arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۲۵۵۵۹
تاریخ انتشار: ۵۷ : ۱۶ - ۰۳ بهمن ۱۳۹۸
سخنرانی آیت‌الله بهشتی ۲۰ روز مانده به پیروزی انقلاب ۵۷؛

اسلام دین آزادی است، آزادی کسی را سلب نمی‌کنیم

من این‌جا با صراحت می‌گویم‌ای هموطن مارکسیست یا ماتریالیست لیبرالیست، اگزیستانسیالیست و دیگر ایسم‌ها و‌ ای هموطن مسلمان رزمنده، همه با هم برای مدتی قابل ملاحظه یک‌صدا، یک نفس، پیوسته در ادامه مبارزه ارزنده‌ای که آغاز کرده‌ایم، جلو برویم.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

اسلام دین آزادی است، آزادی کسی را سلب نمی‌کنیم

سرویس تاریخ «انتخاب»: روز‌های اول بهمن ۱۳۵۷، در آستانه پیروزی انقلاب ۵۷، آیت‌الله سید محمد حسینی بهشتی از روحانیون مبارز تهران، در تحریریه روزنامه کیهان، برای کارکنان موسسه سخنرانی کرد. ایشان ضمن تشریح نهضت ملت ایران و هدف‌های آن به لزوم همبستگی همه نیرو‌ها در مقطع حساس مبارزه تاکید کرد. مشروح سخنان ایشان در کیهان، مورخ چهارشنبه ۴ بهمن ۵۷ منتشر شد به شرح زیر است:

برادران و خواهران عزیز مطبوعاتی!

خوشحالم که در این فرصت، چند کلمه‌ای با شما سخن بگویم. در این جنبش بزرگ انقلابی که امروز همه جای کشور و همه قشر‌های مردم ما را فرا گرفته، نیاز مبرمی به حفظ همبستگی داریم و روی همه افشاگری‌ها و روشنگری‌ها و رعایت همه آزادی‌ها و جلوگیری از هر نوع جدایی‌افکنی وسوسه‌آمیز که در بنیان این نهضت عظیم، خلأیی ایجاد کند، تاکید می‌کنیم.

من به عنوان یک مسلمان و به عنوان یک فرد که در زمینه مسائل گوناگون اسلامی سعی کرده مطالعات مستقل و آزاد داشته باشد، با صراحت اعلام می‌کنم اسلام، دین آزادی است و ما هیچ‌گاه به عنوان یک گروه مسلمان، آزادی هیچ‌کسی را سلب نکرده و نخواهیم کرد. در جلسات بحث و گفتگو و تبادل نظر که در طول زندگی‌ام (در ایران و خارج از ایران، در خانه و مدرسه و دانشگاه، در میان قشر‌های مختلف توده‌ها، در میان کارگران کارخانه‌ها) داشته‌ام، همواره پاسدار این اصل بوده‌ام که آزادانه بگوییم و بشنویم و آزادانه به تبادل نظر بپدازیم، گفتگوی‌مان به راستی آهنگ مباحثه، یعنی کاوش به کمک یکدیگر داشته باشد، واژه مباحثه از ریشه بحث به معنی کاویدن، کاوش کردن، آمده است و مباحثه یعنی به کمک یکدیگر کاوش کردن و کند و کاو را ادامه دادن به منظور دست‌یابی به حقیقت و اندیشه‌های بالاتر و بهتر و موثرتر.

انتظار نداشتم در سپیده‌دم آزادی (که امیدوارم به روز بسیار روشنی منتهی شود)، در جراید بحث‌های فکری طوری مطرح بشود که احساسات را تحریک بکند و با تحریک احساسات گوناگون، افق نسبتا روشنی را که در برابر دیدگان ما قرار گرفته آلوده بکند. اظهار عقیده، اظهار نظر و درج مطالب گوناگون باید هشیارانه صورت بگیرد. روزنامه‌های ما برای این ملت هستند. شما برای این خوانندگان مطلب می‌نویسید و منتشر می‌کنید. در گفتن و نوشتن غیر از آزادی و آزاداندیشی، یک مسئله بنیادی دیگر هم به نام بلاغت هست. بلیغ سخن گفتن. بلاغت، یعنی گوینده و نویسنده با رعایتِ جو، بگوید و بنویسد. اگر شما بحثی را از روی کمال حسن‌نیت و از روی ایمان به آزادی و آزاداندیشی بگویید و بنویسید، اما در جوی قرار داشته باشید که این سخن آزاد، گفتن آزاد، نوشته آزاد به نیرو‌های ضدآزادی کمک کند، ما به این «نداشتن بلاغت» می‌گوییم.

توجه دارید که در شرایط اجتماعی امروز یک سلسله مسائل در افکار همه ما از اولویت برخوردار است. بیایید همه ما روی مسائلی که اولویت آن را پذیرفته‌ایم، بگوییم و بنویسیم، ببینیم همه، همه جا با هم هستیم. امروز مسئله بنیادی این است که ما سایه شوم استعمار و استبداد را که هنوز خیلی جا‌ها حضور دارد، از سر مردم کم کنیم. اگر امروز بحث‌های فکری را که در همبستگی و بردباری و استواری، انسجام و پیوستگی نیرو‌های مبارز کمترین جدایی به وجود بیاورد، مطرح کنیم، به آن «ضعف بلاغت» و «سخن گفتن بر خلاف مقتضای حال» می‌گوییم. مگر قرار است وقت به این سرعت از دست ما گرفته شود. اگر عاملی باشد که فرصت را از دست ما برباید یک بعد آن عامل، همین زودتر از موعد به سراغ بحث‌های دیگر رفتن است. قلم توانای شما، هنر ارزنده کارگر حروفچین و کارگر ماشین چاپ و کارگر صحافی، هنرمند صفحه‌پرداز، ذوق و استعداد و اندیشه شما، قدرت تجزیه و تحلیل آن اندیشمند صاحب هر عقیده‌ای (مارکسیست، اگزیستانسیالیست، ماتریالیست لیبرالیست، یا مسلمان)، همه این استعداد‌ها را باید به یک صف بیاوریم و این باقی‌مانده استبداد و استعمار را از محیط‌مان دور کنیم. مگر نمی‌بینیم بعضی از آن‌ها می‌گویند ما سنگین‌تر از آن هستیم که جاروی‌مان کنند، فکر نکنید اگر مطلبی را بنده یا دوستانم در دیدار با روزنامه‌نگاران و صاحبان اندیشه‌ها مطرح می‌کنیم و می‌گوییم که این مطالب را برای آینده بگذارید برای این است که سانسور را شروع کرده‌ایم. تاکتیک داشتن در مبارزه یک مسئله است، آغاز سانسور یک مسئله دیگر. بنده گمان می‌کنم چهره‌هایی مثل من بعد از سال‌ها زندگی با صداقت در جامعه، این ارج و اعتبار را نزد شما خواهران و برادران داشته باشیم که وقتی مطلبی را به عنوان مصلحتی که رهبر نهضت هم برای مبارزه در نظر گرفته، با شما صادقانه در میان می‌گذاریم، به چیز دیگری که اصلا در ذهن ما نیست، تفسیر نکنید. ما اگر سخنی گفته‌ایم، اگر تذکری داده‌ایم (خواه این سخن را شیرین گفته باشیم یا تند گفته باشیم)، فکر کرده‌ایم در جمع دوستان همرزم و هم‌صف سخن می‌گوییم.‌ای هموطن مارکسیست یا طرفدار سایر «ایسم» ...

من این‌جا با صراحت می‌گویم‌ای هموطن مارکسیست یا ماتریالیست لیبرالیست، اگزیستانسیالیست و دیگر ایسم‌ها و‌ای هموطن مسلمان رزمنده، همه با هم برای مدتی قابل ملاحظه یک‌صدا، یک نفس، پیوسته در ادامه مبارزه ارزنده‌ای که آغاز کرده‌ایم، جلو برویم. روزی که در این خانه، من بودم و تو، تو بودی و من، و «آقا بالاسر مزاحم» نبود، مطمئن باش با کمال آزادی در فضای پاک از هر نوع سانسور و دیکتاتوری (نه دیکتاتوری تاج، نه دیکتاتوری عمامه و نعلین)، بهترین زندگی برادرانه را خواهیم داشت. علی (ع) می‌فرماید: «کسی که بخواهد میوه‌ای را قبل از وقت رسیدنش بچینند، آن را از بین برده و مثل کسی است که برای دیگران کار کرده است.» این میوه‌ای را که شکوفه‌هایش تازه دارد در درخت ظاهر می‌شود، نه من فورا در صدد چیدنش باشم، نه شما. چون اگر شکوفه را بچینیم دیگر چیزی باقی نخواهد ماند. بگذاریم این میوه برسد تا با هم از آن بهره‌مند شویم. به دوستان عرض کردم وقتی رهبر مبارزه که می‌بینیم کلامش چگونه نفوذ دارد، مهاجرتش توفان بپا می‌کند، بازگشت با تصمیم قاطعش، توطئه‌ها را از میان می‌برد و قدرت‌ها را تسلیم می‌کند، با صراحت می‌گوید در جامعه آینده ما همه صاحبان آرا و عقاید آزادانه حق دارند با کمال آزادی نظرات‌شان را بگویند. چه تضمینی از این بهتر در دست است؟ از آن بالاتر قرآن می‌گوید: «در امر عقیده اکراه معنی ندارد. عقیده مربوط است به تشخیص و قلب و اندیشه.» قرآن خطاب به پیغمبر می‌گوید: «تو می‌خواهی مردم را وادار کنی مسلمان بشوند؟» البته نه این‌که پیغمبر می‌خواست مردم را وادار بکند. پیغمبر مثل هر صاحب عقیده دیگر پافشاری می‌کرد که عقیده‌اش را به مردم بگوید؛ و این در ذهن بعضی‌ها ممکن بود این‌طور بیاید که پیغمبر می‌خواهد دیگران را وادار کند. از این نظر قرآن به پیغمبر می‌گوید جلوی سوءتفاهم را بگیرد. این مطلب از قرآن است و رهبر مبارز به عنوان مبین قرآن آن را می‌گوید. من می‌دانم شما خاطره‌های خوشی از برخورد با خیلی‌ها ندارید. اما امروز سر و کار شما با آن‌ها نیست. امروز رهبری مبارزه به دست کسانی است که به اصل پاسداری از آزادی عقیده آزادی و بیان مومن هستند. ما این شعار را ده‌ها سال است که آغاز کرده‌ایم و زندگی ما نشان می‌دهد به آن ملتزم و مومن بوده‌ایم.

مطبوعات و آزادی

بنابراین امید من این است که کیهان، اطلاعات، آیندگان و مطبوعات دیگر در محور آزادی قرار گیرند. اما با یک نوع هدایت و رعایت موقعیت، من از شما می‌خواهم آزادانه موقعیت را بشناسید و رعایت کنید و اجازه بدهید بر سر شناخت موقعیت‌ها با هم به سخن بنشینیم. ممکن است در تشخیص موقعیت بین شما و دوستان اختلاف نظری باشد؛ و ضمنا این حق را به کسانی که در طول این مدت با صرف نیرو‌ها و تحمل مشتقات در هدایت و رهبری مبارزه نقشی در حد رهبری مردم داشته‌اند بدهید که تا پیروزی مرحله نخست آن، رهبری را ادامه دهند؛ و اگر یکجا دیدید بین رهبری و نظر شما، یا گروه معدود دیگر اختلافی وجود دارد، این اصل را بپذیرید که در مسیر یک مبارزه، آن‌جا که مسئله به رهبری مربوط می‌شود، اولویت با نظر رهبری است. من در این چند روز اظهار نظر‌های گروه‌های مختلف را درباره رهبری قاطعانه و محکم آیت‌الله خمینی خوانده‌ام، می‌بینیم همگی به آن ارج گذاشته‌اند. اگر این مورد قبول است اجازه بدهید در این موقعیت حساس، دشمن از مقابله ما که بر مسائل خیلی بعدی است، که آن هم مقابله‌ای است آزادانه استفاده نکند. امروز دشمن می‌خواهد بگوید نهضتی که رهبری آیت‌الله خمینی آغاز شده به طرف استبداد نعلین پیش می‌رود و درست نیست که در نوشته‌های جراید هم همصدایی‌هایی به اشاره یا صراحت با این گفته صورت گیرد. شما که شم روزنامه‌نگاری و از آن طریق شم اجتماعی هم دارید خیلی زود می‌توانید این بو‌های نامطبوع را احساس کنید. ما انتظار داریم که شما، ما را از این رایحه‌ها زودتر آگاه کنید. یک شعار بیش‌تر نیست. «همه با هم به سوی نخستین مرحله پیروزی» و این مرحله، اگر همه با هم باشیم زیاد از ما دور نیست. نمی‌دانم شما از توطئه‌هایی که امروز یا فر دا با «جاوید شاه» گفتن می‌خواهند راه بیندازند خبر دارید. بر سر راه ما توطئه‌های سهمگینی گسترده‌اند که ما فقط به اتفاق هم می‌توانیم بر آن‌ها پیروز شویم. روز جمعه که به خواست خداوند رهبر ملت به وطن برمی‌گردد انتظار ما این است که سخن‌ها، پلاکاردها، شعار‌ها همگانی باشد. در عین حال اگر گروه‌هایی می‌خواهند با پلاکارد‌های خود بر سر راه بایستند، کسی مزاحم آن‌ها نمی‌شود. اما شما مردم را آگاه کنید که می‌خواهیم این مراسم مردمی، بدون تشریفات، اما منظم و آرام برگزار شود. باز هم تاکید می‌کنیم که این استقبال باید نشانه آگاهی سیاسی و اجتماعی ما باشد.

نظرات بینندگان