پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : علي پروين در اولين جلسه تمريني تيم پرسپوليس پس از پيروزي در داربي هفتاد و چهارم حضور پيدا كرد تا در جشن سهمي داشته باشد. يكي از خبرنگاران كه از حضور علي پروين در كانكس ذوق زده شده بود از او در مورد حضورش در درفشيفر و اينكه چطور تا آن زمان خواب بوده پرسيد كه سلطان بدون كوچكترين مكثي جواب داد و از همين جا بود كه سرصحبت خبرنگاران با او باز شد: «چيه؟ مگه ما سرداريم كه شيش صبح پاشيم؟ ما ديرتر از خواب بلند ميشيم!» بحث داربي و تجربههاي ديگر سلطان در صحبتهاي پروين با خبرنگاران حسابي گل انداخت: «اين بازي كه ديدين عجيب و غريب بود. ما كه اين همه سال توي فوتباليم چنين بازي نديده بوديم. بازي ديروز! نه، پريروز! عالي بود. حتي بازي شيشتاييها هم اينطوري نبود. اين خيلي سخته كه يه تيم بره و بازي دو، هيچ باخته رو با يه تيم ده نفره در عرض ده، يازده دقيقه زيرو رو كنه. اين خيلي مهم بود. تا حالا چنين چيزي نديده بوم. هميشه توي داربيها تيمها تا بيست دقيقه توي سروكله هم ميزنن. بيست دقيقه اول هميشه جنگه ولي اينبار همه چيز فرق ميكرد. يهجوري خونسرد بودن كه برام عجيب بود.» سلطان براي توضيحاتش حتي مثال خارجي هم ميآورد: «حتي وقتي پرسپوليس گل خورد، بچهها مثل عربها بازي كردن! عربها رو ديدين كه چطور خونسرد و بيخيال هستن؟ بچهها وقتي گل خوردن و ده نفره هم شدن همين حالت رو داشتن. عربها حتي وقتي عقب هم ميافتن خونسرد هستن و انگار نه انگار كه گل خوردن».
يكي از خبرنگاران در مورد نااميدي پروين از بازي داربي پرسيد و سلطان هم بلافاصله عكسالعمل نشان داد: «كي؟ من گفتم؟ من گفتم اميدي ندارم؟ من گفتم پرسپوليس اميدي به قهرماني نداره و اميدش كمتر شده. كي گفتم پرسپوليس نميتونه استقلال رو ببره!» پروين با زيركي خاصي حرف را عوض ميكند: «بازي ايران – استراليا رو يادتونه كدام بازي رو ميگم؟ هموني كه رفتيم جامجهاني. اين بازي هم شبيه همون بازي بود! هيشكي فكرش رو نميكرد كه تيم ده نفره توي ده دقيقه سه تا بزنه و يقه استقلال رو بگيره. دمشون گرم... عالي بود. هركي توي فوتبال باشه چنين حرفي ميزنه و چنين بازي رو نميتونه باور كنه. به نظر من اگه پرسپوليس يكي، دوتا برد خوب بياره و چهارتا گل بزنه همه چي درست ميشه.» خبرنگاران از پروين در مورد كسب سهميه از سوي پرسپوليس ميپرسند و سلطان هم تلاش ميكند كه به آنها وعده و وعيد ندهد: «سهميه كه خيلي سخته. اگه چهارتا برد خوب بياريم شايد چهارم بشيم. اگه سهميه بدن و چهار تا تيم برن آسيا كه عالي ميشه.» يكي از خبرنگاران با توجه به گزارش روزنامه گل از پروين در مورد نااميدي او در جريان بازي و حتي دلخوريهايش از نتيجه 2 بر صفر ميپرسد كه سلطان جواب ميدهد: «شما به اين بازي نگاه نكنين. پرسپوليس كار سختي داره. من هم اميدوار بودم كه تيم نتيجه بگيره ولي راستش هيچوقت فكر نميكردم كه يكهو اينطوري بشه. فوتبال همينه. يه طرف برده و يه طرف باخت. از اين حرفهايي كه شما ميزنين،حرفهاي سعيد ترابيه ديگه! مردم ما بايد يه كمي بهتر رفتار كنن، كم طاقت هستن و بايد اين رو درست كنن. زمان ما فوتبال اينطوري نبود. هرچي توي همون نود دقيقه اتفاق ميافتاد ولي الان شرايط فرق كرده و حتي توي وقت اضافه هم نتيجه عوض ميشه. الان ديگه فوتبال نود دقيقه نيست. اصلا فكر كنن كه تيم ما از دقيقه نود به بعد بازي ميكنه و گل ميزنه!»
خبرنگاران كه ميدانستند پروين بدجوري دلش هوس بازيهاي دهه شصت را كرده اين را با آن پرسپوليس مقايسه ميكنند: «علي آقا... يادش به خير كه توي دهه شصت و زمان شما مردم 20 دقيقه اول را نگاه ميكردند و هفتاد دقيقه تخمه آفتابگردان ميخوردند!» سلطان كه عاشق آن پرسپوليس است وقتي متوجه ميشود خبرنگاران كاغذ و خودكار ندارند، سفره دلش را باز ميكند: «اون پرسپوليس كه عالي بود. خيال ملت راحت بود و اين همه دلشون شور تيم رو نميزد. البته اين پرسپوليس هم درست ميشه. انشاءا... سال ديگه يه تيم خوب درست ميكنيم. تيمي كه همه رو ياد همون تيم بندازه.»
پروين در مورد ديگر بازيهاي ليگ سوال ميكند و ناگهان اتفاقهاي بازي سپاهان – داماش يادش ميآيد: «خيلي مشكوك بود! گلشون خيلي مشكوك بود! حالا بايد نشون بدن چه جوري گل زدن. من كه ميگم مشكوك بود!»
بحث صحبتهاي دوبله شده پروين با دنيزلي آن هم در شرايطي كه سلطان سرخها به شدت ذوقزده شده بود شنيدني است: «ماشاءا... خيلي زرنگه... خيلي خوب ميفهمه... زبون سرش ميشه!» قائم مقام باشگاه پرسپوليس كه ميخواست در مورد بحث فوتبال ورود كند، ادامه بحث را از پروين ميگيرد: «بله... دنيزلي خيلي خوب فارسي صحبت ميكنه. حتما وقتي شما فارسي صحبت ميكنين، اون ميفهمه كه چي ميگين. بعضي وقتها، بعضي از كلمات رو كه مترجم هم ترجمه نميكنه، دنيزلي متوجه ميشه و در موردش سوال ميكنه. برانكو هم همينطوره! بلاژ هم فارسي بلده! اينها الكي بزرگ نشدن و به خاطر همين چيزهاست!» با توجه به زنگ خوردن تلفن همراه جناب قائممقام، خبرنگاران اين شانس را پيدا ميكنند و به بحثشان با سلطان ادامه ميدهند:«عليآقا... بعضي از بازيكنها مثل غلامرضا رضايي هيچ شباهتي به آن بازيكنان بزرگ پرسپوليس مثل بهزادي و كلاني ندارند.» پروين كه ميخواهد بار اين انتقادها را به نحوي از روي دوش غلامرضا بردارد از شماره 10 سرخها حمايت ميكند: «بچه خوبيه... به نظر من رضايي از لحاظ روحي و رواني خرابه و بايد درست بشه، دليل اين اتفاقها و اين بازيها فني نيست و من فكر ميكنم كه وضعيت اين بچه بهتر بشه.» پروين كه تا پيش از اين از منتقدان زايد بود حالا از مهاجم تيمش به خوبي صحبت ميكند: «آقا اين پسره خيلي خوبه. راضيم ازش! خوب گل ميزنه. اينو نميشه با خيلي از اونايي كه اومدن پرسپوليس مقايسه كرد. مخصوصا گل سومش خيلي قشنگ بود... باريكلا! سومي خيلي قشنگ بود و خيل خوب چرخيد!»
خبرنگاران از پروين در مورد بازيهاي استقلال در فينال جام حذفي و ديدار پليآف اين تيم مقابل ذوبآهن ميپرسند. پروين كه اطلاعاتش را با پرسيدن سوالهايي كامل ميكند، باز هم براي آبيها آرزوي موفقيت ميكند: «درسته ما برديم ولي اين هيچي از ارزشهاي استقلال كم نميكنه. استقلال تيم خوبيه. طرفدار داره انشاءا... بره و دو تا جام بياره كه دل هوادارهاش شاد بشه. راستي جباري چي شد. راسته كه پاش كش اومده؟ اين بچه هم بازيكن خوبيه. انشاءا... كه اون هم زودتر خوب بشه و برگرده چون فرهاد مجيدي هم رفته و استقلال بايد جون بگيره.»سلطان كه بازيهاي الهلال را هم آناليز كرده، حسابي به پيراهن آبي اين تيم توجه دارد: «چند روز پيش يكي از بازيهاي الهلال رو ديدم. خيلي جوونتر شدن، ولي هنوز آبي ميپوشن!»
بحث لقبهاي فوتبال فارسي هم در نوع خودش جالب بود. خبرنگاران در مورد بعضي از مربيان فوتبال ما كه لقبهاي عجيب و غريب دارند، پرسيدند: «عليآقا! نظرتون راجع به آنهايي كه براي خودشان لقب درست ميكنند، چيست؟ مثلا يكي ميگويد گوارديولا است، يكي به خودش لقب سوبله، چوبله ميدهد و ديگري ميگويد كه ژنرال است!» پروين كه گوشهايش را براي شنيدن لقب سلطان تيز كرده بود، خيلي زود به صحبت در مورد اين موضوع پرداخت: «منظورتون چيه؟ مگه من به خودم گفتم سلطان؟» خبرنگاران سريعا در مورد اين سوءتفاهم به سلطان توضيح دادند و ناراحتي پروين فروكش كرد: «خب، هر كسي يه جوريه! كسي نبايد به خودش لقب بده. لقب رو بايد مردم به آدم بدن. اينكه درست نيست. مردم از همون اول به من گفتن سلطان، دستشون هم درد نكنه. اما من خودم ميگم پرويز قليچخاني سلطانه.
در همين حين تعدادي از همكاران ما از شبكه جامجم وارد كانكس شدند تا با علي پروين در مورد داربي گفتوگو كنند. پروين با تعجب به گزارشگر و تصويربردار جامجم نگاه كرد و پرسيد: «اوه اوه، شما كي هستين؟ از كجا اومدين؟ نود كه نيستي؟ بفرما آقا جون، رو به راهي؟» تلفن پروين كه به قول خودش معمولا توي «پيچ» است، بالاخره يك تماس خودي و آشنا دريافت ميكند و براي ساعت 9 شب قرار ميگذارد.
گزارشگر جامجم كه بالاخره موفق شد سلطان را براي انجام مصاحبه راضي كند، از او در مورد شرايط پرسپوليس و ادامه دادن اين روند ميپرسه و پروين با همان لحن جالب و دوستداشتنياش پشت ميكروفن ميايستد و شروع به صحبت ميكند: «بسم ا... الرحمن الرحيم، اين چيزي از ارزشهاي استقلال كم نميكنه. اينها صدر جدول هستن و بايد فينال جام حذفي و بازيهاي آسيا رو ببرن و دو تا جام بيارن! كسي فكر نميكرد بازي اينطوري بشه و خود من در سابقه فوتبالم نديده بودم كه يه تيم در داربي، از دقيقه 75، 10 نفره، دو - هيچ هم عقب، بره و بازي رو 3 – 2 ببره. با اين برد روحيه تيم بهتر ميشه و بچهها بايد اين روند رو ادامه بدن!»
آخرين قسمت از صحبتهاي سلطان حسابي شنيدني است: «سردار رويانيان با تمام گرفتاريها رفت و دنيزلي(!) رو آورد تا دل ملت شاد بشه. انصافا كار قشنگي بود و اين مربي بزرگ ميتونه پرسپوليس رو درست كنه. البته استيلي اينا هم خيلي زحمت كشيدن، ولي ما براي سال آينده خيلي نقشه داريم. هوادارها هم كمطاقت نباشن و بدونن كه تيم از دقيقه 90 به اونور گل ميزنه! الان وضعيت فوتبال فرق كرده و تقريبا شده 95 دقيقه!»
نويسنده : سيداحسان هاشمي