arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۱۵۳۱۳
تاریخ انتشار: ۲۱ : ۱۷ - ۰۹ آذر ۱۳۹۸
روزنامه گردی در «انتخاب»؛

دکتر مصطفی چمران درباره اوضاع جنگ: گروه آقای خلخالی و آقای غفاری به بی‌نظمی معروف‌اند؛ هیچ‌کس حاضر نیست با آن‌ها کار کند

به نظر من ارتش از یک تکنیک قوی برخوردار است که همان علوم و اصول نظامی‌گری است که سپاهیان فاقد این تکنولوژی هستند و در مقابل سپاه پاسداران از روح ایمان و فداکاری قوی‌تر برخوردارند که این نیز مورد قبول همگان است؛ و این اختلاف تا به حال باعث ایجاد حساسیت بین دو طرف شده است. اما ما معتقدیم که باید تکنولوژی ارتش را با روح ایمان و فداکاری سپاه پاسداران توام کرد و این فقط در سایه وحدت و هماهنگی عملی است؛ و هرکجا که این هماهنگی به وجود آمده است نتایج بسیار عالی داشته است. / حتی گروه آقای خلخالی، آقای غفاری که به بی‌نظمی معروف‌اند و هیچ‌کس حاضر نیست با آن‌ها کار کند در منطقه ما فداکاری‌ها کرده‌اند و شهدای زیادی نیز تقدیم نموده‌اند...
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

ارتش از علوم و اصول نظامی‌گری برخوردا است و سپاه از روح ایمان و فداکاری قوی‌تر/ گروه آقای خلخالی و آقای غفاری به بی‌نظمی معروف‌اند

سرویس تاریخ «انتخاب»: حدود دو ماه و ده روز از آغاز رسمی جنگ گذشته و حالا دکتر مصطفی چمران که در دولت موقت وزارت دفاع را برعهده داشت، به عنوان فرمانده ستاد عملیات جنگ‌های نامنظم همراه با آیت‌الله خامنه‌ای ستاد جنگ‌های چریکی را منطقه خوزستان اداره می‌کند، چمران همزمان عضو شورای عالی دفاع هم هست و بنا بر همین پیشینه به خوبی از اختلاف‌های میان ارتش و سپاه، بی‌نظمی نیرو‌های داوطلب مردمی و نیز انتقاد‌هایی که به ارتش می‌شود، آگاه، به همین علت نیز خبرنگار روزنامه کیهان مورخ یکشنبه نهم آذر در مصاحبه‌ای با وی، نظراتش را درباره این مسائل پرسیده است. مشروح این مصاحبه را در ادامه می‌خوانید:


آیا در مبارزه با ارتش رژیم فاشیستی عراق، نیرو‌های ارتشی ما کافی بوده است یا نه؟ در صورتی که جواب منفی است چه نیرو‌های دیگری به ارتش کمک کرده‌اند؟
صدام حسین ۱۰ لشگر زرهی با اسلحه سنگین کامل که از مدت‌ها قبل آن را تهیه دیده بود به خاک ما حمله کرد و در مقابل آن فقط ۲ لشگر زرهی وجود داشت که متاسفانه نواقص آن از نظر انسانی و از نظر مادی بسیار کم و ناچیز بود و مطابق محاسبات متفکران غرب می‌بایست در عرض ۳ روز ایران شکست بخورد؛ و راستی اگر می‌خواستیم که فقط نیرو‌های نظامی را در این تعادل قوا به حساب بیاوریم، شکست ایران حتمی بود. اما دیدیم که نه فقط در عرض ۳ روز ایران شکست نخورد بلکه روز به روز ایران قوی‌تر می‌شود و نیرو‌های تجاوزکار صدام رو به ضعف و نیستی می‌روند. این نشانگر آن است که قدرت دیگری وارد معامله شده است و این قدرت بدون شک ملت ایران است که با شور و شوق و یک دنیا آرزو به سوی صحنه‌های نبرد می‌شتابند و شهادت را با آغوش باز استقبال می‌کنند و یک روح جدید و یک سرنوشت معجزه‌آسا برای ایران به وجود می‌آورند. این‌جاست که ارزش و نقش سازنده و موثر نیرو‌های مردمی به ظهور می‌رسد.

برخی مردم علیه ارتش انتقاداتی دارند و گاه حتی دیده می‌شود که رهبران ارتش را زیر علامت سوال می‌گذارند. نظر شما به عنوان عضو شورای عالی دفاع و نماینده امام چیست؟
به نظر من ارتش در این نبرد خدمات زیادی کرده است که نباید به هیچ وجه آن را ندیده گرفت. وقتی هیچ‌کس تصور نمی‌کرد که این ارتش تا این درجه فداکاری و مقاومت کند و این حقیقت حتی برای آمریکایی‌ها و حسابگران غربی سخت عجیب بود؛ بنابراین ارتش به سهم خود خدمتی بزرگ کرده است و ما شکرگزاریم؛ اما مسئله دوم که عده‌ای آن را نادیده می‌گیرند، این‌که این ارتش به خودی خود قادر به دفع تجاوز و هجوم دشمن نیست و امکانات انسانی و مادی او چنین اجازه‌ای را نمی‌دهد. ولی عده‌ای از جوانان پرشور و مومن انتظار دارند که ارتش برحسب آرزوی آن‌ها در یک لحظه دشمنان را تار و مار کند و از خود معجزه‌ها نشان دهد که این خلاف حق و واقعیت است. ما باید حد توانایی ارتش را به درستی بشناسیم و به همان اندازه از ارتش انتظار داشته باشیم. اگر این حدود درست شناخته شود، هیچ حساسیتی بین ارتش و نیرو‌های رزمنده دیگر به وجود نخواهد آمد.

از گفتار شما چنین برمی‌آید که بین ارتش و دیگر نیرو‌ها احتمالا سپاه پاسداران حساسیتی وجود دارد. به گمان شما برای حل این حساسیت چه باید کرد و خود شما آن را در این منطقه اهواز چگونه حل کرده‌اید؟
به نظر من ارتش از یک تکنیک قوی برخوردار است که همان علوم و اصول نظامی‌گری است که سپاهیان فاقد این تکنولوژی هستند و در مقابل سپاه پاسداران از روح ایمان و فداکاری قوی‌تر برخوردارند که این نیز مورد قبول همگان است؛ و این اختلاف تا به حال باعث ایجاد حساسیت بین دو طرف شده است. اما ما معتقدیم که باید تکنولوژی ارتش را با روح ایمان و فداکاری سپاه پاسداران توام کرد و این فقط در سایه وحدت و هماهنگی عملی است؛ و هرکجا که این هماهنگی به وجود آمده است نتایج بسیار عالی داشته است. در اهواز اولین کار‌های آقای خامنه‌ای و من ایجاد هماهنگی بین نیرو‌های مختلف در منطقه بود که اکنون به صورت این ستاد درآمده است و ما توانسته‌ایم که هماهنگی کاملی بین همه نیرو‌های به‌خصوص ارتش و سپاه و نیرو‌های چریک یا بسیج به وجود بیاوریم و حساسیت‌ها را از بین ببریم و نتایج خوبی نیز بگیریم.

در اخبار می‌شنویم که علاوه بر ارتش و سپاه، نیرو‌هایی دیگر نیز در جنگ شرکت دارند که گاه به نام بسیج و گاه چریک خوانده می‌شوند. این‌ها چه کسانی هستند و چرا در ارتش یا سپاه ادغام نمی‌شوند؟
ارتش برای خود نیرو‌هایی دارد که با ضوابط خاصی آن‌ها را استخدام کرده است. سپاه پاسداران نیز برای خود ضوابطی دیگر دارد که بر اساس آن ضوابط عده‌ای را سازمان‌دهی کرده است. ولی میلیون‌ها مرد دیگر در ایران باقی می‌مانند که آماده فداکاری و جانبازی هستند. ولی در ضوابط ارتش و یا سپاه پاسداران نمی‌گنجند. اصولا هدف بسیج به طور کلی سازمان‌دهی همین نیرو‌های وسیع مردمی بود که در ارتش و سپاه جذب نشده‌اند. نیرو‌های مومنی هستند که برای خود کار و کاسبی دارند و بنابراین نمی‌توانند و نمی‌خواهند که در ارتش و سپاه وارد شوند، ولی حاضرند که تعلیمات نظامی فراگیرند و چند ماه در صحنه‌های نبرد حاضر شوند و به استقبال شهادت نیز بشتابند و ما نمی‌توانیم که این نیرو‌های بزرگ و مومن و فداکار را ندیده بگیریم، از این رو نیرو‌های بسیج به وجود آمد و هزاران نفر از آن‌ها به صحنه جنگ نیز رفتند و فداکاری‌ها کردند و شهدای زیاد نیز تقدیم نمودند و بزرگ‌ترین کار ما در این ستاد تعلیم و سازمان‌دهی و رهبری این نیرو‌های بسیج مردمی بود که در صحنه‌های جنگ بتوانند حسن ایمان و فداکاری خود را به ظهور برساند.

برخی فرماند‌های نظامی معتقدند که نیرو‌های بسیج دیسیپلین و نظام کافی ندارند. نمی‌توانند مفید باشند. با توجه به تجربه‌ای که دارید، نظرگاه شما چیست؟
به نظر من کار کردن با نیرو‌های مردمی هنر خاصی لازم دارد و هرکس قادر نخواهد بود که با این نیرو‌ها کار کند. من شخصا از این نیرو‌ها خاطرات خوشی دارم و شاهد جانبازی‌ها و فداکاری‌های آن‌ها بوده‌ام. آن‌ها نیز همیشه از من اطاعت کرده‌اند و سخت‌ترین و هول‌انگیزترین نبرد‌ها را نیز پشت سر گذاشته‌اند. حتی گروه آقای خلخالی، آقای غفاری که به بی‌نظمی معروف‌اند و هیچ‌کس حاضر نیست با آن‌ها کار کند در منطقه ما فداکاری‌ها کرده‌اند و شهدای زیادی نیز تقدیم نموده‌اند که به راستی باید شکرگزار بود. در برخورد با این نیرو‌ها باید به فرهنگ آن‌ها و احساسات آن‌ها وطرز تفکر آن‌ها آشنایی داشت. آن‌گاه خواهید دید که قلب‌های پاک و چه روح‌های بلند در کالبد این انسان‌های پراکنده وجود دارد که به هر حال نموداری از طیف انسانی این مملکت است.

در صورت امکان چند نمونه از عملکرد این گروه‌ها را برای ما ذکر کنید؟
چون از گروه خلخالی در بالا نام بردم می‌خواهم سپاس و احترامی نسبت به شهدای زیاد آن‌ها داشته باشم. گروهی که از طرف آقای خلخالی آمده بودند و از طرف این ستاد به خرمشهر گسیل شدند از گروه خود که حدود ۵۳ نفر بود، ۵ نفر شهید تقدیم انقلاب کردند. در گروه آقای غفاری نیز یک چنین چیزی وجود داشت. گروه دیگری از کمیته‌های قم آمده بودند که حدود ۹۰ نفر بودند و هنگامی که عراق در محل «مارد» پل زد و نیرو‌های زرهی خود را به طرف شرق کارون منتقل نمود این گروه قمی‌ها همراه با چند نفر از افسران و درجه‌داران به محل سرپل منتقل شدند و از ساعت ۶ صبح تا ۸ شب علیه عراقی‌ها جنگیدند و حداقل ۵-۶ تانک دشمن را منفجر کردند و عده زیادی از سربازان عراقی را کشتند و خود نیز ۱۸ شهید و ۴۰ مجروح تقدیم داشتند و ۲ نفر از مسئولان این تیپ نیز تیر خوردند و مجروح شدند. این نبرد نابرابر که از سپیده صبح تا سیاهی شب ادامه یافت نموداری از قدرت اراده و فداکاری این رزمندگان موفق بود.
نبرد دیگری در منطقه «بیوض» نزدیک اهواز بین نیرو‌های ما و عراقی‌ها درگرفت که ۵ تانک دشمن و عده‌ای از سربازان آن‌ها نابود شدند، ولی از این گروه ۱۱ نفری، ۹ نفر آن‌ها به شهادت رسیدند و مسئول و فرمانده آن‌ها «فرمند» نیز به افتخار شهادت نائل آمد.
در نبرد دیگری در کرخه‌کور گروهی از رزمندگان سازمان صنایع دفاع ملی به رهبری جوانی پرشور به نام بختیاری با نیروی دشمن درگیر شدند که ۱۱ تانک و خودروی دشمن نابود شد. سه رزمنده شجاع و مومن نیز به شهادت رسیدند.
در نبرد دیگری که همه آن‌ها از افسران و درجه‌داران بودند ۱۱ نفر از این رزمندگان شجاع و توانا خود را به پشت جبهه دشمن رساندند و بزرگ‌ترین ضربات را به دشمن وارد کردند و تانک‌ها و نفربر‌های زیادی را معدوم کردند و ۲ نفر از بهترین رزمندگان آن‌ها نیز به شهادت رسیدند.
این نبرد‌های شهادت و افتخار همه شب و همه روز ادامه دارد و این جوانان از جان گذشته به هیچ وجه از هیچ خطری روی‌گردان نیستند و شاید بزرگ‌ترین مشکل ما این است که نمی‌توانیم به شور و هیجان آن‌ها آن‌چنان که باید و شاید جواب بگوییم. اکثر آن‌ها بدون آن‌که تعلیمات کافی داشته باشند و حتی بدون اسلحه می‌خواهند به استقبال شهادت بروند و حتی عده‌ای از آن‌ها به جای پاسداری در سنگر یا حفاظت شهر می‌خواهند فورا به مقابله رودررو با دشمن بروند و حماسه خلق کنند. در حالی که کندن سنگر و پاسداری از معابر حیاتی و خطرناک خود از بزرگ‌ترین وظایف ما به شمار می‌رود.

آیا به چریک‌های خود تعلیمات خاصی می‌دهید یا نه؟
در روز‌های اول نبرد به علت کمی وقت و هجوم دشمن به حدود اهواز مجبور بودیم که جوانان را بدون تعلیمات کافی همان‌طور که آمده بودند به صحنه‌های جنگ ببریم. ولی امروز در اردوگاه منظمی قادریم که این جوانان را تعلیمات کافی بدهیم و نواقص آن‌ها را برطرف کنیم و مسلما هرچه تعلیمات و تجربه کافی‌تر و غنی‌تر باشد نتیجه عمل مفیدتر و خسارات کمتر خواهد بود.

نظرات بینندگان