بالاخره پس از حرف و حدیثهای بسیار درباره فیلم «قلادههای طلا» و تهییج
انگیزه مخاطبان برای تماشای این فیلم به اصطلاح جنجالی، نمایش محدود آن در
چند سئانس ویژه انجام شد و ما توانستم فیلم را ببینم و قضاوتی عادلانه و
منصفانه درباره آن داشته باشیم.
«قلادههای طلا» فیلمی خوشساخت با داستانی جذاب و پرکشش، کارگردانی و
تدوین بسیار خوب با دیالوگهای زیرکانه است و نکات ظریفی را دربر میگیرد
که به موقع نقد و تحلیل خواهد شد.
این فیلم برای مخاطب، حال و هوای نخستین نوع ایرانی فیلمهای ژانر ماجرایی
امنیتی هالیوود را تداعی میکند و به ماجرایی در محدوده زمانی انتخابات 88 و
التهابات و حواشی آن روزها و عملکرد مهمترین نهاد امنیتی کشور یعنی
وزارت اطلاعات در این ماجراها پرداخته است.
«قلادههای طلا» بعد از فیلم «به رنگ ارغوان» دومین فیلم ایرانی است که به
ماجراهایی مرتبط به دستگاههای امنیتی میپردازد و الحق والانصاف هم از نظر
تکنیکی بسیار خوش ساخت از کار درآمده تا جایی که میتوان گفت فیلم به این
خوش ساختی از ابوالقاسم طالبی بعید بود!
اینکه داستان این فیلم تمام واقعیتهای ماجراهای انتخابات 88 و حواشی آن را
تمام و کمال و با انصاف به نمایش درآوره یا خیر موضوع فرعی است چرا که
فیلم تلاش دارد تنها یکی از حوادث آن روزهای ملتهب را به شیوه سینمایی
روایت کند، نه اینکه مستندی از جزء به جزء واقعیتها ارائه دهد.
باید توجه داشت در سینما و به ویژه ژانر ماجرایی و امنیتی آن، نویسنده و
کارگردان برای افزایش جذابیت و هیجان فیلم، ناگزیر در داستان تغییراتی
ایجاد میکنند.
آنها که دستی در سینما دارند خوب میدانند عوامل حرفهای برای یک کار موفق
به ویژه در ژانری که «قلادههای طلا» پدید آمده، ناگزیر از تکمیل داستان،
تغییر در جزییات و دیالوگها هستند و همان گونه که شخصیتهای فیلم،
شخصیتهای واقعی نیستند داستان نیز کاملاً با واقعیت منطبق نیست. سینما
هنری است آمیخته با 1- اغراق و بزرگنمایی 2- داستانپردازی و تخیل 3- جسارت
و ماجراجویی 4- سرگرمی 5- فروش و درآمدزایی.
اغلب کمپانیهای حرفهای فیلمسازی و سینماگران بزرگ دنیا و البته
سینماگران متعهد کشورمان هم برای توفیق فیلمشان به این نکات توجه دارند. با
این تفاصیل آنان که میگویند روایت «قلادههای طلا» منصفانه نیست یا انصاف
را نمیشناسند یا با سینما بیگانهاند، اما اینکه چرا این فیلم در طول
مراحل بازبینی، حرف و حدیثهای بسیار همراه داشت و اکران آن در طول جشنواره
در پردهای از ابهام قرار گرفت و در طول جشنواره نیز طبق برنامه اکران نشد
از دو حالت خارج نیست:
اول آنکه شاید برخی ار نهادهای سیاسی یا امنیتی از سر احتیاط با اکران فیلم
موافق نیستند و معتقدند که روایت و توصیف این فیلم از نیروهای امنیتی و
اطلاعاتی مناسب نیست و ممکن است موجب تحریک برخی گروههای فرصتطلب یا
تشویش برخی اذهان زودباور شود که البته همان گونه که پیشتر آمد این فرض
برای آنها که با سینما و ویژگیهای آن آشنا هستند پذیرفته نیست.
فرض دوم که به واقعیت نزدیکتر است ترفند عوامل سازنده و احیاناً حامیان مالی این فیلم است.
میتوان گفت این موج حرف و حدیثها در واقع کمپین تبلیغاتی عمدی است که دستاندرکاران فیلم فراهم کردهاند تا بازارگرمی زیرکانهای بشود برای کشاندن مخاطبان انبوه به سینماها؛ تجربه موفقی که سال گذشته درباره «اخراجیهای 3» نیز انجام شد و تا روزهای آخر جشنواره به بهانههای مختلف اکران نشد و در زمان اکران عمومی انبوه مخاطبان را به سینماها کشاندو کام تهیهکننده را شیرین کرد. به نظر میرسد فرض دوم به واقعیت نزدیکتر باشد. من این فیلم را به دقت دیدم تقریبا هیچ مشکل و توجیهی برای عدم اکران نداشت.
بدون تردید «قلادههای طلا» از بهترینهای جشنواره فجر سیام بود، اما پرواضح است که این ترفند عامدانه تبلیغاتی دستاندرکاران فیلم نوعی بیاعتنایی به مخاطبان و علاقهمندان به سینما به شمار میآید که به هیچ عنوان پسندیده نیست و حتی در صورت موفقیت این فیلم در گیشه، خاطره این بیاعتنایی باقی خواهد ماند.