سوال/ مستحضر هستید که تملق نماد بارز عدم هویت است و خودتان از معصوم شاهد آوردید که خداوند انسان را حر آفریده است. سوال این است که آیا صحنههای ناراحتکنندهٔ صفهای طویل دستبوسی، تملق و حرکت به سمت عبد غیر شدن نیست؟ اگر چنین است چرا ممانعت نمیفرمایید؟
سوال/ به طوری که استحضار دارید، برای
یک تصمیمگیری درست و واقعی انسان احتیاج به اطلاعات درست و واقعی دارد؛
اطلاعات هم از طریق کانالهایی به انسان میرسد. با توجه به این که اکثر
اطرافیان حضرت عالی (مسئولان دفتر و بازرسی و ...) را جناح خاصی تشکیل
میدهند –که البته دیدگاههای مبنایی و زیربنایی آنان با دیدگاههای حضرت
عالی کاملا مغایرت دارد- و اطلاعات از طریق آنان به حضرتعالی میرسد،
حضرتعالی چه تدبیری را برای اجتناب از کانالیزه شدن اتخاذ کردهاید؟
سوال/ با توجه به بحث گرانقدر و ابتکاری
سال گذشتهٔ حضرتعالی دربارهٔ نقش خطیر خواص در تحولات تاریخی صدر اسلام،
و با ملاحظهٔ نقش مهم دانشگاهیان، به ویژه اعضای هیئت علمی و
دانشآموختگان تحصیلات تکمیلی در تحولات فرهنگی- سیاسی کشور، لطفا به
اختصار شمهای از آفات و خطراتی که این گونه خواص را تهدید مینماید، ذکر
نموده و به اجمال وظایف ویژهٔ دانشآموختگان را در این باب بیان
فرمایید.
سوال/ چرا از توانمندیهای علمی داخل، به نحو مطلوب در حل مشکلات استفاده
نمیشود؟ چرا به جای اتکا به مغزهای مومن و متخصص داخل، دنبال خارج و
خارجی –کفار- و سرمایههای خارجی هستیم؟ مگر در اعتماد به نیروهای داخل،
در خود پیروزی انقلاب و جنگ و ...، چه ضرری متوجه انقلاب شده که در
سازندگی بشود؟ بر فرض که به اتکای اجانب، سازندگی نیز صورت گیرد، چه
افتخاری برای ما دارد؟ فردا آنها مدعی میشوند که ما کمک کردیم. مگر
انقلاب ما به برکت شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» پیروز نشده
است؟
سوال/ چرا جنابعالی تا کنون همواره
تفکر نواندیشان و غرباندیشان را محکوم نمودهاید؛ لیکن هیچگاه تفکر
خطرناک اندیشهٔ افراطی نسبت به مفاهیم اسلامی و انقلابی را تحلیل و محکوم
ننمودهاید؟ آیا حضرتعالی این تفکر را همانند تفکر اول برای اسلام ناب
خطرناک نمیبینید؟
پاسخ/ نواندیشی با غربگرایی کاملا متفاوت است. غربگرایی به معنای تقلید
یا گرایش غیرمنطقی به فرهنگ و تفکر غربی، کاری نادرست، و برای هویت ملی
خطرناک است. هیچ ملتی از تقلید و سرسپردگی فرهنگی طرفی نمیبندد و به رشد و
تعالی نمیرسد. ولی نوگرایی به معنای جستجو و کاوش برای رسیدن به
اندیشهٔ نو و دانش نو و راههای نو، عملی پسندیده و موجب ترقی و پیشرفت
است.
در طرف مقابل تحجر و تعصب کورکورانه و گریختن از منطق و استدلال، یک آفت
بزرگ و خطرناک است؛ ولی پایبندی و پافشاری بر اعتقادی که از روی منطق و
استدلال انتخاب کردهایم، یک عمل پسندیده و لازم است. شما در سوال خود این
چند مقوله را با هم مخلوط کرده و شناخت را برای خود دشوار کردهاید.
این را هم بدانید که از آغاز پدیدهٔ انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی –که
جدیدترین حادثه در عرصهٔ اندیشهٔ اجتماعی و سیاسی بود و بسیاری از نوگرایان
حتا غیرمسلمان را به خود جذب و مفتون ساخت- دستگاههای تبلیغاتی دشمنان
آن را ارتجاع و پایبندی، یا کهنهپرستی و اصولگرایی (فوندیمانتالیسم)
نامیدند، تا طرفداران آن را از میدان خارج کنند؛ بجاست که آن حرفها از زبان
یک جوان مسلمان انقلابی تکرار نشود. البته این مسائل، هیچ ربطی به خط و
جناحبازیهای داخلی ندارد و در هر دو جناح –که به غلط چپ و راست گفته
میشود- افراد پایبند به اندیشهٔ ناب اسلام و انقلاب وجود دارند.
* پارسینه