پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
پس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند
به گزارش انتخاب، در خاطرات اعتماد السلطنه آمده است:
امروز آخر روز جاجرود است. بسیار بد گذشت این سفر. من تنها غمگین نبودم. همه همینطور هستند و سبب امینالسلطان است که تمام مردم را به واسطه غرور خودش و به واسطه بیکار گذاشتن و همه مناصب را ضبط کردن دلخور و روگردان از شاه کرده. خلاصه صبح محض تملق منزل او رفتیم. پایم میرفت، اما دلم نمیرفت. اگرچه احترام ظاهری را از دست نمیدهد، اما میدانم باطن چقدر با من بد است. محمد خان والی را دیدم که کارش گذشته آذربایجان میرود. حاکم خوی وارد میشد. شاه بیرون آمدند. سوار شدند. من هم در رکاب سوار شدم. باغشاه ناهار خوردند. بعد از ناهار منزل آمدم. این سفر از رفقای من مثل محقق و زیندارباشی و غیره نیامدند. همه جوان و بچه در رکاب هستند. سیفالملک که با امینالسلطان مدتها به هم زده بودند، شاه امینالسلطنه را واسطه کرده دیشب صلح کردند. شب در حضور شاه تفصیل قانون وضع جدید نظامی آلمان را عرض کردم و مسلح شدن دول فرنگ را. حکیمالممالک از آن تملقات خنک که دارد بنا کرد به شکر کردن که الحمدالله به زیر سایه شاه نه وبا داریم نه بلا، نه جنگ داریم نه منگ. شاه فرمود: «مردکه با کی میتوانیم جنگ کنیم! ما قدرت جنگ نداریم و آنگاه حاصل زحمت راحتی است که الحمدالله داریم. دیگر چه لازم است خودمان را به معرکه دچار کنیم و به مرافعه بیفتیم.» اگرچه این فرمایش صحیح است و از روی حکمت است؛ اما وقت صلح و آسایش و راحتی این کار میشود که حالا در دولت ایران بروز میکند که یک نفر وزیر یا یک نفر مشیر و یک نفر سردار بلکه یک نفر سرباز پادار نداریم. خداوند حفظ کند امور ایران را!