاعده با ایجاد داعش، به یکی از سرشناسترین چهرههای جهان تبدیل شد.
بسیار دور نه، در همین نزدیکیها، یعنی تنها 5-6 سال پیش، هر آن کس که نام اهریمن داعش و ابوبکر بغدادی را میشنید، لرزه انداماش را فرا میگرفت اما این شخصیت مخوف بر اساس گزارشهای منابع خبری آمریکایی که البته به تایید کشورهای منطقه نیز رسیده طی یک عملیات پیچیده از سوی پنتاگون، توسط نظامیان آمریکایی در یک گردهمایی سران داعش، کشته شده است. با این اوصاف، اکنون مساله این است که مرگ خلیفه خودخوانده «دولت اسلامی عراق و شام»، چه تاثیری بر آینده افراطگرایی و حتی جریان داعش در منطقه دارد.
اگرچه کشته شدن سرکرده داعش پایان تفکر این جریان تروریستی نیست اما با مرگ این عنصر موثر در شکلگیری و انسجام گروههای افراطی بی تردید این جریان وارد مرحلهای نوین در زندگی سیاسی خود خواهد شد که اصولا به معنای پایان آن نیست. داعش محصول تفکری افراطگرایانهای است که قرائتی فاشیستی از دین دارد و هرازگاهی که فرصت ظهور و بروز مییابد تحت عناوین متفاوت سر بر میآورد. گاها جریانهای متفاوت افراطگرای دینی تفاوتهای جزئی داشتهاند اما خمیرمایه همه این گروهها در نفی دیگری و استفاده از خشونت عریان برای حذف مخالفان تفاوتی نداشته است. اما چرایی ظهور داعش به طور خاص و گروههای افراطی دینی به طور عام بحثی است مهم که در میان تحولات لحظه ای منطقه کمتر به آن پرداخته شده است. برای تحلیل چرایی ظهور افراطیگریی می توان به چند مسئله مهم پرداخت.
زمینه های ذهنی و تاریخی افراطگرایی در خاورمیانه
بی شک ظهور گروه افراطی که خشونت را به صورت مقدس تئوریزه می کند و به راحتی جان انسانها را میگیرد و با خشونت دائمی و بی حد و حصر برای چندین سال مدلهای مختلف خشونت را علیه انسانهای بی گناه به کار میبرد محصول شرایط آنی نبوده است. بدون زمینههای ذهنی هیچگاه شکلگیری گروهی خوفناک همچون داعش امکانپذیر نیست، چرا که گروههای داعشی به صورت کامل هستی خود را به خدمت خشونت عریان برای اهداف مقدس در آورد بودند. لذا اهداف سیاسی و کسب قدرت برای مقاصد عرفی جاری در تحلیل چرایی شکلگیری جریانی همچون داعش نگاهی تقلیلگرایانه است. زمینه شکلگیری تفکر داعشی تاریخی و ذهنی است که به شکلگیری هستههای این تفکر در قرون میانه اسلام بر میگردد که توسط گروهی قلیل از اسلام گرایان بنیان نهاده شد و پس از آن طی دورههای مختلف و بنا به شرایط جامعه و ضعف نظامهای سیاسی حاکم بر سرزمینهای اسلامی خود را تحت اسمهای متفاوت عرضه کرده است.
بحران ثبات سیاسی
ثبات سیاسی فارغ از شکل نظام های سیاسی امری مهم در فعالیت گروههای ناراضی و جریانهای افراطی میباشد. در شرایط ثبات سیاسی بی تردید جریان های افراطی از ترس سرکوب شدید توسط نظام های مستقر شرایطی برای بروز نخواهند داشت و هر گونه حرکت گریز از مرکز به شدت و در نطفه توسط نهادهای امنیتی سرکوب خواهند شد. پس از حمله ائتلاف آمریکایی به افغانستان و عراق و فروپاشی نظامهای سیاسی مستقر در آن کشورها ثبات سیاسی نسبی که توسط نظامهای استبدادی در آن کشورها برقرار بود فرو ریخت. نظامهای مستقر در آن کشورها هر چند سرکوبگر و بدون مشروعیت بر سریر قدرت بودند اما بی تردید ثبات سیاسی نسبی را برقرار کرده بودند و شرایط را بر ظهور حتی جریان های منتقد و معتدل وضع موجود بسته بودند. در چنین وضعیتی هر گونه قرائتی از دین که تهدید کننده وضع موجود بود به شدت سرکوب میشد. پس از فروپاشی این نظامها و پس از آن بی ثباتی سیاسی حاصل از دولتهای شکننده در این کشورها و نیز عدم استقرار یک دولت کارآمد در سوریه که طی دهههای متمادی بدون چرخش قدرت تمامی شریانهای سیاسی کشور توسط گروهی محدود بلوکه شده بود، گروهای افراطی زمینه را برای ظهور دوباره این بار با شمایلی دیگر مناسب دیدند و تحت تاثیر بی ثباتی موجود سریعا متشکل شدند.
فقدان توسعه سیاسی
توسعه سیاسی زمینه ظهور افراطیگرایی را کاهش می دهد. در شرایطی که از طریق مجاری قانونی امکان فعالیت سیاسی و فرهنگی فراهم باشد، نهادهای مدنی برای ابراز عقیده سلیقه های مختلف فرهنگی فعال باشند و احزاب پرقدرت برای تبدیل اعتراضات سیاسی شهروندان به سیاست فعال باشند و از انسداد سیاسی جلوگیری کنند، تمام گروه ها و شهروندان به حاکمیت قانون تن دهند و مطبوعات و رسانهها آزادانه به نقد کانون های قدرت و ثروت بپردازند بدون شک شرایط برای فسادهای سیاسی و اقتصادی سخت خواهد شد و همه گروهها امکان حضور در بازی قدرت را خواهند داشت. روشنگری و آموزش شهروندان حول محور ارزشهای انسانی به صورت دائمی انجام میشود. در چنین شرایطی عرصه بر افراط گرایان تنگ خواهد بود و نخواهند توانست به راحتی گروه های ناراضی را به استخدام مقاصد خشونتطلبانه خود در آورند. در کشورهای فوق که محل اصلی رفتارهای خشونت طلبانه داعشیها بودند، فساد اقتصادی و سیاسی به دلیل نبود توسعه سیاسی از عوامل اصلی شکلگیری هستههای اولیه اعتراضات بود که به دلیل سرکوب از سوی قدرت مستقر به مرور این نیروهای معترض جذب افراطیون شدند. نبود چرخش قدرت واقعی، وجود جامعهای بی شکل و تودهای و فقدان احزاب واقعی برای نمایندگی گروهها و سلیقههای متفاوت سیاسی از یک سو و شکنندگی دولت که توانایی ایجاد و برقراری ثبات سیاسی را به دلیل عدم همراهی همه بازیگران موثر ندارد، باعث شده است که زمینه های ظهور تفکرات افراطی فراهم شود و در این شرایط بخشی از تودههای معترض نیز برای تغییر وضع موجود همراهی افراطیون را بر سکوت در مقابل فسادهای روز افزون هیأت حاکمه ترجیح میدهند.
در مقام جمعبندی میتوان عنوان کرد، مرگ سرکرده مخوفترین گروه تروریستی تاریخ بشریت، شاید در کوتاه مدت بتواند موجب تضعیف یا حتی فروپاشی فیزیکی گروه داعش شود اما این امر به معنای پایان افراطگرایی در خاورمیانه نیست. داعشیسم، یک جسم و کالبد فیزیکی نیست که با کشتن موجودیت فیزیکی شخصی همانند ابوبکر البغدادی ناقوس مرگ آن را به صدا در آورد، بلکه با شرایط فعلی اعمال سیاست و قدرت و ایجاد زمینه تفکر افراطی در منطقه خاورمیانه باید منتظر ظهور دوباره داعش تحت عناوین دیگری در آینده باشیم.
* تحلیلگر مسائل سیاسی
تلویزیون عراق و منابع نظامی آمریکایی گزارش دادند که این عملیات یک ساعت و نیم به طول انجامید و در جریان آن البغدادی و ۸ تن از همراهانش کشته شدند.