arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۲۰۳۴۸
تاریخ انتشار: ۵۹ : ۲۳ - ۰۷ دی ۱۳۹۸

یادداشت‌های اعتمادالسلطنه، ۷ دی ۱۲۶۰؛ جشن تولد ناصرالدین شاه چطور برگزار می‌شد؟

علی‌الرسم جشن برپاست. در خیابان ناصریه افواج حاضر رکاب صف زده ایستاده بود. / امروز شاه که به خواتین محترمه در اندرون دعوت شده بودند عیدی می‌داد. در نارنجستان بیرون تمام خواتین محترمه و زوجات شاه که به قطار ایستاده بودند شاه از مقابل هریک عبور می‌کردند فرمایشی نموده و اشرفی عیدی مرحمت می‌کردند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

پس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند

به گزارش انتخاب، در خاطرات اعتماد السلطنه در روز چهارشنبه ۷ دی ۱۲۶۰ آمده است:

امروز (۶ صفر ۱۲۹۹) مولود شاه است. علی‌الرسم جشن برپاست. در خیابان ناصریه افواج حاضر رکاب صف زده ایستاده بود. شاه آمدند و دیدند. بعد در خوان سلطنت شاهزاده‌ها موعود بودند به ناهار. بعد هیات سفرا به اجماع پذیرفته شد. بعد سلام شد. بعد از سلام شاه [به]خانه نایب‌السلطنه تشریف بردند. در آن‌جا پسر مستوفی‌الممالک موسوم به میرزا حسن که طفل هشت‌ساله است محض التفات به مستوفی‌الممالک و بی‌لطفی به وزیردفتر که راضی از آن نیست، خطاب مستوفی‌الممالک دادند و مقرر شد جبه ترمه شمسه به جهت او دوخته شود و هر روز به دفتر رود، و به مستوفی‌الممالک همان جناب آقا خطاب شود. من گمان دارم خطاب صدراعظمی به او بدهند.
امروز نایب‌السلطنه خیلی اظهار لطف ظاهری فرمود. خلاصه امروز شاه که به خواتین محترمه در اندرون دعوت شده بودند عیدی می‌داد. در نارنجستان بیرون تمام خواتین محترمه و زوجات شاه که به قطار ایستاده بودند شاه از مقابل هریک عبور می‌کردند فرمایشی نموده و اشرفی عیدی مرحمت می‌کردند. به مادر عضدالملک که رسیده بودند که پیرزنی است شصت ساله و پنجاه شوهر کرده الحال در مزاوجت حاجی محمدرضای شربت‌دار است، چنان‌چه در مقدمه نایب‌ناظر و حاج محمدرضا در روز تاسوعا اشاره کرده‌ام، شاه که نزدیک او می‌شود رو از شاه می‌گیرد. شاه فرموده بودند: «تو مادر ما هستی چرا رو می‌گیری؟» تاج‌الدوله که از زن‌های قدیم شاه و صبیه خاقان است و یک وقتی مادر ولیعهد بود و حالا هم از زوجات خیلی محترمه شاه است بعد از آن‌که شاه از نارنجستان بیرون می‌رود عرض می‌کند: «هیچ فهمیدی امروز چه حرف زدی؟! روح مادرت مهدعلیا الحال قبل از قیام قیامت به محشر خواهد بود و به تو لعنت می‌کند که او را هم‌کُفو مادر عضدالملک نمودی.» این تفصیل را به این جهت نوشتم که گاهی مراحم شاه یا بی‌التفاتی ایشان از روی عمد نیست، بلکه سهوا می‌شود. خلاصه امشب در خانه نایب‌السلطنه که در عمارت سلطنتی است مهمانی است. همان مهمانی که سپهسالار از بدو ورود به طهران ایجاد کرده بود. سفرا، وزرا، شاهزاده‌ها، اعیان، اشراف موعود هستند. بعضی به شام، بعضی بعد از شام. من هم موعود بودم. چون شاه بیرون شام می‌خورد نرفتم. درخانه [دربار]بودم. ساعت چهار به خانه آمدم.

نظرات بینندگان